به گزارش خبرگزاری ایمنا، با گذشت بیش از ۱۴ قرن از ظهور اسلام و اوضاع پرفرازونشیبی که مسلمانان پشتسر گذاشتهاند و اختلافها و جداییهای که در بین آنان رخ داده است، امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند شناخت مجدد اسلام ناب و خالص هستیم و برای دستیابی به چنین شناختی، راهی جز مطالعه وجود ندارد که تجربیات بسیاری در آنها نگاشته شده است، بر همین اساس و به مناسبت در پیش بودن ولادت امیرالمومنین (ع) به معرفی تعدادی از کتابهایی میپردازیم که در توصیف این شخصیت والامقام به رشته تحریر درآمده است:
علی از زبان علی
«علی (ع) از زبان علی (ع)»اثری است که به زندگی و زمانه امیرالمومنین (ع) پرداخته است؛ نویسنده این اثر را با روایتی اول شخص و یکدست به رشته تحریر در آورده است تا همانطور که عنوان اثر «علی (ع) از زبان علی (ع)» نام دارد، خواننده حس کند که این روایت توصیفی، از جانب خود امیرالمومنین علی (ع) صورت گرفته است؛ یک تفاوت اساسی این کتاب با دیگر کتب نگارش شده در شأن و زندگی حضرت این است که نویسنده آن را بر اساس واقعیات نوشته است و برخلاف بسیاری از آثار مشابه، که عنصر تخیل را با وقایع تاریخی تلفیق کردهاند، شرحی حقیقی از یک حیات واقعی مملو از ایثار، رشادت، ایمان و جهاد را به تصویر کشیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«روز دوشنبه نبوت بر رسول خدا -صلی الله علیه و آله- ابلاغ و آن حضرت به رسالت مبعوث شد و من صبح روز سهشنبه اسلام آوردم و ایمان خویش را به رسول خدا اعلام کردم. از آن روز به بعد رسول خدا (ص) به نماز میایستادند و من در سمت راست ایشان میایستادم و با آن حضرت نماز میخواندم. در آن روزها هیچ مردی با آن حضرت همراه نبود، جز من.
(به نقل از کتابهای تاریخ مدینه دمشق (اثر ابن عساکر) و مجمع الزوائد (اثر هیثمی) که از کتابهای اهل سنت هستند.)»
جاذبه و دافعه علی (ع)
این کتاب مجموعهای است از چهار سخنرانی شهید مطهری که در روزهای هجدهم تا بیستویکم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۸ در حسینیه ارشاد ایراد شده است و مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش؛ در مقدمه کلیاتی درباره جذب و دفع بهطور عموم و جاذبه و دافعه انسانها بهطور ویژه بحث شده است؛ در بخش اول، جاذبه علی (ع) که همواره دلهایی را به سوی خود کشیده است و میکشد و فلسفه آن و فایده و اثر آن، مورد بحث قرار گرفته است و به آثار اجتماعی عنصر محبت و نیز به آثار تربیتی آن توجه شده است.
در بخش دوم، دافعه نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را بهسختی طرد میکرد و دور میانداخت، توضیح و تشریح شده است و ثابت شده که علی (ع) دو نیرویی بوده است و هرکس که بخواهد در مکتب او پرورش پیدا کند باید دونیرویی باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه. انسانهای با مسلک که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت میکنند، گروههایی را به سوی خود میکشند، در دلهایی به عنوان محبوب و مراد جای میگیرند و گروههایی را هم از خود دفع میکنند و میرانند؛ هم دوستسازند و هم دشمنساز؛ هم موافقپرور و هم مخالفپرور.
اینها نیز چند گونهاند، زیرا گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت؛ افراد باشخصیت آنهایی هستند که جاذبه و دافعهشان هر دو قوی باشد و این بستگی دارد به اینکه پایگاههای مثبت و پایگاههای منفی در روح آنها چه اندازه نیرومند باشد، البته قوّت نیز مراتب دارد تا میرسد به جایی که دوستانِ مجذوب، جان را فدا میکنند و در راه او از خود میگذرند و دشمنان هم آنقدر سرسخت میشوند که جان خود را در این راه از کف میدهند و تا آنجا قوّت میگیرند که حتی بعد از مرگ، قرنها جذب و دفعشان در روحها کارگر واقع میشود و سطح وسیعی را اشغال میکند و این جذب و دفعهای سهبعدی از مختصات اولیاست، همچنان که دعوتهای سهبعدی مخصوص سلسله پیامبران است.»
حیدر
«حیدر» به طور ویژه به بازه زمانی ۹ ساله از زندگی عارفانه و عاشقانه امیرالمومنین علی (ع) و حضرت فاطمه (س) میپردازد؛ داستان از زبان خود امیرالمومنین (ع) روایت میشود و به این ترتیب خواننده از دریچه نگاه مولای متقیان با حوادث سالهای دوم تا یازدهم هجرت آشنا میشود؛ روزهای پرفراز و نشیبی که از کمی قبل از ازدواج این زوج آسمانی شروع شده و تا بعد از به شهادت رسیدن صدیقه طاهره (س) ادامه مییابد، به این ترتیب میتوان گفت «حیدر»، یک اثر داستانی با خط روایی مشخص و شفاف بوده، که رویدادهای قابل توجهی را زندگی حضرت علی (ع) بیان میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«با نخلستان مأنوس بودم؛ گاهی همان جا سر زمین، غذا میخوردم. خوراکم نان سبوسدار جو بود. گاهی هم گندم. زیاد اهل گوشتخواری نبودم. معتقدم نباید معده را قبرستان کرد. سرکه یا نمک، خورشتهایی بودند که اغلب با نان میخوردم. هیچوقت دو خورشت را باهم نمیخوردم. استدلالم این بود که باید نفس را به قناعت عادت داد، و الّا کار بهجایی میرسد که چیزی بیشتر از نیازش را طلب میکند. برای تنوع، گاه گیاهان دارویی را هم به سفرهام اضافه میکردم. بعضی وقتها شیر شتر و خرمای عجوه میخوردم یا حلوای خرمایی که مادرم برایم میگذاشت. هیچوقت یک دل سیر غذا نخوردم، بیشتر پول روزمزدی که در میآوردم را به نیازمندها میبخشیدم و از گرسنگی به شکمم سنگ میبستم.»
ناقوسها به صدا درمیآیند
داستان درباره کشیشی مسیحی است که در شهر مسکوی روسیه زندگی میکند و هیچوقت فکرش را هم نمیکند که به خاطر علاقه خاصش به نسخههای خطی قدیمی به دردسر بیفتد و مسیر زندگیاش تغییر کند؛ کتاب صوتی ناقوسها به صدا درمیآیند، روایتی از دلدادگی و محبت مردی مسیحی به حضرت علی (ع) است که به مرور با آثار و عقاید ایشان آشنا میشود و از آن پس جور دیگری زندگیاش را ادامه میدهد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«مقابل در کلیسا دو زن میانسال ایستاده بودند و با پالتوهای مشکی و روسریهای بافته شده از کاموای کلفت. هر دو با هم سلام کردند. کشیش کلید را به دست گرفته بود و پیش از آنکه در را باز کند، به زنها نگاه کرد و گفت: برای دعا که نیومدید این وقت صبح؟ یکی از زنها که نوک بینیاش از سرما سرخ شده بود، گفت: ما برای اعتراف اومدیم پدر.»
الجمل
کتاب الجمل که با شرححال شیخ مفید آغاز شده، در شش فصل نوشته شده است. این کتاب حاصل کوشش برای بازنویسی روایی و داستانیِ کتاب «الجمل» نوشته «شیخ مفید» است. او در این کتاب بر مباحث اثبات حقانیت ولایت و امامت امام علی (ع) بر اساس منابع اهل سنت تمرکز و جنگ جمل را روایت کرده است. کتاب «الجمل» بازنویسی روایی و مستند کتاب «الجمل» شیخ مفید است که به اثبات حقانیت ولایت و امامت حضرت امیرالمومنین علی (ع) بر اساس منابع اهل سنت میپردازد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«همین که امیرالمؤمنین دید که آن قوم به سوی لشکر حملهور شدند، به محمدبنحنفیه فرمان داد پرچم را پیش ببرد. او رایت را جلو برد، مهاجران و انصار هم حمله را شروع کردند و آن قوم چون متوجه شدند که محمدبنحنفیه جلوتر از یاران خود حرکت میکند همگی شروع به تیرباران او کردند. او در جای خود ایستاد، به گمان اینکه تیرباران آنان یکی دو بار بیشتر صورت نخواهد گرفت و سپس دوباره پیش خواهد رفت.»
نظر شما