به گزارش خبرگزاری ایمنا، فرایند نمک زدایی و شیرین سازی، از جمله پروژههای زیرمجموعه انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران به شمار میآید که برای رفع کمبود آب در بخشهای آشامیدنی، کشاورزی و صنعت در استانهای مرکزی کشور با توجه به محدودیت منابع آبی داخلی در دستور کار قرار گرفته است.
با ادامه بحران خشکسالی در سالهای اخیر، طرح انتقال آب دریا به داخل کشور با سرمایه گذاری واحدهای بزرگ صنعتی در دستور کار قرار گرفت که نتیجه آن، احداث خط اول انتقال آب کشور در سال ۱۳۹۹ به طول ۸۰۰ کیلومتر از غرب بندرعباس بود که از سه استان هرمزگان، کرمان و یزد میگذرد.
تاکنون پیشنهاد انتقال آب دریا به ۱۷ استان برای تأمین نیاز بخشهای مختلف به ویژه صنعت، مطرح شده است و برای انتقال آب به هفت استان هرمزگان، کرمان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، یزد، اصفهان و سیستان و بلوچستان، تصمیمات نهایی گرفته و وارد مرحله مطالعات تکمیلی و اجرا شده و این طرح قرار است در گام نهایی، منابع آبی جدید برای این استانها را تأمین کند.
قرار است در اجرای انتقال از دریای عمان، آب در مبدا شیرین و سپس به استان منتقل شود و هفته گذشته نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی وزارت نیرو را مکلف کردند تمهیدات لازم جهت تأمین و ساخت حداقل ۸۰ درصد از آب شیرینکنهای مورد نیاز استانهای واقع در سواحل خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر را از طریق خرید تضمینی آب شیرین شده و همچنین مدیریت هوشمند و تجمیع خرید آب شیرین کنها از طریق انتقال فناوری به داخل توسط جهاد دانشگاهی، دانشگاهها، مراکز پژوهش و شرکتهای دانش بنیان فراهم کند.
تصفیه و شیرین سازی آب دریا فرایندی است که به منظور خالص سازی آب دریا برای مصارف آشامیدنی و صنعتی به کار میرود و منجر به تصفیه آب شور و خارج شدن نمک و امالح از آن میگردد.
در فرایند نمکزدایی، دستگاهها معمولاً در نزدیکی دریا قرار دارند که آب را با فشار دریافت میکنند و در انتها تلخابی تولید میکنند که بدمزه، بدمنظره و بسیار گرمتر از آب معمول دریا بوده و از سوی دیگر میزان املاح آن (نمک طعام و دیگر نمکهای معدنی) بسیار بالاتر از میزان شوری دریاست همچنین افزودنیهای شیمیایی در مراحل مختلف فرایند برای حذف آلودگی، گرفتگی و خوردگی و ناخالصیهای جدا شده از فرایندهای شیرین سازی آب و باقی گذاردن آنها در طبیعت یکی از مسائل مهم در واحدهای شیرین سازی است که باعث آلودگیهای محیط زیست میشود.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی ایمنا با حجت میان آبادی، کارشناس حوزه آب درباره پیامدهای زیست محیطی استفاده از آب شیرینکنها و انتقال آب دریا با فلات مرکزی ایران است.
ایمنا: دورنمای استفاده از تجهیزات آبشیرینکن در پروژه انتقال آب دریای عمان به استانهای مرکزی را چگونه پیشبینی میکنید؟
میان آبادی: آب شیرین کن یک فناوری است که کسی مشکلی با آنها ندارد و نمیتواند منکر استفاده از این فناوریها باشد اما رویکردهای نادرست در سیاستگذاری فناوری و نگاههای جلوبین همراه با اقتصاد سیاسی پشت این فناوریها است که سبب میشود آنها به آن اهداف خود نرسند و حتی به ضد خود تبدیل شوند تا جایی که مشکلات محیط زیستی مانند فرونشست و چالشهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی دیگری برای کشور تبدیل میکنند.
بحث و بررسی درباره آب شیرینکن ها در یک بخش مربوط به فناوری آب شیرین کن میشود و بخش دیگر مربوط به سیاستگذاری در حوزه آب شیرین کنها.
به طور کلی گمشده مسائل کلان کشور در حوزه آب را میتوان به شکل عام سیاستگذاری دانست و به صورت خاص موضوع نمکزدایی. به نظر میرسد که تاکنون سیاستگذاری در حوزه برداشت آب زیر زمینی، سد سازی و طرحهای انتقال آب با رویکرد مناسبی صورت نگرفته است و در همه برههههای تاریخی با این فناوریها رویارویی همچنین سیاستگذاری درستی انجام نشده است چه در زمینه پمپ آب و چه سدسازی واکنون در زمینه آب شیرینکنها به همین دلیل این فناوریها به ضد اهداف خود تبدیل شدند از جمله فناوریهای پمپاژ که اکنون افت آبخوان و بحران فرونشست را به دنبال داشته است که اصفهان به شدت درگیر آن است همچنین فناوری سد میتوانست مفید باشد اما به دلیل رویکردهای غلط و نبود نگاه جامع، اکنون به مسائل محیط زیست از جمله خشکی دریاچه ارومیه را دامن زده و امروز پس از مشکلات قبلی به سراغ فناوری آب شیرینکنها آمدهایم.
ایمنا: استفاده از فناوری آب شیرینکن با چه چالشهایی همراه است؟
میان آبادی: مشکل بزرگ آب شیرین کن به عنوان یک فناوری و به طور کلی همه پروژههای بخش آب این است که مسائل امنیتی و مشکلات گوناگون انسانی، سیاسی، حقوقی و اقلیمی آب در کشور همگی به فناوری گره زده میشوند و این فناوری به نادرستی تنها نقطه نجات بخش همه مسائل کشور معرفی شده است این همان اتفاقی است که در شش دهه گذشته منجر به فناوری حفر چاه شد، سپس در دهه ۷۰ و با نهضت سدسازی این موضوع به عنوان یگانه نسخه نجات بخش مسائل آبی و همین طور مسئله غذایی، اشتغال و اقتصاد مطرح شد.
در اینجا مشکل از سد به عنوان یک سازه و فناوری نیست بلکه چالش اصلی مربوط به سیاست گذاری در استفاده از این فناوری است زیرا هنگامی که ما تمام مسائلبی آالا آبی مرتبط با آن را در ابعاد مختلف امنیت، اقلیم، محیط زیست و غذایی را به یک فناوری گره میزنیم و آنرا نسخه شفابخش معرفی میکنیم تا بتوانیم برای آن بودجه و مصوبه دریافت کنیم به شکل علمی و تجربی ثابت شده که چنین فناوری نه تنها در میان مدت برای کشور فایدهای ندارد بلکه تبعات و آثار مخرب آن بیشتر میشود و این مسئله همچنان در مورد آب شیرین کن هم صادق است زیرا میبینیم که قرار نیست نسخه پیچیهای غلط و مقطعی کنار گذاشته شوند.
علاوه بر بروکراسیهای آبی، در مجموعه شرکتهای مشاور و پیمانکار و مسئولان آبی نیز افرادی حضور دارند که در هر بازه زمانی، یک نسخه پول ساز را به عنوان تنها نسخه شفابخش و نجات دهنده مسائل امنیتی کشور ارائه میدهند.
ایمنا: برای حل این مشکل چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
میان آبادی: موضوع اصلی این است که در حوزه فناوری آب شیرین کن به شکلی که در حال رخ دادن است، اقتصاد سیاسی این طرحها را میتوان مانع اصلی توجه درست به این پروژه دانست به عنوان مثال طرح آب شیرین کن عمان به مشهد حدود شش میلیارد دلار یا ۳۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه دارد همچنین طرح عمان به زابل ۱۰۰ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد در طرح عمان به فارس و عمان به اصفهان نیز سرمایهگذاری زیادی لازم است در حالی که آیا شرکتهای مشاور و پیمانکار و به ویژه مسئولانی که امروز این پروژهها را با هزینههای بسیار هنگفت از بیتالمال و بودجه عمومی کشور به عنوان امنیت آبی تجویز تصویب و اجرا میکنند، پنج سال بعد مسئولیت عدم تحقق یا ابعاد و پیامدهای این پروژهها را میپذیرند؟ این اتفاقی است که در گذشته نیز تکرار شده و در حوزه آب زیرزمینی، پدیده فرونشست، افراط در سدسازی که منجر به خشک شدن گاوخونی، دریاچه ارومیه و بختگان شد، کدام یک از مسئولان یا شرکتهای مشاور و مجری که هزینه اجرای این طرحها را پرداخت کردند و وعده امنیت آبی دادند مسئولیت آنها را بر عهده گرفتند؟
ایمنا: آیا میتوان پیامدهای انتقال آب از دریا برای آینده را پیشبینی کرد؟
میان آبادی: موضوعی که در حوزه آب شیرین کن وجود دارد این است که اکنون مسائل آب شیرین کنها فقط به پیامدهای محیط زیستی تغییر پیدا کرده است اما به نظر میرسد که مسائل و ابعاد طرحهای آب شیرین کن بسیار فراتر از اینها خواهد بود یک مثال آن در بعد مسائل امنیتی است، در کجای دنیا این اتفاق رخ میدهد که تولید در حوزه امنیت آب شرب به شرکتهای خصوصی واگذار شود؟
حتی در کشورهایی با اقتصاد باز و آزاد یا در اصطلاح کاملاً توسعه یافته نیز شرکتهای خصوصی تنها کار توزیع آب را انجام میدهند، چند کشور را میتوان در دنیا نام برد که مسئله تولید و امنیت آب شرب شهری خود را به شرکتهای خصوصی واگذار کرده باشد. باید به این موضوع توجه کرد که اگر امنیت تأمین آب شرب مشهد، خراسان جنوبی، زابل، زاهدان و فلات مرکزی را در اختیار یک شرکت خصوصی قرار دادیم و پس از پنج سال تولید خواستار افزایش قیمت شد، چه راهکاری وجود دارد.
موضوع مهم دیگر مسائل اجتماعی است، هنگامی که خط انتقال اصفهان، ورزنه به یزد اجرا میشد آیا چالشهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی آن قابل پیشبینی بود؟ در حالی که امروز پرونده به شورای عالی امنیت ملی نیز فرستاده شده زیرا تمام مطالعاتی که در زمان اجرای خط انتقال ورزنه به یزد انجام شده بود از جنس قطر لوله بود نه مسائل اجتماعی، سیاسی و امنیتی آن و اکنون آیا شرکت مشاور و پیمانکار مجری یا مسئول وقت تبعات اجتماعی آنرا قبول میکند؟
ایمنا: تأسیسات آب شیرینکن نیز از نظر زیست محیطی پیامدهایی ایجاد خواهند کرد؟
میان آبادی: موضوعی که وجود دارد نمک زدایی است که اگر از یک حجمی وارد دریا شود، طبیعت و اکوسیستم دریا را به هم میریزد البته ادعا این است که مسائل محیط زیستی رعایت شده است اما به نظر میرسد که عمده این مسائل و مطالعات محیط زیستی به شکل مقطعی و نقطهای انجام شده است یعنی ممکن است که نمک تولیدی یک یا دو پروژه آب شیرین کن به شکل جداگانه باعث آلودگی دریا نشود اما لازم است که پنج دستگاه به طور همزمان مطالعه شوند و از آنجا که یک طرح جامعی برای آب شیرین کنها نداریم میگوئیم موضوع نگران کننده اثر تجمیعی این آلودگیها است.
ایمنا: آیا راهکار جایگزینی وجود دارد؟
میان آبادی: پژوهشهایی درباره لو آل لااآلودگی و مسائل زیست محیطی یک آب شیرین کن انجام شده و به نظر میرسد مشکل محیط زیستی وجود ندارد اما نگرانی این است که آیا مطالعهای صورت گرفته که اثر تجمیعی کل آب شیرین کنها را با همدیگر در نظر بگیرد؟
از آنجا که یک طرح جامعی درباره چشم انداز آب شیرین کنها وجود ندارد، این طرحها به شکل مقطعی و با فشار سیاسی - اجتماعی تصویب میشود مشابه سدسازیهای گذشته بنابراین حتی در صورتی که طرح به تنهایی مشکل زیست محیطی ایجاد نکند، این امکان وجود دارد که هراه با ۱۰ پروژه دیگری که در کنار آن اجرا خواهد شد به نتیجهای مانند سدهای حوزه دریاچه ارومیه منجر شود که به تنهایی اثر زیست محیطی نداشتند اما خشکی این دریاچه را به دنبال داشت. هنوز هیچ پژوهشی وجود ندارد که وقتی مجموعه طرحها در کنار هم قرار گیرند چه اثرات زیست محیطی ایجاد خواهد کرد و این پرسشی است که باید سازمان محیط زیست پاسخ دهد.
از سوی دیگر مشکل بعدی آب شیرینکنها وعده غیرقابل تحقق امنیت آبی است که به شکل غیرواقعی از سوی شرکتهای مشاور و پیمانکار و مسئولان پشت این پروژهها اعلام میشود. به عنوان مثال دشت خراسان و مشهد میزان با کسری یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون متر معکب کسری آب زیرمینی روبهرو است اما کل آبی که قرار است با هزینه شش میلیارد دلار به مشهد برسد حدود ۱۶۰ میلیون متر مکعب یعنی تقریباً ۱۰ درصد است بنابراین با انتقال به شرط اینکه هیچ مصرفی اضافه نشود با ۱۶۰ میلیون متر مکعب آب انتقالی از دریا چگونه میتوان وعده امنیت آب برای ۱ و نیم میلیارد متر مکعب آب را داد؟
و یا اینکه ابرپروژه سنگین انتقال آب عمان به اصفهان قرار است چه میزان از کسری آب در حوزه آبریز زاینده رود را حل کند؟ همین طور در حوزه دشت سیستان کمترین نیاز این دشت برای حیات خود سه تا پنج میلیارد متر مکعب آب در سال است در حالی که برخی شرکتهای مشاور، نمایندگان و لابیهای پشت این پروژه ادعا میکنند که با هزینه و قیمت دلار کنونی، اعتبار اجرای این پروژه یک و هشت دهم میلیارد دلار یعنی نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان اعتبار است و در نهایت ۴۰ میلیون متر مکعب آب برای حداقل نیاز آبی که ۳ تا ۵ هزار میلیارد متر مکعب منتقل خواهد شد و این عدد چگونه میتواند امنیت آبی را تأمین کند؟
نظر شما