به گزارش خبرگزاری ایمنا، سیزدهم بهمن سال ۱۳۴۹ خورشیدی (۱۹۷۱ میلادی)، در شهر رامسر ایران، پیماننامهای جهانی برای نگاهبانی از تالابها به تصویب رسید که پیماننامه «کنوانسیون رامسر» به عنوان روز جهانی تالابها نامگذاری شد تا توجه مردم را به اهمیت نقش تالابها و ارتباط تنگاتنگ آن با حیات و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی انسان، جلب کند، به طوری که تاکنون ۱۷۲ کشور جهان و با مجموع ۲۵۰۳ تالاب بینالمللی عضو این کنوانسیون بینالمللی هستند، از اینرو با تاکید بر حفاظت از طبیعت زیستگاههای تالابی، آئین ملی گرامیداشت روز جهانی تالابها، امسال همزمان با سالگرد انعقاد کنوانسیون بینالمللی رامسر با شعار "حیات انسان و تالابها در هم آمیخته است" در استان مازندران شهر رامسر برگزار میشود.
تالابها نواحی از خشکی که با آب شیرین و شور در همه جای کره زمین از مناطق گرم استوایی تا دشتهای یخ زده نزدیک قطب پوشیده شدهاند که به اندازه هر عضو دیگر طبیعت در سلامت و حفظ تعادل کره زمین نقش حیاتی دارند، زیرا تالابها اکوسیستمهای با ارزشی است که کارکردهای بسیاری در تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، بستر رویش گیاهان شناور و آبزی، ذخیره آب، ادامه روند چرخه مواد، کنترل سیلاب، حفاظت در برابر طوفان، فرسایش بادی، بادشکن و پناهگاهی برای انواع گیاهان و جانوران دارد که نظیر آن را در هیچیک از اکوسیستمهای روی زمین به صورت یکپارچه نمیتوان یافت.
حال در شرایطی که این عملکرد چندگانه و گسترده از سوی دیگر اکوسیستمهای تالابی را به زیست بومهایی حساس، شکننده، غیرقابل جایگزین و تا حدی غیرقابل بازسازی تبدیل میکند؛ بنابراین انسان برای داشتن این زیست بومهای بیهمتا باید یاد بگیرد که همانگونه که تالاب انواع عملکردها و اجزای زنده و غیرزنده محیطزیست را در کنار یکدیگر حفظ و نگه داری میکند به عنوان عضوی از آن و نه با حقی بیشتر از بقیه اجزا در کنار آنها زندگی کند و به صلاح اوست که این زیست بومها را حفظ و حمایت کند.
براساس تحقیقات پژوهشگران؛ در اقلیم غالباً خشک و نیمه خشک کشور که میزان تبخیر بهطور متوسط بیش از ۱۰ برابر بارش است، انتظار میرود که تالابهای بسیار کمی شکل گیرد، اما پرشیب بودن ایران که یکی از کوهستانیترین کشورهای جهان بهحساب میآید، برخورداری از هزاران کیلومتر سواحل دریایی آبهای گرم در جنوب و معتدل در شمال، وجود پهنههای وسیع بیابانی با خاکهای شور و بالاخره موقعیت عرض جغرافیایی باعث شده که ایران جزو کشورهای دارای بیشترین تنوع تالابها در جهان باشد.
مطابق با آمارهای سال ۲۰۱۸، امروزه بیش از ۲۳۰۰ تالاب با مساحت پوششی بیش از ۲۵۰ میلیون هکتار در جهان شناسایی و ثبت شده است که به گفته کارشناسان در ۵۰ سال گذشته بیش از ۳۵ درصد تالابهای طبیعی در دنیا از بین رفتهاند و عواملی از جمله آلودگی تالابها، تأمین نشدن حقابه، کاهش بارشها، این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند و هرگونه تلاش شناساندن اهمیت تالابها میتواند گام تأثیرگذاری برای تحقق ارائه خدمات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی تالابها و کارکرد تالاب در زمینه کاهش تغییرات اقلیمی باشد، زیرا تولید فرآوردههای طبیعی مانند چوب، پیت، میوه، گیاهان دارویی، آبزیان، نی، زیستگاه حیات وحش، حفاظت از تنوع زیستی، تأمین غذا، کنترل سیلاب، تعدیل آب و هوا، تغذیه و تخلیه آبهای زیرزمینی، تنظیم جریان آب، جلوگیری از نفوذ آب شور، جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ و نگهداری رسوبات و مواد غذایی و فراهمآوری منابع تفرج از مزایای تالابها است.
چنان که کارشناسان تنوع زیستی اذعان دارند؛ در ایران ۱۵۴ تالاب وجود دارد که ۸۴ تالاب بینالمللی و ۳۴ تالاب هم عضو کنوانسیون رامسر هستند. کنوانسیون رامسر (پیمانی بینالمللی برای حفاظت از تالابها و حیوانات و گیاهان وابسته به آنها) که در سال ۱۹۷۱ به امضا رسید که در این کنوانسیون، فهرستی از تالابهای مهم دنیا تهیه شده که به «فهرست رامسر» شهرت دارد.
بر اساس آمارها در کشور ایران ۱۵۴ تالاب وجود دارد که ۸۴ تالاب بینالمللی و ۳۴ تالاب هم عضو کنوانسیون رامسر هستند که تعداد ۲۵ تالاب هامون پوزک، هامون صابری و هیرمند، خلیج گواتر و هور باهو، جزیره شیدور، تالاب خورخوران، دلتای رود گز و رود حرا، دلتای رود شور و شیرین میناب، تالابهای نیریز و کمجان، تالاب پریشان و دشت ارژن، تالاب شادگان، خورالامیه و خور موسی، تالاب چغاخور، تالاب گاوخونی و تالابهای پایین دست زاینده رود، تالاب زریوار، تالاب گمیشان، مجموعه آلاگل، آلماگل و آجیگل، آبندانهای فریدونکنار، ازباران و سرخهرود، شبه جزیره میانکاله، خلیج گرگان و آبندان لپوزاغمرز، پارک ملی بوجاق، تالاب انزلی، تالاب امیرکلایه، دریاچه قوریگل، تالاب کانی برازان، دریاچه قوپی، تالابهای شورگل، یادگارلو و درگهسنگی و دریاچه ارومیه در فهرست این کنوانسیون ثبت شدند.
در این میان با وجود اهمیتی که تالابها در محیطزیست دارند، حال تالابهای کشور خوب نیست و عواملی از جمله، آلودگی تالابها، تأمین نشدن حقابه، کاهش بارشها این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند. متخصصان و دوستداران محیطزیست همواره بر حفاظت و احیای تالابها و بهرهبرداری خردمندانه از این عرصههای طبیعی تاکید داشتهاند، زیرا خشک شدن تالابها تنها به یک استان و کشور آسیب نمیرساند، ریزگردهایی که از کف خشک تالابها بلند میشوند، مرز جغرافیایی نمیشناسند و میتوانند تا کیلومترها آن طرفتر بروند، اینجا است که متوجه میشویم آسیب رساندن به طبیعت برای انسان ارزان تمام نخواهد شد، به طوری که آرزو اشرفیزاده، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده است؛ امروزه وضعیت بسیاری از تالابهای کشور خوب نیست و ناخوش احوال هستند.
آنگونه که اشرفیزاده اعتقاد دارد؛ وضعیت تالابها عملکرد کل سیستم در مدیریت منابع آبی را نشان میدهد، در نتیجه نیازمند اتخاذ تصمیمات فوری و تغییر برخی رویکردها هستیم، با خشکسالی و تغییر اقلیم، ۱.۵ میلیون هکتار از تالابها غبارخیز شدهاند و ۵۵ درصد آنها ظرفیت غبارخیزی بالایی دارند که در برنامه کوتاهمدت حداقلها و هدایت صحیح سیلابها و منابع آب موجود باید تأمین شود تا شاهد خیزش ریزگردها و فعال شدن کانونهای داخلی گردوغبار نباشیم، کانونهایی که تاکنون در حوزه ریزگردها داشتهایم از کانونهای خارجی بودهاند، اما در صورت عدم تحقق نیاز آب، کانونهای داخلی ریزگرد نیز فعال میشوند و شاهد روزهای گردوغباری خواهیم بود.
به نظر فعالان محیطزیست؛ داستان خشک شدن یا در معرض خشکی قرار گرفتن تالابها با «گاوخونی»، «پریشان» و «ارومیه» شروع شد و با «بختگان»، «هامون»، «هورالعظیم»، «میقان»، «میانکاله»، «قوری گل»، «انزلی»، «صابری»، «هیرمند»، «یادگارلو» و «لپو» به اوج رسید، اما همچنان هر چند روز یک بار خبر خشکی یکی دیگر از تالابهای کشور را میشنویم، در حالی که عمر بعضی تالابهای ایران که این روزها یکی پس از دیگری به سرعت در حال خشک شدن هستند، به بیش از چند هزار سال میرسد؛ تالابهایی که به جای کمک به بهبود وضعیت هوا، حالا به کانونهای تولید ریزگردها و گردوغبار تبدیل شدهاند.
تمام تالابها در فلات مرکزی ایران دچار مرگ آبی شدهاند / تالابها از مهاجرت اقلیمی جلوگیری میکنند
بر این اساس، افشین دانهکار، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه تمام تالابهای فلات مرکزی دچار مرگ آبی شدهاند میگوید: فلات مرکزی ایران با ۱۰ میلیارد مترمکعب کمبود آب روبهرو است و اگر برای تأمین این میزان آب برنامهای نداشته باشیم با یک بحران جدی در سطح ملی مواجه خواهیم شد، حفاظت از تالابها در امنیت اکوسیستم و امنیت ملی بسیار مؤثر است و میتواند از مهاجرت اقلیمی افراد در مناطق کم آب جلوگیری کند.
وی با اشاره به مشکلات و موانع موجود در امر حفاظت از تالابها، اظهار میکند: تالابها در چرخههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جایگاه ویژهای دارند که از درجه حساسیت بالایی هم برخوردارند، این حوضههای آبی علاوه بر ارائه خدمات نسبت به هرگونه تغییر در محیط واکنش نشان میدهند، بررسیها نشان میدهد که جوامع محلی بیش از ۵۰ خدمت از تالابها دریافت میکنند.
عضو هیئت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه بیشتر تالابهای خشک شده در کشور اکنون به مرکز ریزگرد تبدیل شدهاند یا خشک شدن آنها منجر به از دست رفتن آبهای زیرزمینی شده که نخستین آسیب آن متوجه جوامع محلی است و در بلند مدت حتی میتواند مانعی در برابر توسعه باشد، میافزاید: در کشور نزدیک به ۲۵۰ پیکره آبی وجود دارد که نسبت به ابعاد آنها در ردههای مختلف از جمله برکه، دریاچه، دریاچه متوسط و بزرگ دستهبندی میشوند که به همراه زیستگاههای آبی کنار ساحلی در مجموع چهار میلیون هکتار از اراضی کشور را به خود اختصاص دادهاند.
وی تصریح میکند: بسیاری از خدمات تالابها متوجه خود زیستگاهها نمیشود، اما این خدمات سبب ثبات در منطقه خواهد شد و به معنای واقعی کلمه تنوع زیستی و ژنتیکی کشور را تضمین میکند، زیرا تغذیه سفرههای زیرزمینی و ترسیب کربن از اهمیت ویژهای در مدیریت اکوسیستمها برخوردار است.
دانهکار با بیان اینکه قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای کشور نقش سازمان محیطزیست را پررنگ نشان میدهد، اما اگر انسجامی در نظام بهرهبرداری و عملکرد مثبتی در دستگاه بهرهبردار نداشته باشیم، بدون شک تابآوری تالابها کاهش مییابد، میگوید: در سالهای اخیر به دلیل تغییرات اقلیمی پدیدههای حدی افزایش یافته و در نقاطی از کشور با خشکسالیها و نقطه دیگری سیلابهای پی در پی روبهرو هستیم که توان مدیریت آنها را نیز نداریم و آنچه اکنون میتواند به ما در این باره کمک کند، هماهنگی بیشتر نهادها و دستگاهها در اعمال مدیریت واحد نسبت به سرزمین و یک اکوسیستم است. انتقال آب بین حوضهای نگرانی افزایش روند توسعه را بیشتر میکند، راه حل تأمین حقابه و سازگاری با تغییرات اقلیمی است.
وی ادامه میدهد: فلات مرکزی ایران با ۱۰ میلیارد مترمکعب کمبود آب روبهرو است و سفرههای آبهای زیرزمینی در کشور در حال از بین رفتن هستند و اگر برای تأمین این ۱۰ میلیارد مترمکعب برنامهای نداشته باشیم با یک بحران جدی در سطح ملی مواجعه خواهیم شد. هماکنون همه تالابها در فلات مرکزی ایران دچار مرگ آبی شدهاند و با انتقال آب تنها میتوانند نقش تالاب را به لحاظ آبی و در یک مقطع کوتاه حفظ کنند و به هیچ وجه نقش اکولوژیکی پیچیده یک تالاب در این ابعاد و با این شکل جبران نخواهد شد.
عضو هیئت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران راه حل این مساله را اختصاص حقابه تالابها میداند و خاطر نشان میکند: انتقال آب بین حوضهای این نگرانی را بیشتر میکند که روند توسعه را افزایش دهد، از اینرو تنها یک راه حل داریم و باید به سمت سازگاری با تغییر اقلیمی حرکت کنیم.
لازم به یادآوری است که تالابها یکی از اکوسیستمهای ارزشی در جهان نقش حیاتی بر تنوع اقلیم، حفظ تعادل زیست بومی هر منطقه، پالایش و جذب آلایندهها دارد، اما خشکسالی و کمبود منابع آبی در دهههای اخیر آثار مخربی بر تن رنجور و لبهای تشنه این شریانهای حیاتی به یادگار گذاشته است، به طوریکه تداوم کمبارشیها در سه سال متوالی و محقق نشدن پیشبینیها از رشد بارندگیهای پربارش امسال، حاکی از وضعیت ناخوش و بیرمق تالابهای کشور دارد، از اینرو چندی پیش مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی اعلام کرده بود با توجه به تغییرات اقلیمی، پیشبینیهای مورد انتظار فصل پاییز محقق نشد و بارندگیها مطلوب نبوده، میزان بارش ثبتشده نشان میدهد با کاهش جدی بارندگی مواجه هستیم، زیرا بارندگی امسال ۴۳ درصد کمتر از میانگین بلندمدت بوده است.
کارشناسان تنوع زیستی اذعان دارند؛ شرایط تالابهای زیادی در کشور خوب نیست و این وضعیت به امسال یا دو سال گذشته باز نمیگردد، بری نمونه تالاب بختگان در استان فارس بیش از ۱۵ سال با بحران خشکی مواجه است یا تالاب گاوخونی در اصفهان بیش از ۲۰ سال دغدغه تأمین حقابه دارد، ارومیه، پریشان، گمیشان، انزلی، حله، هامون، کافتر، هشیلان و صالحیه هم تالابهایی هستند که سالها است با کم آبی دست و پنجه نرم میکنند، اما مساله این است که تاوان این بیتوجهی به تالابها را با بروز گردوغبار، بالا رفتن دمای منطقه و تحت تأثیر قرار گرفتن معیشت مردم محلی میپردازیم و این امر نیازمند همکاریهای عمیقتر میان دولتهای است.
تأثیر خشکسالی پاییز امسال بر تالابها
بر این اساس، علی ارواحی، متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی کشور درباره تأثیر خشکسالی پاییز امسال بر تالابها اظهار کرده است؛ در چند سال اخیر در کشور شاهد اثرات تغییرات آب و هوایی بودیم به این معنا که رژیم بارش در کشور تغییر کرده است، یعنی در چند سال گذشته بارها دیدیم که بارشها در بهار اوج گرفته یا پاییز و زمستان کم بارش بوده، بارها هم با این موضوع روبهرو بودیم که بارشها از برف به باران تغییر کردند، این وضعیت به ما هشدار میدهد که چقدر خودمان را با شرایط جدید هماهنگ کردیم.
وی معتقد است؛ وقتی که میبینیم تالاب گاوخونی بیش از ۲۰ سال است که با مشکل تأمین حقابه دست و پنجه نرم میکند نشان میدهد عملکرد ما در مدیریت حوضه آبریز زاینده رود مطلوب نبوده است، البته اخیراً حدود شش میلیون مترمکعب آب به این تالاب رهاسازی شد در حالی که این میزان آب حتی به اندازه ۴ درصد حداقل نیاز آبی تالاب گاوخونی هم نیست، با وضعیت بختگان که بیش از ۱۵ سال است که با بحران مواجه است هم نشان از مدیریت ضعیف در این بخش دارد.
متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی تاکید کرده است؛ وضعیت تالابها میگویند که آیا در مدیریت حوضه آبریز نمره قبولی گرفتیم یا نه؟ شرایطی که اکنون در کشور داریم و با توجه به تغییر رژیمهای بارش؛ شاهد این هستیم که تالابهای متعددی وضعیت نابسامانی دارند، تالابهای ساحلی شمال کشور همچون گمیشان، انزلی و برخی تالابهای دیگر برای بازه زمانی طولانی است که با مشکل مواجه هستند و این مشکل با پسروی آب دریای خزر هم تشدید شده است، تالابهای ساحلی جنوب کشور مانند تالاب حله در استان بوشهر نیز با مشکل کم آبی مواجه است، تالابهای درون سرزمینی دریاچه ارومیه، تالاب هامون، کافتر، پریشان، بختگان، گاوخونی، هشیلان و صالحیه با مشکل کم آبی دست و پنجه نرم میکنند برخی از آنها برای بازه زمانی طولانی است که مشکل کمآبی یا بهتر بگویم بیآبی دارند.
وی اعتقاد دارند؛ در شرایط فعلی تعداد بسیار کمی از تالابها تا حدودی وضعیت بهتری دارند مانند مجموعه تالابهای آلاگل، آلماگل و آجی گل در استان گلستان که امسال آبگیری نسبتاً مطلوبی داشتند یا تالاب کانی برازان در آذربایجان غربی و شادگان در خوزستان وضعیت نسبتاً بهتری دارند، البته این تالابها هم شرایط پایداری ندارند، در واقع درباره احیای تالابها دو موضوع مدنظر است، یکی آبگیری و دیگری رسیدن به شرایط پایدار است. زمانی که آبگیری در تالابی اتفاق میافتد میشنویم که میگویند فلان تالاب احیا شد در حالی که این واقعی نیست؛ یعنی آبگیری موقت یک تالاب تا احیا و پایداری کامل آن فاصله زیادی دارد، برای نمونه سال ۹۸ - ۹۹ دریاچه ارومیه وضعیت روبه بهبودی داشت، اما همان زمان هم بارها اشاره کردم که با پایداری وضعیت دریاچه ارومیه فاصله زیادی داریم.
ارواحی درباره پیامدهای خشک شدن تالابها مدعی است؛ اولین پیامد خشک شدن تالابها، تشدید انتشار ریزگردها است که اگر آب شور باشد که ریزگردها هم نمکی خواهد بود، علاوه بر این برخی تالابها به علت اینکه سالها پسابهای کشاورزی و صنعتی وارد آنها شده به برخی فلزات سنگین آلوده شدهاند، از اینرو ریزگردهایی که از آنها منتشر میشود سلامت جوامع انسانی را تهدید میکند، همچنین در یک فاز تأخیری میتواند امنیت غذایی کشور را ترعیب کند، زیرا این ریزگردهای مسموم ممکن است بر روی محصولات کشاورزی که پیرامون آن تالابها تولید میشوند اثر بگذارند و کیفیت محصول را کاهش دهند حتی در بلند مدت کشاورزی و تولید غذای کشور را در شرایط ناپایدار قرار دهد.
وی اظهار کرده است؛ یکی دیگر از تبعات خشک شدن تالابها، تخلیه آبخوانها است، یکی از کارکردهای تالابها تغذیه سفرههای آبی زیرزمینی، کنترل سیلابها و ذخیره روان آبها است، بنابراین وقتی تالابی برای بازه زمانی طولانی خشک میشود، نشان میدهد عملکرد مطلوبی در مدیریت حوضه آبریز نداشتیم و باید حواسمان باشد آبخوانها در این حوضه به مرور و مداوم تخلیه میشود و در نهایت شاهد افت سفرههای آب زیرزمینی خواهیم بود، همچنین خشک شدن تالابها، تشدید فرونشست زمین است، فرونشست به دنبال خودش ناپایداری سرزمین را به همراه دارد و میتواند باعث خسارت به زیرساختها و ابنیههای شهری و روستایی شود.
این متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی با بیان اینکه کم بارشی امسال هم قطعاً وضعیت تالابها را بدتر خواهد کرد، معتقد است؛ چند سالی است که با خشکسالی در کشور روبهرو هستیم، اما پدیده خشکسالی و یا کاهش مقطعی بارشها در کشور اتفاقی است که به صورت دورهای آن را تجربه میکنیم، وقتی با کاهش بارش مواجه هستیم، تمام فشار ناشی از کم بارشی را به تالابها تحمیل میکنیم؛ یعنی میگوئیم امسال در این حوضه آبریز میزان بارش اینقدر کاهش داشته، اولین حقابهای که قیدش را میزنیم حقابه محیط زیستی تالابها، دریاچهها و حتی رودخانهها است در حالی که اگر به فکر پایداری سرزمین باشیم، لازم است برای ریسک خشکسالی برنامهای داشته باشیم که به ما بگوید در شرایطی که کاهش بارش اتفاق میافتد؛ سهم کشاورزی، صنعت و تالاب مشخص و تعیین شود که هر بخش چقدر از این خشکسالی را به دوش بگیرد. اینکه تمام بار خشکسالی به تالابها تحمیل میشود این را متذکر میشود که وقتی شرایط بارش مناسب نیست، طبیعی است که انتظار داشته باشیم وضعیت تالابها حداقل تا زمانی که بارش جبران شود، بحرانیتر باشند.
درگیری ۵ استان با پدیده گردوغبار نبود سیرابی تالاب گاوخونی
منصور شیشهفروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با تاکید بر اینکه تالاب گاوخونی با ۴۷ هزار هکتار وسعت بهعنوان یکی از کانونهای جدی تولید ریزگرد با اثرات زیستمحیطی، تشدید ریزگردهای آن میتواند تا شعاع ۵۰۰ کیلومتری استانهای دیگر را هم دربر گیرد، میگوید: طی بازدیدها و بررسیها از تالاب بینالمللی گاوخونی اکنون ۹۹ درصد این زیستگاه مهم طبیعی بهطور کامل خشک شده است.
وی با بیان اینکه حفاظت از تالاب با اهداف اولیه حفاظت از تنوعزیستی مطرح است، اظهار میکند: تنها یک درصد آن رطوبت دارد و لازم است سازمان حفاظت محیطزیست کشور، طرح احیای تالاب بینالمللی گاوخونی را در دستور کار قرار دهد. این جاذبه و زیستگاه طبیعی بینالمللی با هدف حفاظت از اکوسیستم نیازمند طرح جامع احیای تالابها است.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان میافزاید: تالاب گاوخونی در سال ۱۹۷۵ تحت پوشش تالابهای بینالمللی کنوانسیون رامسر قرار گرفت و از آنجایی که تالاب ارزش بینالمللی دارد به عنوان پیکره بزرگ منحصر به فرد در تغذیه آبهای زیرزمینی، کنترل سیلاب، نگهداری مواد غذایی، دارای زیستگاههای شناسایی شده از جمله تالاب رودخانه تپه شنی، دشتهای سپید، شوره زار، شن زار، تپه ماهور، کوه آشتیان در مرکز رودخانه نقش دارد.
تالاب گاوخونی کانون ۴۷ هزار هکتاری تولید داخلی ریزگردها
وی تصریح میکند: این تالاب با ۴۷ هزار هکتار وسعت اکنون ۹۹ درصد آن خشک است و چنانچه به یکی از کانونهای جدی تولید ریزگرد با اثرات زیستمحیطی تبدیل شود، تشدید ریزگردها و ذرات گردوغبار تالاب میتواند پنج استان قم، تهران، چهارمحالوبختیاری، مرکزی و یزد را تحت تأثیر بحران فرسایش بادی قرار دهد.
شیشهفروش با اشاره به اهمیت و جایگاه تالاب بینالمللی گاوخونی در اکوسیستم زیستبوم فلات مرکزی کشور و حفظ حیات پرندگان، جانداران و گیاهان مختلف، میگوید: این تالاب در گذشته سالانه میزبان ۱۵۰ هزار بال انواع پرنده بوده است، اما براساس آخرین سرشماری سالانه کمتر از ۷۰۰ پرنده مهاجر در این تالاب مشاهده میشود.
وی با بیان اینکه اجرای طرح احیای تالاب گاوخونی اجتنابناپذیر است، میگوید: حفاظت تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی، حفظ فرصتهای ارزشمند گردشگری، حمایت از ارزشهای تاریخی و فرهنگی، تغییرات و تعدیل آب و هوای منطقه، کنترل سیلاب، پالایش آلایندهها و تصفیه پساب از کارکردهای ارزشمند تالاب گاوخونی است که با احیای این تالاب بینالمللی ضمن محافظت از منابع آب و خاک، مخاطرات زیستمحیطی و بیابانزایی در سطح استان اصفهان نیز کاهش پیدا میکند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان اظهار میکند: خشک شدن تالاب تبعات زیستی بسیاری همچون خیزش گردوغبار، کاهش حجم سفرههای آب زیرزمینی و تشدید بیماری پوستی سالک در منطقه را بههمراه خواهد داشت.
وی با اشاره به کنوانسیون بینالمللی رامسر، میافزاید: این کنوانسیون برای حمایت از زیستگاههای پرندگان مهاجر آبی در تالابهای مهم دنیا تشکیل شده و یکی از تالابهای مورد تاکید آن، تالاب گاوخونی اصفهان است.
لزوم تخصیص اعتبار برای احیای تالاب گاوخونی
شیشهفروش درباره ثبت شهر ورزنه بهعنوان شهر تالابی جهان در سایت کنوانسیون رامسر که اهمیت احیای تالاب گاوخونی را حائز اهمیت میکند، میگوید: تأمین حقابه تالاب گاوخونی و زایندهرود بسیار حیاتی است و درخواست داریم که سازمان محیط زیست و منابع طبیعی وزارت نیرو همکاری ویژهای را برای احیای این تالاب بینالمللی انجام دهند.
وی اظهار میکند: در سالهای اخیر چندین مرتبه از سازمان محیطزیست کشور درخواست کردیم به منظور احیای این تالاب اقدامات لازم را اجرایی کنند، همچنین موضوع آن در دستور کار، کارگروه سازگاری با کمآبی با پیگیریهای آبمنطقهای استان قرار گرفته است.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه تالاب گاوخونی به کانون بحرانی فرسایش بادی در مرکز کشور تبدیل شده است، خاطرنشان میکند: لازم است سازمان حفاظت محیطزیست کشور مطابق طرح اکوسیستمهای تالابی و در جهت اجرای قانون حفاظت از تالابها و رودخانههای در معرض خطر با همکاری وزارت نیرو نسبت به احیای تالاب گاوخونی و حقابه آن اقدام کند.
حقابه تالابها در کشور به رسمیت شناخته و قانونمند شده است
احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به اینکه در سال ۱۳۹۶ قانون حفاظت از تالابها به تصویب مجلس رسید و سال ۱۳۹۷ آئیننامه آن تصویب شد، تا آن زمان هیچ جایگاه قانونی تحت عنوان حقابه تالابها در کشور نداشتیم و تنها مباحث چانه زنی مطرح بود، میگوید: حقابه تالابها در کشور به رسمیت شناخته و قانونمند شده است. بر اساس قانون سازمان حفاظت محیط زیست باید حقابه تالابها را تعیین و وزارت نیرو آن را تأمین کند.
وی با تاکید به اینکه بر اساس قانون حفاظت از تالابها، تعیین میزان آب مورد نیاز تالابها بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست و تأمین حقابه آن بر عهده وزارت نیرو است، اظهار میکند: در حال حاضر دو معضل، یکی تبدیل تالاب گاوخونی به کانون گردوغبار به دلیل عدم تخصص حقابه آن و دیگری موضوع فرونشست زمین، پیش روی استان قرار دارد که راهحل هر دو مشکل به جریان دائم زایندهرود وابسته است.
مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان با اشاره به وضعیت تالاب بینالمللی گاوخونی که مساحت ۴۷ هزار هکتاری آن خشکیده است، میافزاید: جلسات هفتگی با شرکت آب منطقهای اصفهان داریم، اما به این جلسات بسنده نکردیم و برای تأمین حقابه تالاب گاوخونی از شرکت آب منطقهای، مدیر حوضه آبریز زایندهرود و شرکت مدیریت منابع آب شکایت قضائی کردیم و اکنون موضوع در دادگاه مطرح است و حقابه تالاب را از طریق مراجع قضائی دنبال میکنیم.
وی با بیان اینکه نیاز آبی حداقلی برای پایداری رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی ۳۱۳ میلیون مترمکعب در سال تعیین شده که ۱۷۵ میلیون مترمکعب آن حقابه تالاب است، تصریح میکند: متولیان شرکت آب منطقهای در جلسات عنوان میکنند، آب را در رودخانه رها میکنیم اگر به تالاب نرسید به ما ارتباط ندارد و این صحبتها در حالی است که جلوی آب را از محل بند تنظیمی رودشتین در فاصله ۸۵ کیلومتری تالاب میبندند و از طریق دو کانال به اراضی کشاورزی منتقل میکنند.
لاهیجانزاده در پاسخ به پرسشی مبنی بر چرایی شکایت محیطزیست از شرکت آب منطقهای اصفهان برای تأمین حقابه تالاب بینالمللی گاوخونی، میگوید: آب منطقهای ۱۸ سال حقابه گاوخونی را تأمین نکرده است، طی این سالها با وجود خشکسالی و ترسالی، حقابه تالاب بینالمللی گاوخونی تأمین نشده است، به طوری که سال آبی ۱۳۹۸_۱۳۹۷ پرآبترین سال در ۷۰ سال اخیر بود، اما شرکت آب منطقهای اصفهان حتی در آن سال هم خروجی رودشتین را به سمت گاوخونی باز نکردند.
وی ادامه میدهد: در خرداد سالهای مذکور، نزدیک به ۸۳۰ میلیون مترمکعب آب پشت سد زایندهرود ذخیره بود، اما محیطزیست برای تأمین ۲۰ میلیون مترمکعب حقابه تالاب تقلا میکرد. به نظر میرسد اهمیتی که تالاب دارد برای این دست اندرکاران هنوز مشخص نشده، به طوری که هنوز فرونشست زمین را جدی نگرفتند.
مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان با اشاره به اینکه براساس قانون اجازه داریم که از حق محیطزیست دفاع کنیم، زیرا احتساب به قوانین نتایج بسیار تأثیرگذاری در پی دارد، خاطر نشان میکند: بسیاری از شرکتها و ارگانها تنها منافع فوری را در نظر میگیرند، از اینرو مجبور هستیم از مباحث قضائی استفاده کنیم، بنابراین اگر دستگاهی به وظایف قانونی خود عمل نمیکند، رسانهها هم باید پیگیر باشند.
بر این اساس، برای تالاب، تعریفهای فراوانی وجود دارد؛ بسیاری از مردم گمان میکنند هر جایی که میزانی از آب در آن جمع شود و راکد بماند، مرداب است؛ در حالیکه تالابها یکی از مهمترین زیستگاههای گونههای جانوری و گیاهی، حتی موجودات آبزی میکروسکوپی است، اما طی سالهای اخیر به دلیل خشکسالی و عوامل انسانی، مورد تهدید قرار گرفتهاند که از عوامل انسانی مؤثر بر آنها میتوان به احداث سد و ایجاد چاه برای بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی اشاره کرد؛ خشکسالی نیز میتواند بر کاهش حجم جریانهای آب ورودی به تالاب، زیستگاههای تالابی و نیز اقتصاد تالاب اثر بگذارد، لذا حفاظت از تالابها در مناطق خشک و نیمهخشک نیازمند مدیریتی صحیح است.
در نهایت؛ تأثیرات سو خشکسالی دهههای اخیر از یک طرف، فقدان تأمین حقابه قانونی رگهای حیات زمین، آلایندگیهای زیست محیطی، کاهش بارشها و احیای قطرهچکانی برخی تالابهای کشور طی سالیان متوالی از مرگ تدریجی ارزشمندترین اکوسیستمهای طبیعی خبر میدهد، لذا میطلبد مسئولان و فعالان حوزه محیط زیست برنامهریزی و اقدامات مؤثری برای رفع معضلات تالابهای کشور داشته باشند تا این اکوسیستمهای با ارزش از بین نروند، چرا که خشکی و نابودی این تالاب بر تنوع زیستی گیاهی و جانوری بهویژه پرندگان مهاجر بهطور جدی اثرگذار است و حیات بسیاری از گونههای جانوری این زیست بوم را نیز تهدید میکند.
نظر شما