به گزارش خبرنگار ایمنا، کمی از ساعت ۱۵ گذشته و به محل نمایشگاه بینالمللی اصفهان رسیدیم؛ برخلاف دیگر برنامهها این بار قرار نیست که پای صحبت سخنرانان و مسئولان بنشینم و بنویسم بلکه قصد دارم راه بروم، ببینم و حرف افرادی را بشنوم و بنویسم که با دغدغه در این مکان حاضر شدهاند؛ اولین غرفهای که توجهم را به خود جلب میکند کیفها و تولیدات چرمی است که دختری همسن و سال خودم پشت آن ایستاده و مشغول به توضیح است، وقتی به مراجع قبل از من میگوید که صفر تا صد کارها با خودم است، بیشتر مشتاق میشوم که سر صحبت را با او باز کنم و اینطور تعریف میکند: رشتهام گرافیک بود، اما به کار چرم علاقه داشتم و مشغول به کار در این عرصه هستم؛ برای شرکت در نمایشگاه از خراسان جنوبی به اصفهان آمدم و تمام آثار هم بهطور کامل کار دست خودم است.
میپرسم هدفت از طی کردن این مسیر طولانی چه بود که پاسخ میدهد دوست دارم آثارم دیده شود و تا به امروز هم راضی بودم.
مراجعی شروع به قیمت گرفتن محصولات او میکند و شاید بیشتر ماندنم درست نباشد؛ با لبخند رضایتش بدرقهام میکند و در میان غرفهها چشمم به تابلوی «بندرعباس» و صنایع دستی جذاب آن میخورد؛ به داخل غرفه که میروم موضوع مصاحبه را مطرح میکنم و علی کمالیزاده مدیر شهر خلاق شهرداری بندرعباس با روی خوش و با آن لهجه زیبای جنوبی استقبال و صحبتش را اینگونه آغاز میکند: شهر خلاق بندرعباس در سال ۱۳۹۸ به شبکه یونسکو در حوزه صنایع دستی پیوست و از همان زمان معرفی توانمندیهای استان هرمزگان در دستور کار گرفت و در این راستا برای معرفی صنایع دستی بندرعباس در نمایشگاههای مختلف شرکت کردیم.
اصفهان دروازه ورودی گردشگری است
او میگوید صنایع دستیمان به چهار حوزه لباس، حصیری و چوبی، دریایی و سفالی تقسیم میشود و هدفمان معرفی ظرفیتها است تا آن را به کشور و جهان ارسال کنیم و صحبتش را اینطور ادامه میدهد: جهان در حال حرکت به سمت گردشگری و سیاحت است پس باید نمایشگاههایی را برگزار کنیم که ارتباطات فرهنگی ادامه داشته باشد.
و در پایان هم میگوید: اصفهان دروازه ورودی گردشگری است، اما اگر در ادامه نمایشگاههایی با چنین وسعتی هرساله و در استانهای مختلف کشور برگزار شود، جذب گردشگر بیشتری خواهیم داشت.
صحبتمان تمام میشود و آن جنوبیهای با صفا مرا با سوغاتهایی مثل خرما و لیمو که از شهرشان آوردهاند به سمت غرفه بعدی یعنی جایی که لباسهایی متفاوت از دیگر غرفهها خودنمایی میکرد، بدرقه کرد؛ مسئول غرفه دو خانم میانسال هستند که برای مصاحبه کمی بههم تعارف میکنند و در نهایت یکی از آنها صحبت را اینگونه آغاز میکند: از تهران آمدم بار اولی است که در چنین نمایشگاهی شرکت میکنم و به این دلیل در نمایشگاه حاضر شدم تا مردم با کارهایمان آشنا شوند و از طرفی فروش بیشتر محصولات را داشته باشیم.
نفر دوم صحبتش را اینگونه تکمیل میکند: در کنار تمام مزیتها، اطلاعرسانی نمایشگاه چندان خوب نبود و اگر زمان آن هم بیشتر بود، بهتر میشد.
همانطور که در حال جمعبندی صحبتهایی که شنیدم هستم، تابلوی «گردشگری دفاع مقدس» و آمبولانسی بزرگ در برابر غرفه چشمک میزند و همین دو مورد کافی بود تا وارد غرفه شوم و بهپای صحبتهای نادر گیویانپور مسئول مرکز هدایت گردشگری بنشینم: قرار است که مرکز هدایت گردشگری در حوزه مشاوره و توسعه گردشگری خدماتی از جنس معرفی ظرفیتها برای سرمایهگذاری در صنعت خدمات گردشگری به مخاطبان ارائه دهد.
وی با بیان اینکه اصفهان و ایران ظرفیتهای خوبی در حوزههای مختلف گردشگری دارد که شاید کمتر از دید کارشناسی توسعهای به آن نگاه شده است و در این راستا قرار است ظرفیتها را مورد بررسی قرار دهیم تا فضای اقتصاد گردشگری پویاتر و بهتر شود، ادامه میدهد: پروژهای به نام اورژانس گردشگری تعریف کردیم که نمادی برای کمک به حوزه گردشگری است و کمکهایمان راهبردهای حرفهای و تخصصی است که به رشد گردشگری و صنایع وابسته آن کمک میکند.
گردشگری علمی باعث امیدآفرینی میان جوانان میشود
مسئول مرکز هدایت گردشگری میگوید هدف از برگزاری نمایشگاهها این است که توانمندیها را در اختیار مخاطبان قرار دهد تا ادامه به سمت کارهای بزرگتر برویم و پس از آن هم ادامه میدهد: حضور در نمایشگاه را برای توجه به سه حوزه گردشگری علمی-صنعتی، دفاع مقدس و سلامت مدنظر قرار دادیم؛ در گردشگری علمی-صنعتی دنبالیم ظرفیتها را به نسل جوان معرفی کنیم که باعث پیشرفتهای اقتصادی و امیدآفرینی میشود، از طرفی در گردشگری دفاع مقدس به دنبال آن هستیم که جوانان و نوجوانان را با فضاهای مرتبط با این حوزه آشنا کنیم و گردشگری سلامت نیز دارای ابعاد گوناگون بینالمللی است، اما درگیر ارتباط میان زنجیرههای هتلها، بیمارستانها و خدمات هستیم که بهدنبال کاهش این فاصله هستیم.
وی تاکید میکند در حوزه توانمندسازی و آموزش گردشگری نیازهای اساسی داریم که باید شناسایی شوند و در ادامه برای آنها تولید محتوای درسی دقیق شود که نمایشگاه به دیده شدن این مورد نیز کمک میکند و صحبتش را اینگونه به اتمام میرساند: در این سالها در حوزه برندسازی تخصصی به اصفهان کملطفی شده و در این راستا نیاز است با جذب کارشناسان این حوزه به برنامهریزی خاصی برسیم تا در فرایند بلندمدت جذب مخاطبان برای استفاده از خدمات گردشگری را داشته باشیم.
به قدری تشنه آشنایی بیشتر با حوزه گردشگری دفاع مقدس شدم که قول مصاحبه بعدی را هم گرفتم و از غرفه خارج شدم؛ بر میز یکی از غرفهها عروسکهای دستباف حال و هوایی متفاوت به نمایشگاه داده و وقتی با مطالعه نوشته کنار غرفه متوجه میشوم که هدف از فعالیت این بانو حمایت از کودکان اوتیسم است، کنجکاوی بیشتری برای گفتوگو پیدا میکنم و مسئول غرفه با حوصله اینطور پاسخ میدهد: فعالیت ما با محوریت حمایت از بچههای اوتیسم است و از طرفی با کودکان کار نیز کار میکنیم اما تمام این فعالیتها بهصورت جهادی است.
او با بیان اینکه به بچههای کار و اوتیسم آموزش میدهم تا در ادامه برای من کار کنند و حقوق میگیرند، ادامه میدهد: تمام کارهای بازاریابی و… را خودم انجام میدهم، چون دوست دارم برای این بچهها کاری انجام دهم و از طرفی هم دوست داشتم با حضور در این نمایشگاه بچهها دیده شوند، هرچند که در کنار بچهها، با سود کاری که میکنم زنان سرپرست خانوار هم کمک میکنیم.
به قدری در جاذبه غرفهها غرق شدهام که زمان از دستم در رفته و وقتی نگاهی به ساعتم میاندازم، عقربهها حدود ساعت ۱۷:۳۰ را نشان میدهد؛ هرچند هنوز تعدادی غرفه برای بازدید باقیمانده، اما به قدری دستانم از بروشورهای غرفههای مختلف پر شده که ترجیح میدهم هرچه زودتر به خانه برگردم و شروع به مطالعه آنها کنم.
نظر شما