به گزارش خبرگزاری ایمنا، تک فرزندی معضلی است که طی دهههای اخیر گریبانگیر جوامع مختلف شده است و از جمله دلایل سیر صعودی تعداد کودکان تک فرزند در سراسر جهان میتوان به افزایش سن ازدواج، مهارت نداشتن در مدیریت خانواده، ترس از مسئولیتپذیری و شاغل بودن همزمان زن و مرد اشاره کرد.
افزایش پدیده تک فرزندی در جوامع علاوه بر اینکه بر جامعه و خانواده تأثیرات متفاوتی دارد، آسیبهای متعددی را نیز برای خود کودک به همراه خواهد داشت؛ انزوا و تنهایی، نداشتن حامی در آینده و بروز اختلالات شناختی، رفتاری و اختلالات رشد از جمله تأثیرات تک فرزندی بر خود کودک است.
معایب خواهر و برادر نداشتن یا تک فرزند بودن بسیار زیاد و آسیبزننده است، به همین دلیل در برخی موارد و در شرایط یکسان، اگر سطح سلامت روان یا استرس و اضطراب بچههای تک فرزند را با کودکانی که خواهر و برادر دارند مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که فرزندان بدون خواهر و برادر، اضطراب و فشار بیشتری را تحمل میکنند.
لزوم آموزش نسبت به موضوع ازدواج و فرهنگ فرزندآوری به نسل جوان
محمودرضا کبیرییگانه، فعال حوزه رسانه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: نخستین بار مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در سال ۱۳۹۱ در دیدار با کارگزاران نظام، مطالبه مهم افزایش جمعیت را مطرح کردند، آنچه شجاعت و بینش عمیق رهبری را در این موضوع نشان میداد، نگاه کارشناسی و همه جانبه رهبری به موضوع جمعیت بود.
وی میافزاید: مروری بر سخنان رهبری در آن دیدار قابل تأمل است؛ مقام معظم رهبری در آن دیدار فرمودند «ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههای از زمان درست بود؛ یک اهدافی هم برایش معین کردند، آنطوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمی این قسمت تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم».
این فعال رسانه میگوید: رهبر انقلاب اسلامی به عنوان متولی سیاستهای کلان کشور، موضوع را به گزارشهای آماری و افراد متخصص و کارشناسان علمی ارجاع دادند، نکتهای که پس از آن هم در قالب گزارشها و آمارهای علمی تاکید و منتشر شد.
وی ادامه میدهد: امروز و پس از قریب به ۱۰ سال از هشدارهای مقام معظم رهبری، تبعات بیتوجهی به سیاست افزایش جمعیت در حال نمایان شدن است؛ به گونهای که مسئولان شورای ملی سالمندان سال ۱۴۱۰ را سال آغاز بحران سالمندی در کشور اعلام کردند و معتقدند جمعیت سالمند ایران در سال ۱۴۱۰ از حدود ۹ میلیون نفر در سال ۱۴۰۰ به حدود ۱۳.۵ میلیون نفر در سال ۱۴۱۰ (معادل ۱۴ درصد جمعیت کل کشور) میرسد که چالشهایی از جمله تغییر سبک و کیفیت زندگی، افزایش هزینههای سلامت و بیمه جامعه، کاهش نیروهای خلاق و فعال کار را به دنبال دارد.
کبیرییگانه اضافه میکند: از سویی عنصر جمعیت در کنار مولفههایی همچون رشد اقتصادی، جغرافیا، فرهنگ و علم به عنوان شاخصهای قدرت یک کشور به شمار میآید، از این رو افزایش جمعیت کشور یک ضرورت علمی و کارشناسی است و دستگاههای مختلف و مرتبط باید وظایف خود را برای تحقق این هدف انجام دهند، اما اینکه سند ملی سالمندان در ۷۲ ماده تنظیم شده و قرار است پس از جمعبندی نظرات تخصصی و کارشناسی در هیئت دولت و مجلس ثبت و سپس عملیاتی شود، در همین راستا برای موضوع افزایش جمعیت نیز باید گامهای عملیاتی تدوین شود.
این فعال رسانه خاطرنشان میکند: برای موضوع افزایش جمعیت نیاز به رویکردهای استراتژیک و همهجانبه داریم، از سویی این ضرورت نیازمند فرهنگسازی و آموزش است، شهروندان باید از پیامدهای جامعه سالمندی آگاه شوند، نسل جوان باید نسبت به موضوع ازدواج و فرهنگ فرزندآوری آموزشهای لازم را دریافت کند.
وی میگوید: موضوع معیشت شهروندان نکتهای مهم و اساسی در ترویج این فرهنگ است و باید دغدغه اشتغال، درآمد و معیشت خانوارها و جوانان مورد توجه قرار گیرد تا بتوان گامهای مؤثری در این زمینه برداشت.
بروز رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن و انحرافی در کودکان تک فرزند
ندا محمدی، کارشناس سلامت روان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: بیشتر پدر و مادرهایی که یک فرزند دارند سعی میکنند اجازه ندهند که کودک شکست را تجربه کند و در نتیجه این اقدام، کودک برای همیشه در منطقه امن خود میماند و تلاشی برای بیرون آمدن از آن نخواهد کرد.
وی میافزاید: آمارها حاکی از آن است که میل به تک فرزندی رو به رشد است و والدین باور دارند که با داشتن یک فرزند، امکانات مادی و معنوی بیشتری برای فرزند خود تأمین میکنند و توان مالی و فرصت بیشتری برای رشد و پیشرفت تحصیلی فرزند خود دارند.
این کارشناس سلامت روان میگوید: کارشناسان حوزه سلامت روان اعتقاد دارند شخصیت مستقل و واحد کودک در مراحل اولیه زندگی شکل میگیرد، یک کودک ممکن است از نظر ارثی گرایش به خصوصیات شخصیتی معین داشته باشد، اما بسته به اینکه این تمایلات در چه محیطی رشد یابد، شدت و ضعف آنها متفاوت است؛ با توجه به تمایل خانوادهها به داشتن فرزند کم و به ویژه ترجیح در تک فرزندی، با فرزندسالاری مواجه هستیم که خود زمینهساز مشکلات متعددی برای کودک در خانه و اجتماع در آیندهای نه چندان دور است.
وی ادامه میدهد: نیازهای هر کودک برای رشد باید مورد توجه قرار بگیرد، اما توجه بیش از حد گاهی اوقات میتواند مشکلساز باشد، از آنجایی که تک فرزندها عشق و عاطفه را به طور گسترده از پدر و مادر خود دریافت میکنند، تمایل دارند خود را مستحق هر چیزی که میخواهند بدانند و در هر بعدی از زندگی پرتوقع باشند.
محمدی تصریح میکند: اگر والدین کودک تک فرزند به او بیش از حد محبت کنند و هر خواستهای که کودک دارد را برای او برآورده کنند، ممکن است فرزند آنها دچار احساس کاذب مهم بودن و بیش از حد مغرور شود؛ این شرایط حتی منجر به ایجاد عزت نفس توخالی در او خواهد شد و در نهایت چنین فرزندی دچار تکبر و در همدلی با دیگران با مشکل مواجه میشود.
وی خاطرنشان میکند: اگرچه کودکانی که تک فرزند هستند به نشان دادن عشق و محبت به والدین خود علاقه دارند، اما احتمال سرکش شدن آنها نیز وجود دارد، چراکه پدر و مادر به خاطر علاقه بیش از حد، ندانسته به تشویق و تقویت رفتارهای نادرست کودک دامن میزنند و از طرفی ممکن است به خاطر ترس از احتمال آسیب به کودک، او را به شدت محدود و کنترل کنند؛ هر دو حالت مذکور ممکن است باعث ایجاد رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن و انحرافی شامل رفتارهای تهاجمی و برانگیختگی ناگهانی و حتی رفتارهای مشابه با افسردگی و گوشهگیرانه در کودک شود، در دوران نوجوانی نیز حس استقلالطلبی در نوجوان باعث میشود پدر و مادر با این رفتارها بیش از پیش مواجه شوند.
تغییر نقش کارکردی فرزندان در جامعه کنونی
علیرضا اکبرزاده، دکترای جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه امام علی تهران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به اینکه در دهههای گذشته با توجه به مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه و نقش کارکردی فرزندان به خصوص فرزندان پسر تمایل بیشتری نسبت به فرزندآوری وجود داشت، اظهار میکند: طی دهههای گذشته، فرزند پسر نیروی کار در زمینههای کشاورزی و دامپروری محسوب میشد و در حال حاضر فرزند نقش کارکردی خود را برای خانواده و جامعه از دست داده و تمایل به فرزندآوری کاهش یافته است.
وی با اشاره به اینکه مسائل فرهنگی و مسائل اقتصادی در گرایش به تک فرزندی تأثیر دارد و نگرشها پیرامون خانواده تغییر کرده است، میافزاید: سبک زندگی از دیگر عواملی است که بر فرزندآوری و پدیده تک فرزندی تأثیرگذار است و با توجه به اینکه در جامعه فعلی بیشتر زوجین شاغل هستند، تمایل کمتر به فرزندآوری نیز دیده میشود؛ لذا اهمیت دارد که دستگاههای ذیربط برای بانوان شاغل شرایطی را فراهم کنند تا موضوع مهمی همچون فرزندآوری مغفول نماند و بانوان بتوانند با آسایش خاطر بیشتری به بحث فرزندآوری بپردازند، البته مهم است که تسهیلات مورد نظر برای فرزندآوری نیز تقویت شود.
این دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام علی تهران با اشاره به اینکه بالا رفتن سن ازدواج سبب میشود تمایل افراد به فرزندآوری کاهش یابد و زوجین نیز پنجره طلایی برای فرزندآوری را از دست بدهند، گفت: تک فرزندی برای خود فرزند، خانواده و جامعه تبعات بسیاری دارد، حس مسئولیت نسبت به خواهر و برادر کوچکتر در تک فرزندان پرورش نمییابد و پدر و مادر اگر فرزندشان را از دست بدهند در خانواده حامی ندارند، بنابراین جمعیت در جامعه کم شود به طبع نیروی کار و نیروی جوان کاهش مییابد.
اکبرزاده افزود: برنامهریزی مدونی در سیاستهای جمعیتی جامعه باید پیشبینی شود تا رشد و جوانی جمعیت در آن لحاظ شود، تغییر در نگرش و باورهای فرهنگی و بهبود وضعیت اقتصادی، از راهکارهای اساسی در زمینه فرزندآوری است و بهبود وضعیت اقتصادی نیز در افزایش جمعیت تأثیر دارد.
موجی از اندوه و ناامیدی در خانوادههای بدون فرزند
فهیمه اسماعیلی والا، مشاور و روانشناس خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: انسانها در مراحل مختلف زندگی با نیازهای متعدد روبهرو میشوند که ذاتی، غریزی، اجتماعی است، افراد در مرحله جوانی و میانسالی نیاز به تشکیل خانواده را احساس میکنند و تمایل دارند که فردی به عنوان همسر و همراه در کنار آنها باشد و پس از تشکیل خانواده نیز نیاز به فرزندآوری احساس میشود.
وی با بیان اینکه مرحله بعد از فرزندآوری، احساس نیاز به تربیت کردن، رشد و مراقبت از فرزند است، میافزاید: در صورتی که پاسخی برای نیاز به فرزندآوری در خانواده وجود نداشته باشد، زوجین احساس یاس، ناامیدی، پوچی و غم، اندوه، ترس از تنهایی در آینده و افسردگی را تجربه میکنند.
این روانشناس خانواده با بیان اینکه نشاط به معنای رسیدن به شادی و اوج لذت است و افراد با مشاهده رشد فرزندان خود، شادی را تجربه خواهند کند، خاطرنشان میکند: تربیت، برآورده کردن نیازهای فرزند و برنامهریزی برای رشد او ایجادکننده نشاطی است که قابل توصیف نیست و آرامش را در زندگی افزایش میدهد.
اسماعیلیوالا با بیان اینکه ازدواج تعهد به خود، همسر و فرزند است، فرزندان نیز در ایجاد و تحکیم این تعهد نقش دارند و تعاملهای مثبت والد و فرزندی، در تحکیم خانواده اثرگذار است، ادامه میدهد: والدین به فرزندپروری توجهی ویژه دارند و توجه نیروی محرک برای انسجام خانواده به شمار میرود، رابطه عاطفی بین اعضای خانواده موجب تعامل بهتر و بیشتر میشود و تعامل بهتر نیز هماهنگی بیشتر اعضا را به همراه دارد؛ تفاهم نیز انسجام را به همراه دارد و زمینهساز یک زندگی رضایتبخش است.
وی میگوید: زوجهای جوان، دغدغه آینده فرزندان را دارند و مسائل اقتصادی، مشکلات اجتماعی، آسیبها و مشکلات روانشناختی و فردی، ارتباطی، از جمله این دغدغهها است؛ در صورتی که زوجهای جوان سبک فرزندپروری درست را انتخاب کنند و مهارتهای ارتباطی را به فرزند آموزش دهند، نگرانی برای آینده فرزند وجود نخواهد داشت.
مهمترین معایب نداشتن خواهر و برادر
به گزارش ایمنا، بچههایی که خواهر و برادر ندارند و تنها فرزند یک خانواده به شمار میروند، در مرکز توجه والدین خود قرار میگیرند، آنها به این دلیل که خواهر و برادری ندارند، به رقابت برای جلب توجه پدر و مادر مشغول نمیشوند. این در مرکز توجه بودن همیشگی، فرد را در بزرگسالی با مشکلات زیادی روبهرو میکند و انتظار دارد جامعه، دوستان، همکاران هم مانند والدین، توجه ویژهای نسبت به او داشته باشند، به این صورت افرادی پرتوقع بار میآیند که در بسیاری از موارد تمایل دارند همه چیز بر وفق مرادشان باشد.
بسیاری از کودکان و نوجوانان روبهرو شدن با احساسات و مسائل مختلف را در زندگی خود از طریق ارتباط با خواهر و برادر خود میآموزند. اگر به کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند توجه کنید، میبینید که در برخورد و کنترل احساست خود و مدیریت آنها توانایی بسیار بیشتری دارند. در مقابل، تک فرزندان از این موهبت محروم میشوند و در بسیاری از شرایط نمیتوانند آنطور که باید رفتار کنند و یا نسبت به اتفاقات واکنش درستی را نشان دهند.
بخش بیشتر مهارتهای ارتباطی کودکان در برخورد با محیط اطراف و بهویژه همسالان اتفاق میافتد. بنابراین یکی دیگر معایب خواهر و برادر نداشتن ضعف در مهارتهای ارتباطی، یادگیری و بروز آنهاست. اگرچه کودکان این مهارتها را با رفتن به مهد کودک یا مدرسه کم کم میآموزند، اما ارتباط دائمی خواهر و برادر با یکدیگر کمک بیشتری به یادگیری سریع و مؤثر میکند.
زمانی که والدین چند فرزند دارند، انتظارات و خواستههایشان میان آنها تقسیم میشود، اما یکی از مهمترین معایب خواهر و برادر نداشتن همین است که انتظار والدین از فرزند، به تنهایی فقط روی او متمرکز است. تک فرزندها فشار روانی زیادی را در برخورد با انتظارات والدینشان تحمل میکنند و در صورت عدم توانایی برای جلب رضایت و خشنودی پدر و مادر، استرس و اضطراب زیادی به آنها وارد میشود.
کودک یا نوجوانی که خواهر و برادر ندارد، به مقدار بسیار بیشتری به والدین خود وابسته است و روند استقلال یافتن و جدایی از خانه و خانواده برای او دشوارتر است. این وابستگی نسبت به فرزند، از سوی پدر و مادر هم وجود دارد، آنها ترجیح میدهند فرزندشان برای همیشه در کنار آنها باشد و هر چه دیرتر این روند مستقل شدن اتفاق بیفتد، خشنودتر هستند.
از دیگر معایب خواهر و برادر نداشتن میتوان به تجربه تنهایی اشاره کرد، برای مثال تصور کنید که والدین یک فرد تک فرزند از دنیا بروند. این فرد پس از پدر و مادر خود هیچ نسبت فامیلی بسیار نزدیک دیگری را تجربه نمیکند، حتی در بسیاری موارد و شرایط خاص که فرد به کمک شخص یا اشخاصی مانند خواهر و برادر در کنار خود نیاز دارد، درمانده میشود.
مهمترین نکته در طول سالهای کودکی این است که فرد مهارتها و ارتباطات خودش را با همسالان و دیگر کودک و نوجوانان سهیم شود، این مسئله تأثیر بسیار مثبتی را روی موفقیت فرد در اجتماع میگذارد. اما یکی از معایب خواهر و برادر نداشتن ارتباط دائمی کودک با پدر و مادر است که او را در یک ارتباط همیشگی با بزرگسالان قرار میدهد.
تک فرزندان در این شرایط به تقلید رفتار بزرگسالان روی میآورند و دوران کودکی خود را با کودکی کردن واقعی سپری نمیکند. در برخی موارد این مسئله موجب بلوغ زودرس در آنها میشود، زیرا به طور دائمی با افراد بزرگسال در ارتباط هستند و بنابر نوع رفتار آنها رفتار میکنند.
از آنجایی که تک فرزندان اغلب تنها هستند و ارتباط مؤثری با همسالان خود برقرار نمیکنند، عموماً احساس تنهایی دارند، اگر فردی که تک فرزند است در برقراری ارتباط با گروه همسالان خود در مدرسه، کلاس مهارت نداشته باشد، کم کم به سمت انزوا و افسردهخویی میرود.
یکی از مهمترین معایب خواهر و برادر نداشتن بروز کمال گرایی در تک فرزند خانواده است، عموماً زمانی که یک فرد تنها فرزند خانواده است، والدین او تلاش میکنند که فرزند خود را به بهترین نمونه فرزندان تبدیل کنند، به همین دلیل به صورت دائمی او را در انواع کلاسها ثبت نام میکنند و یا از او انتظار دارند که مایه افتخار و سربلندی باشد. همین برخورد باعث میشود که فرد با یک کمال گرایی درونی روبهرو شود و از این نظر با مشکلات زیادی در زندگی، کارها و حتی روابط خود روبهرو شود.
نظر شما