به گزارش خبرگزاری ایمنا، «نامعادله بیمجهول» عنوان کتابی به قلم منصور متین که در سه بخش و ۱۴ فصل به رشته تحریر درآمده است؛ بخش اول به روایت نامتعارف و دومین بخش کتاب به تحریر میان رشتهای اختصاص دارد.
در بخش سوم با عنوان تصویر کلگرایانه به مسائلی همچون تاریخچه سیاسی خاورمیانه و فرجام آن اشاره شده و دست مایه آن روابط بینالملل و مناسبات خارجی است.
مقدمه کتاب حاضر، با این جملات آغاز شدهاند: «سیاست دریایی است به عمق یک وجب و به بلندای سرِ دار»
این جمله که گاهی با انتصاب به یک اندیشمند معاصر نقل میشود، بهطور معمول برای امر و نهی جوانان و تشویق ایشان به زندگی آسوده کاربرد دارد، منظورشان هم بیهودگی کار سیاسی است که شاید نهایت آن سروکار پیدا کردن با آدمهای دارای کُدهای چهاررقمی باشد!
در ادامه مقدمه این مجموعه که در دوران ریاست جمهوری ترامپ نوشته شده، میخوانیم: طی چند دهه اخیر، ما همیشه طوفانی بودهایم و به زندگی در حالتهایی از بیم و امید عادت کردهایم. شاهد حوادث پیاپی هستیم که با ظهور دونالد ترامپ بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا به سرعت در حال وقوعاند؛ ورود این چهره اخموی دیوانهنما و اقدامات مقاطعکارانه او با خروج آمریکا از انواع کنوانسیونهای جهانی، معاهدات بینالمللی و توافقاتی مانند برجام همراه بوده است.
ترامپ همه قدرتهای کوچک و بزرگ و حتی همپیمانان خود را با ژست باجخواهانه ورانداز و تحقیر میکند؛ این سیاستها همگان را به تکاپو و اتخاذ مواضع وادار کرده است اما در این میان، یکی از مخاطبان اصلی، ایران است که با چنین سیاستهای بولدوزری تحت شدیدترین حملات سیاسی و اقتصادی قرار میگیرد.
طرح چند سوال که از قضا سوالات افکار عمومی هم بوده در بخشی از مقدمه جلب توجه میکند؛ اینکه بالاخره، حمله میکنند یا نمیکنند؟ از ما میترسند یا نمیترسند؟ همهاش بلوف از روی خشم است، یا نیرنگهای آمادهسازی افکار عمومی برای جنگ؟ آیا اصلاً حمله برای آنها به صرفه است یا نیست؟
تضاد استراتژیک
کتاب حاضر، در صدد ارائه صورتبندی مختصر و مفید از واقعیتی بنیادین است که مجموع تحولات مورد اشاره در مقدمه بازتاب آن است: رویارویی استراتژیک طرفین به دلیل تضاد ایدئولوژیک.
اصطلاح «نامعادله» در عنوان کتاب اشارهای به کشاکش میان «دو جریان ناهمزاد» برای ایجاد نظم مورد نظر خود در خاورمیانه دارد. نظمی که احتمالاً از تلاطم چنین آشفتگی و تضاد سربرآورد، میتواند در یکی از این دو چهره باشد: نظم مطلوبِ مداخلهگران خارجی یا نظم مطلوب طرفهای مقاومت کننده.
فصل نخست با عنوان سرتا پای یک سیاست با هم با طرح پرسشهایی آغاز شده و سپس بر تلاش نگارنده به منظور بررسی «تقابل ایران و غرب» و نتایج احتمالی آن تاکید شده است.
پیچیدگیهای اقتصاد معاصر چنان است که میتوان گفت تمام سیاستها و راهبردهای سیاسی در خدمت موفقیت اقتصادی است.
کارآمدی اقتصادی به عنوان مهمترین هدف سیاست خارجی هر کشوری است. به زبان عامیانه، «همه در گرو لقمهای نان هستند». از یک طرف، تولید ثروت خود به خود برای تأمین امنیت ملی تعیین کننده است؛ زیرا، با وابسته نمودن همسایگان به اقتصاد کشور خود، آنان را از حرکت در خلاف مسیر منافع شما باز میدارید.
آنچه در صفحه ۲۴ کتاب حاضر آمده حکایت از تفکری دارد که گاهی و اخیراً از زبان برخی از سردمداران اروپایی هم بر زبان رانده شده است (اروپا باغ است و بقیه ممالک جنگل) در دنیای سیاست اصطلاح «خودی و غیرخودی» به صراحت از زبان غربیها شنیده میشود: البته این نوع نگاه تقابل جویانه سابقه کهنی در تاریخ بشری و فرهنگهای مختلف دارد: ایران و توران، چین و ماچین، ترک و تاجیک، عرب و عجم، دارالاسلام و دارالحرب، استعمار و مستعمرات و غیره. اما روحیه برتریجویی و تکبر امروزی غربیها نسبت به دیگران، پررنگتر از هر زمان دیگری است.
نویسنده در فصل دیگری با عنوان «واقعیتهای تلخ: آورده است: سرآغاز تجربه تلخ بشری از سیادت غربیها و طرز رفتارشان، دوره استعمار است که در لوای تلاش برای آبادانی و عمران کشورها، هر کدام سرزمین بکری را تصرف کردند.
انگلیس در هندوستان و خاورمیانه، فرانسه در شاخ آفریقا، اسپانیا در آمریکای جنوبی، حتی پرتقال هم تا سواحل ایران رسیده بود. در کشورهایشان وزارت مستعمرات داشتند که حسابداری غنایم و غارات از ملتها را برعهده داشت. تاریخ جنبشها و خیزشهای ضداستعماری نیز، کتابی قطور است که ریشسفیدان ما هنوز خاطراتی از آن را بازگو میکنند.
نویسنده کتاب که به خوبی و با استفاده از واژگان تاریخی و کارکردی غرب وحشی را به تصویر کلمات کشانده است، کمی جلوتر از این صفحات درباره کراواتیهایی که در پس شیک پوشی، با توحش و توطئه قرین هستند این جملات خواندنیتر هستند: همه این مناطق بالقوه مستعد «مقاومت فکری» در برابر ارزشها و «طرز زندگی» غربی هستند.
هرچه زمان جلوتر میرود، به سرعت بر تعداد آگاهان و منتقدان غرب در این سرزمینها افزوده میشود؛ دولتمردانِ این مناطق ستمدیده نیز هر کدام با تدابیر متفاوتی روحیه ایستادگی را به نمایش میگذارند، در عین حال، قدرت رسانهای غولآسای غرب را نباید فراموش کرد که تصویر رعبآورشان را تا اندازهای زیادی روتوش میکند.
پدیدهای به نام اسرائیل!
با تصور خاورمیانهای بدون نام اسرائیل، بسیاری از معادلات منطقهای و جهانی کاملاً طبیعی و قابل حل است، برخی واقعیات عبوسی که مردمان منطقه را در مواجهه با اسرائیل میآزارد، چنین است:
اسرائیل نه یک کشور (جعلی و غاصب)، بلکه به صورت دولت- پادگانی است که نیروهایش با خانواده و فرزندان در آن سکونت دارند؛ اکثریت ساکنان اسرائیل مهاجرانی از سایر نقاط دنیا بدون دلبستگی به سرنوشت منطقه و بدون پیوند تاریخی با مردمان خاورمیانهاند؛ - این موجودیت سیاسی آشکارا با انگیزههای سیاسی تأسیس شده است و ادامه حیات آن با تنش و خونریزی همراه بوده و هست؛ - از بدو تولد این کشور تاکنون هزاران بار اصول و هنجارهای انسانی، حقوقی و بینالمللی زیر پا گذاشته شده است.
در قالب تجاوز، کشتار، وتوی حامیان اسرائیل و نظیر اینها؛ - اسرائیل خطرناکترین تواناییها و تجهیزات نظامی منطقه را در اختیار دارد، و عنداللزوم در استفاده از آنها نیز تردید به خود راه نمیدهد؛ - مخالفان اسرائیل در طیفهای مختلف، از مبارزان انتحاری تا مذاکرهکنندگان کمپها، اُمرا و سران اعلامیه نویس کشورهای عربی و غیره، همگی یک فصل مشترک فکری دارند: اینکه اگر اسرائیلی نباشد، اوضاع آرامتر خواهد بود.
منصور متین در کتاب خود، پس از اسرائیل از انقلاب اسلامی ایران هم به عنوان یک پدیده در دوران معاصر یاد کرده و ادامه میدهد:، بیهوده نیست که برنارد لوئیس (۱۹۱۶ -۲۰۱۸ (در کتابی با عنوان «ریشههای خشم مسلمانان» پایگاه مهم اسلام سیاسی در خاورمیانه را ایران میداند. او معتقد است که آموزههای انقلاب ایران روحیه مبارزه با تمدن غرب را به ملتهای خاورمیانه داده است.
در سطور پایانی و جمع بندی این کتاب نوشته شده که با رجوع به تاریخ در مییابیم که تقابلهای عقیدتی بسیار بهندرت توانسته است با توافق بر همزیستی مسالمتآمیز خاتمه یابد.
انتشارات میان رشتهای کتاب «نامعادله بیمجهول» را در ۱۸۰ صفحه منتشر و روانه بازار کتاب و مطالعه کرده است.
نظر شما