آبان پر حماسه؛ از تشییع شهدای محرم تا شهدای امنیت

در جای جای تاریخ دیار نصف‌جهان، از ۲۵‌ آبان ۱۳۶۱ تا ۲۰ آبان ۱۳۸۰ و ۲۹ آبان ۱۴۰۱، مردم این خطه نسل به نسل نشان داده‌اند که غیرت و مردانگی را به اوج خود رسانده و در این مسیر از هیچکس و هیچ‌چیز بیمی به دل راه نداده‌اند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، می‌گویند مردم اصفهان حسابگرند و موقع خرج کردن شاید سخت‌تر دست در جیب خود کنند اما زمانی که به کتاب قطور تاریخ نصف‌جهان نگاهی حتی گذرا می‌اندازیم، در خط به خط آن چیزی جز ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی نمی‌بینیم.

پرده اول:

بیست‌وپنجم آبان سال ۱۳۶۱ است و دو سالی می‌شود که صدای آژیر قرمز مهمان ناخوانده خانه‌هایمان شده است؛ چند وقت یکبار در کوچه‌مان خبر پر کشیدن یکی از مردان مرد می‌پیچد، همان‌هایی که وقتی مادرانشان به خانه‌مان می‌آمدند از آرزوی دیدن پسرشان در لباس دامادی می‌گفتند.

اما این بار متفاوت از دفعات قبل بود؛ این بار درب یکی دو خانه را نزدند؛ این بار حداقل و تا جایی که من شنیده‌ام، در همین کوچه چند متری‌مان درب ۴ خانه را زده‌اند و خبر دادند که پسرشان در عملیات محرم به شهادت رسیده است.

چند روز قبل بود که اعلام کردند قرار است سه‌شنبه ۲۵ آبان ۳۷۰ تن از شهدای عملیات محرم تشییع شوند، در دل‌ها ولوله افتاد و دیشب که در کوچه غوغایی بود، خواب را بر چشمانمان حرام دانستیم؛ یکی حلوا می‌پخت و یکی ختم قرآن گرفته بود.

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

به کوچه که سری زدم، با چشم‌های خودم دیدم که کنار تصویر یکی از شهدا پوتینی با بندهای گره زده جا خوش کرده و یادم آمد مریم خانم همسایه‌مان می‌گفت که پسر کوچک‌ترش با شهادت برادرش تصمیم گرفته بعد از مراسم تشییع عازم جبهه شود؛ چه دلی دارد مریم خانم!

ساعت ۶ صبح می‌رسد و نمی‌توانم بیش از این صبر کنم؛ نمی‌دانم خودم را به میدان امام برسانم یا به گلستان شهدا بروم و در نهایت خود را سیل جمعیت میدان می‌بینم؛ تا جایی که چشمانم کار می‌کند آدم می‌بینم و انگار که تمامی ندارند، آخر همه شهر عزادار فرزندان نصف جهان است.

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

تابوت شهدا را یکی یکی وارد میدان می‌کنند و مجری پشت بلندگو اسامی را می‌خواند و تازه در این میان عده‌ای می‌فهمند که نزدیکان‌شان هم جزو شهدا هستند؛ باید باشید و ببینید تا متوجه بشوید چه می‌گویم؟

حوالی بعد از ظهر است که به گلستان شهدا می‌رسیم و تابوت شهدا یک به یک وارد محوطه می‌شود و با ورود هر تابوتی، یک‌بار دیگر صدای یازینب در محوطه می‌پیچد؛ امروز در اصفهان زلزله‌ای به وقوع پیوست؛ زلزله‌ای از جنس غیرت...

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

پرده دوم:

۱۹ سال از آن روز تاریخی می‌گذرد و قرار است که دوباره در میدان امام (ره) همان میعادگاه همیشگی‌مان میهمانی عزیز داشته باشیم؛ یک هفته آمدنشان به تأخیر افتاد و با اعلام این خبر هزاران بار مردیم و زنده شدیم که نکند آقا نیاید و سفر به زمانی دیگر موکول شود؟ تا اینکه خودشان اعلام می‌کنند «با وجود این تأخیر، شوق من برای سفر به اصفهان بیشتر شده است. »

بالاخره هشتم آبان فرا می‌رسد و این یار دیرینه قدم بر نصف‌جهان می‌گذارد؛ قدم به قدم شهر شور و هیجانی عجیب به‌خود گرفته و انتظار در تک به تک خیابان‌ها و کوچه پس کوچه‌ها مشخص است؛ انگار که قرار است آقا جانمان در تک به تک کوچه‌ها و خانه‌ها قدم بگذارد و از حال تک به تک مردم این شهر احوال‌پرسی کند، مردم اینگونه خود و خانه‌هایشان را آماده کرده‌اند...

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

ساعت ۹ صبح خودروی حامل رهبرمان به سیل جمعیت مشتاق و چشم انتظار می‌پیوندد و مسیر فرودگاه اصفهان تا میدان امام (ره) با حضور بی‌نظیر جمعیت طی می‌شود، جمعیت مانند سیلی خروشان است؛ پا به میدان امام (ره) می‌گذارد و حالا فرزندان نسل سربازان در گهواره سید روح‌الله، برای آمدن سید علی صف بسته‌اند و با اشک و لبخندهایشان به او خوش‌آمد می‌گویند.

این جوانان شاید در روز ۲۵ آبان ۱۱۳۶۱ همراه با مادرانشان و در گهواره‌ها به استقبال آن ۳۷۰ شهید آمدند و امروز پس از ۱۹ سال آمده‌اند تا بگویند نسل به نسل فدایی این مسیریم.

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

پرده سوم:

چند مدتی است که وطن آرامش قبل خود را ندارد و هر از چندگاهی خبر شهادت یکی از فرزندان مام وطن به گوش می‌رسد؛ همان فرزندانی که نه جنگ دیده‌اند و نه انقلاب و نه امام را، «اشدا علی‌الکفار و رحما بینهم» امام امت را در حاج قاسم دیدند و با شهادت او معنای یتیمی را چشیدند و حالا این روزها خودشان نیز قدم در مسیر فرمانده گذاشته و مرام او را پیش گرفتند.

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

۲۵ آبان که در تب و تاب چهلمین سالگرد حماسه مردم این دیار بودیم، حوالی شب خبر حمله تروریستی خانه اصفهان به گوش رسید و سه نفر فدایی مردم این دیار شدند؛ می‌گویند نسل جدید جنگ و انقلاب ندیده‌اند و با نسل جوان قبل تفاوت‌های فراوانی کرده‌اند اما ۲۹ آبان و تشییع این سه شهید فرا می‌رسد؛ باید باشید و ببینید همین جنگ ندیده‌ها چه می‌کنند، باید باشید و ببینید در گلستان شهدا چطور حاضر شده و برای تشییع مدافع امنیت‌شان چه اشک‌ها که نمی‌ریزند.

اصلاً از دل همین جنگ ندیده‌ها امثال آرمان علی‌وردی‌ها سر بر آوردند و و همین‌ها هستند که قرار است انقلاب را به اوج خود برسانند.

روایت ۴۱ سال مردانگی / از پوتین‌های جفت شده پشت درب تا حماسه‌آفرینی جنگ ندیده‌ها

خط به خط کتاب تاریخ دیار نصف‌جهان با غیرت گره خورده و مردم آن از زمان پیروزی انقلاب گرفته تا جنگ و اغتشاشات خوب معنای ایثار و شجاعت را به رخ جهانیان کشیدند؛ مردان این دیار و امثال اسماعیل چراغی، از جنس همان مهرداد عزیزاللهی‌های ۱۴ ساله‌اند که می‌گفت ما هیچ کاری نکردیم و فقط وسیله بودیم و خداست که ما را یاری می‌کند…

کد خبر 704253

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.