به گزارش خبرگزاری ایمنا، همین هفته پیش بود که او برای مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (س) مثل همه این سالها خودش را به هیئت رسانده بود و همان دم در هیئت روی صندلی چرخداری که از ۱۷ سالگی، پاهایش شده بود و رفیق و همدم دردهایش، نشسته بود، مداح، مداحی میکرد و او به پهنای صورت برای غمِ نشسته بر تنِ علی (ع) و برای فاطمه (س) و شهادت غریبانهاش گریه میکرد.
رئیس هیئت بود، اما جایش همیشه دمِ در هیئت بود، قید بالانشینی را زده بود و هرکسی که دنبالش بود، میتوانست همان حوالی در ورودی هیئت او را پیدا کند، برای دوستداران اهلبیت (ع) خادمی میکرد.
مردی که یلدای امسال را ندید و یک روز به پایان پاییز و آغاز زمستان مانده بود که راهی آسمان شد و در اولین روز فصل زمستان پیکر پاکش روی دستانِ شاگردان و دوستان و بچههای هیئتش تا خانه ابدی بدرقه شد؛ این بار واژهها از جانباز شهید «مسعود فروتن» میگویند البته از زبان کسی که روزی شاگردش بوده است و بعدها رفیقش و آدم امنِ زندگیاش شد، حجتالاسلام سیدمهدی داوودی ۴۶ سال دارد و امام جماعت مسجد بلال در خیابان پروین و مدیرعامل یک قرضالحسنه و از همه مهمتر رفیقِ شهید فروتن بوده است.
مؤسس مجموعه شیفتگان حضرت امام خمینی (ره) بود
او در ابتدای گفتوگو با حرفهایش ما را به سالهای ۷۳ و ۷۴ میبرد و میگوید: دبیرستانی بودم که با شهید آشنا شدم، مسئول هیئت شیفتگان حضرت امام خمینی (ره) بود، سال ۷۸ وارد هیئت شدم و در کارهای فرهنگی زیر نظر آقای فروتن پرورش یافتم، به توصیه شهید وارد حوزه علمیه شدم و بعد از آن کنار آقای فروتن فعالیتهای پرورشی و تربیتی روی نوجوانها و جوانهای محل را شروع کردم، این فعالیتها ادامهدار شد و البته همچنان هم ادامه دارد.
داوودی از عابد و زاهد بودن شهید فروتن میگوید و حرفهایش را چنین ادامه میدهد: ولایتمداری شهید یکی از صفتهای شاخص او بود، شهید فروتن پیرو خط امام (ره) و پیرو خط رهبری بود، او در رابطه با مسائل تربیتی جوانها دغدغهمند بود، یکی دو سال اخیر موضوعی که ذهنش را درگیر کرده بود، این بود که فعالیتهای فرهنگی و پرورشی و تربیتی برای دختران نوجوان و جوان منطقه برگزار کند، شهید فروتن همچنین در مجموعه شیفتگان هیئتی برای زنان راه انداخت که نوپا است و امیدواریم که با همراهی دوستان فعالیتهای این هیئت ادامهدار شود.
حضور در عملیات رمضان و جانبازی از ناحیه نخاع
او با اشاره به عضوگیری و فعالیتهای هیئت و البته رویکرد شهید در بحث جذب جوانان و نوجوانان به هیئت میگوید: معمولاً جذب نیرو از محرم هر سال آغاز میشود، شهید فروتن دوست داشت که دانشآموزان از مقطع پنجم ابتدایی به بعد عضو هیئت شوند، روال به این صورت است که با ارتباطی که با مدارس داریم، دانشآموزان خوب مدارس دعوت به جلسات میشوند و بعد از بین آنها گزینش انجام میگیرد، معمولاً به صورت هفتگی هم برای دانشآموزان برنامههای مختلف تربیتی و آموزشی برگزار میکردیم.
داوودی در ادامه با حرفهایش ما را به روزهایی که شهید فروتن هفدهساله تصمیم میگیرد، راهی جبهه شود، میرود و از ویلچری که از همان روزها رفیقِ او میشود، برایمان صحبت میکند: زمانی که میخواسته راهی جبهه شود، ممانعت برای رفتنش زیاد بوده است، اما کار خودش را میکند و به عنوان داوطلب راهی جبهه میشود، ۱۷ سال داشت که در عملیات رمضان جانباز و ویلچرنشین میشود، بسیار پرتلاش بود، روحیه بالایی هم داشت، به خاطر شرایط جسمی که داشت درگیر بیماری هم بود، اما تا آخرین لحظات دستبردار نبود، هیچوقت روحیه ضعیفی از او در برابر بیماری ندیدم، حتی شب شهادت حضرت زهرا (س) که هفته پیش بود در جلسات روضه حاضر شد، از نظر جسمی درگیر سختترین بیماریها بود اما با ظاهری آرام و خندان و چهرهای شاد با همه برخورد میکرد، با این شرایط یک لحظه از تلاش دست برنداشت، بیش از ۴۰ سال بود که از ویلچر استفاده میکرد، به نظرم شهید فروتن ویلچر را خسته کرده بود از بس که فعال بود و آرام و قرار نداشت.
حق پدری شهید بر گردن هزاران پسری که شاگردش بودند
او ادامه میدهد: شهید ازدواج نکرده بود، اما پس از شهادتش بیش از هزار فرزند مزه یتیمی را چشیدند و در مراسم وداع و خاکسپاری او حاضر شدند، فرزندانی که شهید حق پدری بر گردن آنها داشت، خوب است این را هم بگویم که شهید فروتن دبیر آموزش و پرورش بود و بسیار به درس و دانشگاه علاقهمند بود، درس را ادامه داد و سال ۹۷ هم از رساله دکتری خود در رشته علوم تربیتی و مشاوره دفاع کرد، موضوعات آموزشی جوانها برایش اولویت بود، میگفت: «ما باید مواظب نخبههایمان باشیم، مواظب دانشآموزان تراز بالا باشیم، به همین دلیل هم برای انتخاب اعضای هیئت، گزینش گذاشته بود.»
داوودی از ارتباط و توسلهای رفیق شهیدش به حضرت زهرا (س) هم میگوید و اینطور حرفهایش را به پایان میرساند: عبادتهای شهید فروتن، خالصانه و مخفیانه بود، همیشه در مراسم عزاداری، دم در و روی ویلچرش مینشست، خشوع و تواضعش دیدنی بود و اشکهایش خالصانه، الگویی بود که اهل ریا نبود با اینکه چهره سرشناسی بود، اما هیچوقت از این سرشناسی استفاده نکرد.
نظر شما