به گزارش خبرنگار ایمنا، پس از عملیات نیرویهای شاخه نظامی حماس علیه اشغالگران رژیم صهیونیستی که به دست گردانهای «قسام» رقم خورد، بار دیگر نام مقاومت بر سر زبانها افتاد. گردانهایی که نام «شیخ عزالدین قسام» بر آن قرار داده شده است در سال ۱۹۹۲، با هدف مبارزه علیه رژیم جعلی اسرائیل و دفاع از حق ملت فلسطین تأسیس شدند و تاکنون عملیاتهای متعددی در این راستا انجام دادهاند، اما نکته جالب توجه اینجا است که اگرچه عموماً تصور میشود ایده مقاومت منحصر به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است، شخصیتی همچون «عزالدین قسام» که مردم فلسطین از او به عنوان «رهبر مجاهدین» یاد میکنند، سالها پیش از انقلاب اسلامی و حتی قبل از شکلگیری رسمی رژیم صهیونیستی در این مسیر مبارزه کرده و به شهادت رسیده است.
سرانجام عزتمندانه «عزالدین»
شیخ عزالدین قسام در سال ۱۸۷۱ در روستایی کوهستانی نزدیک شهر لاذقیه سوریه متولد شد و در جوانی پس از تحصیل در دانشگاه الازهر مصر، تحت تأثیر آشنایی با افکار «شیخ محمد عبده» به جنبش ملی مخالف بریتانیا پیوست. روحیه ضداستعماری عزالدین سبب شد تا در همان زمان به سمت گروههای مبارزاتی جذب شود و در شمال سوریه، همراه با شیخ صالح علی علیه نیروهای فرانسوی جنگید.
وی پس از بازگشت از مصر مبارزات ضداستعماری خود را ادامه داد و سپس در سال ۱۹۲۱ به همراه برخی از دوستان خود به فلسطین بازگشت و مسجد استقلال در محله قدیمی حیفا را به عنوان مقر خود برگزید. قسام از همین مکان دعوت به مبارزه با استعمار انگلیس را پس از پیوستن به جمعیت جوانان مسلمان آغاز کرد و در سال ۱۹۲۶ رئیس این جمعیت شد.
عزالدین قسام نقش زیادی در ترغیب فلسطینیان به مبارزه علیه استعمار و سپس اشغالگری اسرائیل ایفا کرد تا اینکه به یکی از چهرههای برجسته و نماد مقاومت عربی و اسلامی تبدیل شد. پس از موج مهاجرت یهودیان به فلسطین و بالا گرفتن روند حوادث در سال ۱۹۳۵، شیخ قسام پس از انتقال به جنین همه اعراب را به اتحاد برای مبارزه با گسترش سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل فراخواند و هستههای مخفی تشکیل داد و به جمعآوری کمکهای مالی از مردم برای خرید اسلحه روی آورد.
شیخ قسام پس از رهبری انقلاب علیه بریتانیا و گسترش دامنه صهیونیستها، بهطور دائم از منطقهای به منطقه دیگر میرفت و آخرین منطقه نیز روستای شیخ زائد بود که در ۱۹۳۵ از روستای البارد از دست نیروهای انگلیسی به این روستا متواری شده بود. در تاریخ ۱۹/۱۱/۱۹۳۵ نیروهای انگلیسی شیخ قسام و گروه وی را محاصره کردند و از او خواستند که خود را تسلیم کند، اما شیخ قسام تن به تسلیم نداد و با این نیروها درگیر شد، نبرد نابرابر بین نیروهای انگلیسی و شیخ قسام و گروه وی ۶ ساعت به طول انجامید و در نهایت نیز با شهادت عزالدین به پایان رسید تا نام او به عنوان یکی از شهدای راه مقاومت جاودانه شود.
شاید بتوان گفت آنچه نام «قسام» را پس از سالها گذشتن از شهادت او زنده نگه داشته است، ریخته شدن خون او در مسیر مقاومت و در جهت مبارزه علیه سلطهجویی و اشغالگری زورگویان بود؛ مسیری که سرآغاز آن نه به جمهوری اسلامی، بلکه به آموزههای جهانی و ظلمستیزانه اسلام بازمیگردد، اگرچه بدون شک جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب، پرچمدار گفتمان مقاومت و عامل اصلی گسترش آن در منطقه بوده است. گفتمانی که تاکنون انسانهای بزرگ بسیاری را در خود پرورانیده، اما از سوی دیگر در طول زمان ثابت کرده است متکی بر اشخاص نیست؛ زیرا ایده مقاومت اسلامی آنچنان پرمایه و غنی است که با حذف شخصیتها از بین نمیرود.
در ادامه به برخی از شاخصترین پرچمداران مقاومت در برابر اصلیترین نماد ظلم و جنایت در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی میپردازیم که تا پای جان در این مسیر مبارزه کردند و با استقامت در این راه باعث تناور شدن نهال مقاومت شدند.
موسی لبنان در مقابل فرعون اسرائیل
«بازگشت به فلسطین، نماز ما و ایمان ما و دعای ما است و ما در این راه هر چیزی را تحمل میکنیم و با تحمل سختیها در این راه به خداوند تقرب میجوییم.»
امام موسی صدر، گوینده جملات فوق، کسی بود که یکی از اولین نهادهای نظامی برای مقابله با اسرائیل یعنی جنبش «افواج مقاومت لبنان» (امل) را در کنار شهید چمران در جنوب لبنان پایهگذاری کرد، زیرا اعتقاد داشت «اسرائیل شر مطلق است» و یکی از اولین اشخاصی بود که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، متوجه خطر بزرگ حضور اسرائیل در منطقه و سرایت آن به دیگر نقاط جهان عرب شد و تمام تلاش خود را برای هشدار در این زمینه و مقابله با آن به کار بست. امام موسی صدر در همین راستا، با تشکیل دادن گروههای مقاومت لبنان «امل» گستردهترین تلاش را برای به خروش درآوردن محافل شیعی لبنان به کار بست و گفت: «نمیخواهم منتظر بمانم تا اسرائیل جنوب را اشغال کند و آنگاه مقاومت را پایهگذاری کنم.»
امام صدر در سوم شهریورماه سال ۵۸ و در آخرین مرحله از سفر دورهای خود به برخی کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی به کشور لیبی وارد و نهم شهریورماه در آنجا ربوده شد، اما جنبش امل که بعدها از دل آن «حزبالله لبنان» متولد شد، ابزاری بود که امام موسی صدر برای مبارزه با فرعون زمان خویش به کار گرفت تا نام خویش را به عنوان یکی از کلیدیترین رهبران محور مقاومت جاودانه کند.
فرماندهای که اعتقاد داشت اسرائیل باید از جهان زدوده شود
«ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هرکس با ماست؛ بسمالله! هرکس با ما نیست، خداحافظ! ما با ایمانمان میجنگیم… ما ثابت میکنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمینهای مقدس اسلامی از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستی آزاد شود.»
اینها آخرین جملات ثبت شده از فرماندهای است که اعتقاد داشت اسرائیل باید از جهان زدوده شود. پس از بازپسگیری خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱، وقتی اسرائیل برای انحراف قدرت نظامی ایران، به جنوب لبنان حمله کرد، تصمیم شورای عالی دفاع بر آن شد که تعدادی از نیروهای رزمی ایران برای مقابله با تجاوز اسرائیل به لبنان اعزام شوند. فرمانده این نیروها، فرمانده لشکر ۲۷ رسولالله، حاج احمد متوسلیان بود.
اواخر خرداد سال ۱۳۶۱، یک هیئت عالیرتبه سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران، به سوریه و لبنان سفر کرد تا راههای کمک به مردم مظلوم و بیدفاع لبنان از نزدیک بررسی شود، اما ظهر روز چهاردهم تیرماه ۱۳۶۱، حاج احمد متوسلیان به همراه اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان، هنگام عزیمت به بیروت در یک پست ایست و بازرسی موسوم به حاجز باربرا به فاصله ۴۰ کیلومتری بیروت متعلق به شبهنظامیان مارونی وابسته به حزب کتائب متوقف شد و چهار سرنشین آن بهرغم داشتن مصونیت دیپلماتیک، توسط فالانژهای رژیم صهیونیستی به گروگان گرفته شدند. تا این لحظه، علیرغم اخباری که مبتنی بر شهادت حاج احمد و همراهانش منتشر شده است، هنوز از سرنوشت دقیق این فرمانده مبارزه با اسرائیل اطلاعاتی در دست نیست، اما نقش او در زمینهسازی برای شکلگیری مقاومت مردم سوریه ماندگار است.
خون او عامل نابودی اسرائیل است
«هدف، واضح و معین و دقیق است و آن خارج کردن اسرائیل از حیطه وجود است.»
این جملات را فرمانده بزرگ مقاومت، شهید عماد مغنیه با دستان خود نگاشت. مرد سایه، مغز متفکر حزب الله، اسطوره جهاد و مقاومت و عامل دو پیروزی بزرگ مقاومت در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶، لقبهای شهید عماد مغنیه، فرمانده جهادی این حزب است، کسی که سیدحسن نصرالله خون او را عاملی برای نابودی اسرائیل دانست.
عماد مغنیه، بنیانگذار یگان نظامی حزب الله لبنان و از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه بود که در سال ۲۰۰۸ و در خاک سوریه توسط اسرائیل به شهادت رسید. عماد در نبردهای حزبالله با ارتش اشغالگر اسرائیل در سال ۲۰۰۰ که ثمره آن آزادی جنوب لبنان بود، نقش معجزهآسایی داشت، سپس در جنگ معروف به جنگ ۳۳ روزه، اوج رشادت و تدبیر وی برای همه بهویژه دشمن اسرائیلی روشن شد تا جایی که اسرائیل برای جبران این شکست مفتضحانه درصدد عملیات تروریستی علیه حاج عماد برآمد.
نقش او در پیروزیهای مقاومت تا جایی بود که دبیر کل حزبالله در این باره گفت: «ما افتخار پیروزی در جنگ تابستان ۲۰۰۶ را به یک شخص خاص اختصاص نمیدهیم، زیرا این پیروزی حاصل مقاومت گروهی بود، اما حاج عماد در پیروزی نخست و دوم نقش اساسی و محوری ایفا کرد.»
همانطور که سیدحسن نصرالله نیز پس از شهادت عماد مغنیه اعلام کرد، شهادت او اگرچه غمی بزرگ محسوب میشد، اما تأثیری در روند حرکتی این جنبش نداشت، چرا که این فرمانده شهید زیرساختهای لازم برای موفقیت حزبالله در هر جنگ آینده و مقدمات ورود این حزب به درگیریهای زمینی پیش رو را فراهم کرده بود. بدون شک او در قدرت بازدارنده امروز حزبالله، نقشی غیرقابل انکار ایفا کرده است.
این راه بنبست ندارد...
شیخ عزالدین قسام، امام موسی صدر، حاج احمد متوسلیان و حاج عماد مغنیه در کنار دیگر فرماندهان و چهرههای شاخص مقاومت همچون شهید طهرانیمقدم و پدر نیروهای مقاومت در منطقه یعنی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، همه با وجود ملیتهای متفاوت ذیل یک پرچم واحد مبارزه کردند، پرچمی که امروز برافراشتهتر از همیشه در خط مقدم مقابله با ظلم و اشغالگری اسرائیل، در فلسطین برافراشته شده است وامدار استقامت و شجاعت قهرمانانی است که در مسیر مقاومت با تاسی به آموزههای قرآن تا پای جان پایداری کردند و به گفته رهبر معظم انقلاب حماسه اخیر طوفانالاقصی گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود. حماسهای که خون تکتک فرماندهان مقاومت ضامن تداوم آن تا رسیدن به پیروزی نهایی و آزادی قدس است.
نظر شما