خبرگزاری ایمنا؛ فرزانه دهقانی، دکترای مدیریت رسانه و اطلاعات در یادداشتی نوشت: زمانی اطلاعات در دسترس به حدی کم بود که داشتن هر اطلاعات موضعی از قدرت و دانایی فراهم میآورد، با گسترش رسانهها به ویژه همهگیر شدن اینترنت اطلاعات به صورت انبوه، تولید و در دست همگان قرار گرفت؛ چنین جامعهای پس از گذرا از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی معروف شد، در واقع در جامعه اطلاعاتی تولید جمعآوری و مدیریت اطلاعات مزیت رقابتی در سطح جامعه و در سطح جهانی خواهد بود.
یونسکو چشمانداز جامعه اطلاعاتی را جامعه دانایی یا جامعهی دانشی معرفی میکند و شرط ورود به آن را گذر از جامعه اطلاعاتی میداند؛ گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و جامعه دانایی با تغییر در بسیاری از ارزشهای اجتماعی همراه بوده است، جامعه دانش محور پدیده اجتماعی است؛ کاربردهای فنی فناوریهای اطلاعاتی، محاسباتی و ارتباطی در زمره بدیهیات قرار گرفته است.
با تولید انبوه اطلاعات و گسترش رسانههای جمعی، انتظار میرود سطح دانش و آگاهی (خرد) بخش وسیعی از جامعه در نتیجه دسترسی به رسانههای جمعی و اطلاعاتی افزایش یابد اما آنچه در عمل اتفاق افتاده افزایش شکاف دانایی در بین اقشار و سنین مختلف است که علت در تفاوت ذاتی دانش و اطلاعات نهفته است؛ برای درک این تفاوت ابتدا الگوی رشد فکری انسان را بررسی میکنیم.
در سالهای اولیه زندگی، بیشترین فعالیتهای انسان تقلیدی است و به تدریج با رشد مغز میتواند توصیف کند؛ با گذشت زمان و تمرین توصیف، میتواند توانایی تحلیل و تجزیه را آموزش ببیند و به همین ترتیب میتواند فعالیتهای آموزش را به منظور ارتقا آگاهی فرد در طول حیات وی و در طی مراحل مختلف آموزشی پیش ببرد.
داده: نمادها؛ دادهها در واقع محصولات مشاهده هستند نمادهایی که ویژگیهای مربوط به رخدادها و اشیا را بیان میکنند.
اطلاعات: اطلاعات در واقع دادههایی هستند که با یک ارتباط معنادار در هم قرار گرفتهاند؛ سوالهایی از قبیل چه کسی، چه چیزی، چه وقت و چه تعداد با اطلاعات پاسخ داده میشوند. سیستمهای اطلاعاتی دادهها را تولید، ذخیره، بازیابی و پردازش میکنند؛ اطلاعات از دادهها به دست میآید.
دانش: دانش یعنی بدانید چگونه، دانش یعنی تبدیل کردن اطلاعات به دستورالعملهای مؤثر برای حل مسئلهها؛ دانش را میتوان از طریق ارتباط با افراد دارای دانش فراگرفت و یا از تجربههای شخصی استخراج کرد.
آگاهی (خرد): خرد یا بینش در برگیرنده مبانی، اصول و الگوی اولیه برای فهم و به کارگیری دانش مناسب برای یک منظور خاص یا معین است؛ به عبارت دیگر دانش روش پیاده سازی و استفاده از اطلاعات و پاسخی برای سوال چرا است. ارتباطات برای اینکه از اطلاعات تهیه شده استفاده شود باید آن را در اختیار کاربر قرار داد و این انتقال از طریق مفهوم ارتباطات انجام میشود.
در نتیجه:
در عصر کنونی که حجم انبوهی از اطلاعات صورت گرفته است پیش بینی میشد که افزایش دانش و سطح آگاهی عمومی صورت گیرد؛ اما آنچه در عمل اتفاق افتاده به اشباع رسیدن افراد از اطلاعات و افزایش نیافتن سطح آگاهی عمومی جوامع بوده است، در واقع در سیل عظیم اطلاعات دریافتی زمان و انگیزهای برای تجربه سطوح بالاتر آگاهی از جمله دانش و خرد برای افراد باقی نمانده است.
با حجم انبوه اطلاعات در دسترس و همه گیر شدن امکانات تکنولوژیهای ظرفیتهای بیشتری در اختیار انسان قرار گرفته است تا بلوغ شناختی را برای وی فراهم کند؛ اما رسیدن به این مهم مستلزم رهایی از اطلاعات بیهوده و گزینش درست پیامهای رسانهای است. لازم است اطلاعات به صورت دسته بندی و مدیریت شده دریافت، بررسی و در حافظه به فرد به دانش و دستورالعملهای مشخص تبدیل شود، چیزی که جیمز پاتر آن را ساختارهای دانش میداند. سواد رسانهای به مخاطبان میآموزد آگاهانه و با رویکردی انتقادی و با هدف افزایش دانش و مدیریت ساختارهای دانش موجود در محتوای ذهن خود از پیامهای رسانهای استفاده کنند.
هدف از سواد رسانهای و اطلاعاتی کمک به افراد جامعه است تا محتوای ذهنی عمیقتری در الگوی رشد فکری انسان را تجربه کرده و تصویر بزرگتر و عمیقتری از حقیقت رسانهها را در عصر فراگیر شدن آنها تجربه کنند.
نظر شما