کاندیدایی که حتی یک رأی هم نیاورد!

بسیاری از ما در حین گذر از خیابان‌ها با نام برخی از علما مواجه شده‌ایم، اما از زندگی آن‌ها اطلاع چندانی نداریم و بر همین اساس در این گزارش مروری بر زندگی آیت‌الله سیدحسن مدرس خواهیم داشت.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، همواره در طول تاریخ و فراز و نشیب‌های آن، مردم جامعه برای پیشبرد مسائل و الگوگیری نیازمند حضور پیشتازانی هم‌عصر با خود بودند که این وظیفه و در دوران‌های مختلف به‌دوش علما بوده است.

اگر قصد داشته باشیم صرفاً به دوران معاصر نگاهی گذرا داشته باشیم، شاهدیم که در وقایع مهم تاریخی از انقلاب مشروطه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی و حتی دوران دفاع مقدس، این علما بوده‌اند که در رشد و پیشرفت جامعه نقش ایفا کرده‌اند و نوجوانانی که در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پای ثابت منبر و مساجد و سخنرانی علما بودند، در دوران دفاع مقدس تبدیل به جوانانی برومند شده و جان خود را در راه این کشور بر کف دست گذاشتند.

شاید بسیاری از ما حداقل در حین گذر از خیابان‌ها و در طول زندگی روزمره با نام برخی از این علما آشنا شده اما از زندگی آن‌ها اطلاع چندانی نداشتیم باشیم و امروز به مناسبت سالگرد شهادت شهید مدرس قصد داریم آشنایی بیشتر با او داشته باشید:

سید حسن مدرس فقیه، سیاستمدار شیعی و از علمای اصفهان در دوران مشروطه بود که به حمایت از مشروطه‌خواهان پرداخت؛ وی در دوره دوم مجلس، از طرف فقها به‌عنوان یکی از مجتهدانی تعیین شد که طبق قانون اساسی مشروطه موظف بود بر هماهنگی مصوبات مجلس با شرع اسلام نظارت داشته باشد و از دوره سوم تا دوره ششم نیز نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود.

وی در سال ۱۲۴۹ شمسی در روستای سرابه، از توابع شهرستان اردستان اصفهان متولد شد و بعد از تحصیلات مقدماتی و به‌منظور ادامه تحصیل علوم دینی، در سال ۱۲۶۰ شمسی نزد جدش سید عبدالباقی، به مدت ۱۳ سال در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل شد و مقدمات ادبیات عرب، منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی آموخت.

کاندیدایی که حتی یک رأی هم نیاورد!

مدرس در شعبان ۱۲۷۲ شمسی وارد نجف و با شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی هم‌حجره شد و در درس سید محمد فشارکی و شریعت اصفهانی شرکت کرد و درس‌های خود را با سید ابوالحسن اصفهانی و سید علی کازرونی مباحثه می‌کرد و پس از هفت سال اقامت در نجف و تأیید مقام اجتهاد او از سوی علمای نجف در سال ۱۲۸۵ شمسی به اصفهان بازگشت.

در ادامه مدرس پس از بازگشت به اصفهان، صبح‌ها در مدرسه جده کوچک، فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ، منطق و شرح منظومه و در روزهای پنجشنبه نهج‌البلاغه را تدریس می‌کرد و پس از آن با ورود به تهران نیز درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار آغاز کرد.

او در ۲۷ تیر ۱۳۰۴ تولیت این مدرسه را به عهده گرفت و برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظام‌نامه‌ای تدوین کرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد و سعی در احیا و آبادانی روستاها و مغازه‌های موقوفه مدرسه کرد؛ سید کمال‌الدین نوربخش دهکردی، محمد شریعت سنگلجی، محمدهادی تهرانی، میرزا ابوالحسن شعرانی، میرزا علی آقا شیرازی، مهدی الهی قمشه‌ای، بدیع الزمان فروزانفر، سید مرتضی پسندیده و جلال الدین همائی از معروف‌ترین شاگردان وی محسوب می‌شدند.

کاندیدایی که حتی یک رأی هم نیاورد!

از آثار وی می‌توان به حاشیه بر کتاب النکاح محمد رضا نجفی مسجدشاهی، رساله‌ای در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه، رساله‌ای در ترتب، دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی، رسائل الفقهیه، زندگینامه اشاره کرد.

همانطور که در آغاز بیان شد، علما در طول تاریخ علاوه بر نقش علمی و دینی، در سیاست نیز تأثیرگذاری فراوانی داشتند و بر همین اساس آیت‌الله مدرس نیز در زمان مشروطه به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطه‌خواهان کوشید.

یک برگ رأی که خودم به خودم رأی دادم چه شد؟!

با اوج‌گیری جنبش مشروطه‌خواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد، همچنین در مجلس چهارم نیز با قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت و مانع تصویب اعتبارنامه برخی از نمایندگان شد، اما در این میان یکی از خاطرات جالبی که درباره حضور سیاسی آیت‌الله مدرس مطرح است آن است که او در انتخابات مجلس هفتم که با دخالت و اعمال نفوذ رژیم برگزار شد حتی یک رأی هم نیاورد و معروف است که با طنز و کنایه‌ای بسیار معنی‌دار گفته بود گیرم که هیچکس به من رأی نداد، اما آن یک برگ رأی که خودم به خودم دادم چه شد؟!

در نهایت شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷ رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آوردند و آیت الله مدرس را ابتدا به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر دورافتاده خواف تبعید کردند، در ادامه وی در خواف در قلعه‌ای نظامی زندانی شد و تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار گرفت و ممنوع‌الملاقات شد.

کاندیدایی که حتی یک رأی هم نیاورد!

دوران تبعید او بیشتر از نه سال طول کشید و سرانجام غروب ۱۰ آذر سال ۱۳۱۶ هجری شمسی سه مأمور نزد مدرس رفته و چای سمی را به اجبار به او خوراندند؛ اما مأموران که دیدند خبری از اثر سم نیست، عمامه سید را در هنگام نماز از سر برداشتند و برگردن وی انداختند و او را خفه کردند.

پس از تحمل این سختی‌ها، پیکر وی در شهر کاشمر به خاک سپرده و ۱۰ آذر به نام روز مجلس نام‌گذاری شده است.

کد خبر 707825

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.