خبرگزاری ایمنا، مهرداد حاجی زاده فلاح، کارشناس و تحلیلگر اقتصادی در یادداشتی نوشت: در دوران پیش از اسلام، امپراتوری ساسانی تلاش کرد تا بر دو سیستم ارتباطی و بازرگانی شرقی، جاده ابریشم زمینی و دریایی، و همچنین بر سیستم مدیترانه ای در غرب که توسط رومیان ساخته شده بود، تسلط یابد.
ساسانیان سعی کردند ارتباط بین شبکههای تجاری شرق و غرب را مسدود کنند. پس از ظهور اسلام، راههای ابریشم به طور گسترده مورد استفاده مسلمانان قرار گرفت. بازرگانان اسلامی سهم قابل توجهی در توسعه جادههای ابریشم زمینی و دریایی داشتند که منجر به افزایش گسترده فعالیتهای تجاری بین چین و مناطق اطراف خلیج فارس شد.
ایران به عنوان مرکز تجارت با کشورهای شرقی مانند هند و چین نقش مهمی داشت. موقعیت هژمونیک آن باعث ظهور زبان جدید فارسی شد که به زبانی در آسیای مرکزی و داخلی تبدیل شد.
پس از حکومت مغول، امپراتوریهای دیگری در غرب به وجود آمدند که دوباره به جدایی نظام شرقی و غربی کمک کرد. با رسیدن اروپاییان به اقیانوس هند، سلطه اسلام در شرق کاهش یافت.
حتی در آغاز عصر ما، جاده ابریشم امپراتوریهای قدرتمند باستانی مانند روم، پارت، کوشان و چین را به هم متصل میکرد.
امپراتوری اشکانی در خاور نزدیک و میانه در سال ۲۲۴ شکست خورد و توسط ایران ساسانی فتح شد، دولت قدرتمندی که توانست قلمرو خود را به میزان قابل توجهی گسترش دهد.
تجارت بین المللی برای ایرانیان ساسانی حیاتی بود
مسیرهای اصلی در سراسر ایران اساساً در آغاز قرن اول پس از میلاد توسعه یافتند. شاخه «جاده شاهنشاهی» که از هرات (اکنون در افغانستان) شروع میشد، به سمت شمال به مرو و سپس به سمرقند منتهی میشد، جایی که آن جاده احتمالاً با جاده ابریشم از چین در واحههای ترکستان شرقی ادغام میشد. منطقه آسیای صغیر و سوریه با جاده ابریشم از طریق جاده زمینی منتهی به فرات به بندرهای خلیج فارس و یا از طریق مسیر کاروانی باستانی از سوریه در سراسر ایران مرتبط بود.
کالاهای لوکس، ابریشم خام چینی و کالاهای هندی مانند جواهرات، عطرها، تریاک و ادویه جات که عمدتاً از طریق زمینی به ایران تحویل داده میشد، بیشترین استقبال را داشتند.
ایرانیان ساسانی در مبارزه خود برای تسلط بر شلوغ ترین بخشهای جاده ابریشم، به طور دورهای با بیزانس جنگ میکردند.
در قرن پنجم، بخش قابل توجهی از جاده ابریشم، از مرزهای چین به ایران و راههای تجاری منتهی به سیبری جنوبی و غربی، تحت کنترل خاقانات ترک قرار گرفت. به دلیل تناقضات در رابطه با حجم تجارت ابریشم، ترکها با ایران وارد درگیری شدند و سعی کردند با دور زدن ایران در سراسر منطقه ولگا و استپهای ساحل دریای سیاه، راه تجاری جدیدی به سمت بیزانس ایجاد کنند.
بنابراین، ایران نیز یکی از اجزای مهم راه ابریشم است. اگرچه قلمرو امروزی ایران تنها بخشی از امپراتوری وسیع ساسانی است، اما هنوز تعدادی بناهای تاریخی مرتبط با آن شریان بینالمللی دارد.
باید به خاطر داشت که جمهوری ایران شامل آذربایجان جنوبی است که همراه با آذربایجان شمالی (سرزمین آذربایجان کنونی) قلمرو عظیم آذربایجان تاریخی را اشغال میکرد و بین آسیا و اروپا، بین دریای مدیترانه، خزر و … دریاهای سیاه و آزوف نقش مهمی در تجارت بینالمللی دارند. به همین دلیل استانهای آذربایجان جنوبی ایران نیز از نظر آثار تاریخی دوره راه ابریشم نسبتاً غنی هستند.
بر اساس گزارش سازمان تجارت جهانی و یونسکو، بیشترین آثار جاده ابریشم در استانهای خراسان، گلستان، سمنان، تهران، قزوین و زنجان باقی مانده است که در گذشته در جاده ابریشم قرار داشتند.
چین، ایران را به عنوان یک عنصر مرکزی در کمربند اقتصادی جاده ابریشم خود می بیند که هدف آن گسترش نفوذ پکن از طریق زمین از طریق آسیای مرکزی تا خلیج فارس و اروپا است.
اگرچه چین مدتها بزرگترین مشتری نفت ایران بوده است، تحریمهای بینالمللی اخیراً جمهوری اسلامی ایران را از جایگاه سوم به ششم در میان تامینکنندگان پکن کاهش داده است - فهرستی که همواره در صدر رقیب ایرانی، عربستان سعودی قرار دارد.
چرا ایران نقش به ظاهر نامتناسبی را در محاسبات منطقهای پکن ایفا میکند، که اغلب به دلیل گیج شدن شرکای بزرگتر انرژی و تجاری خود در ریاض و واشنگتن است؟
روابط پایدار چین و ایران به امپراتوری هان و اشکانیان میرسد، زمانی که این دو تمدن شرکای تجاری در جاده ابریشم باستانی بودند.
با گذشت زمان، چین به بیاعتمادترین - نه گفتن قابل اعتمادترین - متحد قدرت اصلی ایران و محور اصلی برای موازنهسازی با ایالات متحده تبدیل شده است.
از نظر اقتصادی، پکن در سالهای اخیر واردات نفت خود از ایران را کاهش داده است تا معافیتهای تحریمهای آمریکا را حفظ کند.
چین در چارچوب کمربند اقتصادی جاده ابریشم
اولویتهای فوری پکن در جاده ابریشم سهگانه است:
تأمین امنیت جریان زمینی انرژی از آسیای مرکزی همسایه (و روسیه) برای جبران خطر ممنوعیت دریایی، به ویژه در دو آبراه حساس: تنگه مالاکا (که ۸۰ درصد نفت چین از طریق آن ترانزیت میکند) و تنگه هرمز (که از طریق آن عبور میکند). حدود دو پنجم واردات نفت آن انجام میشود).
طبق ضرب المثل چینی "اگر میخواهی پیشرفت کنی، ابتدا جاده بساز" چین همچنان در حال نوسازی شبکه وسیع جادهها و راه آهنهای متقاطع آسیای مرکزی است و تلاشهای خود را از طریق بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا و صندوق راه ابریشم تأمین مالی میکند. در سال ۲۰۱۲، یک خط ریلی را تکمیل کرد که از Khorgos به ژتیگن، قزاقستان، و به بعد به غرب روسیه و اروپا امتداد مییابد، به موازات خط موجود از مرکز استان سین کیانگ، ارومچی، از طریق دروازه چین به بزرگترین شهر قزاقستان، آلماتی میرسد. این کریدور شرق به غرب ممکن است در نهایت از طریق ایران به خلیج فارس بپیوندد. به گفته گائو بای، استراتژیست، پکن به دنبال جبران برتری نیروی دریایی ایالات متحده با ساخت یک راه آهن سریع السیر است که قادر است قدرت را از ساحل شرقی چین به داخل اوراسیا پرتاب کند.
تهران یک بازیگر مسلط در آسیای مرکزی نیست، تا حدی به دلیل احترامش به مسکو، و همچنین به این دلیل که کشورهای مورد بحث نسبت به نفوذ قدرت نرم ایران محتاط هستند.
حتی تجارت آن با جمهوریهای آسیای مرکزی نیز به طرز آشکاری کم است. در عوض، ایران نقش ژئواستراتژیک را به عنوان راحتترین مسیر دسترسی غیرروسی آنها به آبهای آزاد، و تنها تقاطع شرق-غرب / شمال-جنوب برای تجارت آسیای مرکزی ایفا میکند. در اردیبهشت ۹۶، ایران و ترکمنستان با افتتاح یک خط آهن ۳۰۰ کیلومتری بین مشهد و تجن، این حلقه مفقوده را ایجاد کردند و در دسامبر ۲۰۱۴، قزاقستان، ترکمنستان و ایران خط آهنی را از اوزن به گرگان و به بعد تا بنادر خلیج فارس افتتاح کردند.
در همین حال، ترکمنستان و ایران یک خط لوله گاز را در سال ۱۹۹۷ تکمیل کردند که کورپجه را به کردکوی متصل میکرد و پس از آن در سال ۲۰۱۰ خط لوله دولت آباد-سرخس-خانگیران را تکمیل کردند. ترکمنستان سالانه حدود ۱۴ میلیارد متر مکعب گاز به ایران و همچنین بخش بزرگی از برق وارداتی این کشور را تأمین میکند.
به طور مشابه، نفت قزاقستان که از طریق نفتکشهای دریای خزر ارسال میشود، استانهای شمالی محروم ایران از هیدروکربن را تأمین میکند، در یک قرارداد مبادلهای که بر اساس آن تهران مقادیری معادل از طرف آستانه از طریق خلیج فارس میفروشد. علاوه بر مسیرهای صادراتی کوتاهتری که ارائه میکند، روابط انرژی با ایران با توجه به سابقه طولانی روسیه در اخاذی قیمت با دست نشاندگانش در آسیای مرکزی وسوسهانگیز است. با این وجود، چنین روابطی کاملاً هموار نبوده است. اختلافات بوروکراتیک با تهران بر سر هزینههای ترانزیت، قیمت سوخت،
برای پکن، ارزش ژئواستراتژیک ایران با موقعیت آن بر روی یکی از دو پل زمینی چین به سمت غرب افزایش یافته است. پل دیگر از سواحل شمالی خزر از طریق قزاقستان و جنوب غربی روسیه در نزدیکی منطقه قفقاز میگذرد، اما ایران احتمالاً مسیر مهمتری را ارائه میدهد زیرا هم به اروپا و هم به خلیج فارس متصل میشود. با توجه به این لنگر قارهای، جمهوری اسلامی در پکن اهمیتی بیش از اندازه بازار داخلی یا نقش آن به عنوان تأمین کننده انرژی پیدا کرده است.
گامهای بعدی
اگر توافق هستهای با آمریکا موجب کاهش تحریمها برای تهران شود، چین بدون شک حضور خود را در اقتصاد ایران تشدید خواهد کرد. به همین ترتیب، در گسترش شبکههای جادهای، ریلی و خط لوله خود از طریق پل زمینی که فلات ایران است، با موانع کمتری مواجه خواهد شد. توافق هستهای همچنین میتواند راه را برای عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای هموار کند، درخواستی که از سال ۲۰۰۸ به این دلیل که تهران تحت تحریمهای سازمان ملل است رد شده است.
سازمان همکاری شانگهای که اعضای کامل آن شامل چین، روسیه و تمامی جمهوریهای آسیای مرکزی به جز ترکمنستان است، به طور گسترده ای به عنوان موازنهای در برابر ناتو و ایالات متحده تلقی میشود، بنابراین ایران تقریباً مطمئناً آن را به عنوان یک لایه اضافی بیمه در صورت بروز این مشکل در نظر میگیرد. دشمنیهای آینده با غرب
در برابر این پسزمینه، واشنگتن فضای کمی برای مانور دارد. مهار هر دو چین و ایران راهی مطمئن برای به حرکت درآوردن آنها با یکدیگر است. و مقابله با ایران و در عین حال سازگاری با چین - یا، محتملتر، برعکس - روزنههایی را ایجاد میکند که هر دو میتوانند از آن بهرهبرداری کنند.
هرچه حواس کاخ سفید بیشتر توسط غیرقابل نفوذهای ایرانی منحرف شود، «تعادل مجدد» منابع آن به سمت آسیا قویتر خواهد بود، که بسیار مناسب پکن است. خاورمیانه و ایران بهویژه اولویتهای فوریتر واشنگتن هستند، اما چین مهمترین چالش بلندمدت سیاست خارجی آن را نشان میدهد. نحوه تعامل پکن و تهران در این بین پیامدهای مهمی برای استراتژی کلان آمریکا خواهد داشت.
نظر شما