به گزارش خبرنگار ایمنا، محمدعلی جعفری، نویسنده کتاب «سربلند» در صفحه کاربری خود در اینستاگرام نوشت: «سال ۱۳۹۹ سوریه بودم، دمشق، شبی رفتم زینبیه یکی از مدافعان حرم را ببینم، آشنایی و یک فنجان قهوه خوردن بود، لب که باز کرد چهار ساعت پلک نزدم، لحظه به لحظه آزادسازی حلب را تعریف کرد، گفت: سه شبانه روز نخوابیدم، کار از سیگار و قهوه و ریختن نمک توی چشم گذشته بود، پاهایم ورم کرده بود، هیچ کفشی سایزم نمیشد بروم دستشویی، شهید بغداد دستم را گرفت به زور کشاندم تو تاریکی زیرپلهای، دستور داد بخوابم که بدنم از هم نپاشد! نفهمیدم سرم به زمین رسید یا نه، پس فردا، صبح بیدار شدم!
کاش ابرقدرتی پیدا میشد کلید این جنگ را میزد، دو روز هم نه، شده نصف روز شده، دوساعت، بالش و پتو هم نمیخواهند، جایی شبیه همان تاریکی زیرپله، توی همان خاکوخل.
کاش زیر این آوار، زیر این داغ، زیر این غم، زیر این آوارگی پلکی به هم میرساندند، بعد بلند میشدند و کف دست به هم میزدند و روز از نو، روزی ازنو!»
نظر شما