به گزارش خبرنگار ایمنا، نوشتن درباره رژیم پهلوی، اعمال، فعالیتها و نوکری برای اربابان و همچنین خیانتها و دست اندازیهایشان به بیت المال ملت، کار چندان سختی نیست و حتی نیاز به جستوجوی چندانی هم ندارد.
حجم و تعدد خیانتها و اعمال و رفتار این خاندان به قدری نازل، غربگرایانه و عبرت آموز است که نمونه زنده و بارز آن را میتوان در رفتارهای بازمانده این خاندان یعنی ربع (رضا) پلوی و تعاملات، سخنان و نحوه زندگی او دید و فهمید که پیشینیان همین فرد، که امروز به اسرائیل میرود و با جانیترین جنایتکاران تاریخ، بر سر یک میز مینشیند هم، رفتارهایی مشابه ربع پهلوی داشتهاند.
رضا پهلوی، فرزند محمدرضا که این سالها در تلاش برای عهده دار شدن رهبری اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی است سالها است برای اثبات ایراندوستیاش به اعلام آمادگی خود برای شرکت در جنگ ایران و عراق اشاره میکند.
دروغ شاهزاده خلبان
رضا پهلوی که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران ۱۸ سال بیشتر نداشت و در آمریکا حضور داشت تا آموزش خلبانیاش را تکمیل کند، دیگر نتوانست به ایران برگردد و در زمان حمله عراق به خاک ایران نیز ۱۹ ساله بود که در پیامی که با آبوتاب از آن یاد میشود، برای حضور در نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در جنگ اعلام حضور کرد، اما هیچ وقت این اعلام، به عمل منتهی نشد.
پهلویها در گرفتن ژست میهنپرستی و وطن دوستی بویژه در سالهای ابتدایی جنگ، استادانه نقش بازی کردند، اما این تنها یک بازی رسانهای بیشتر نبود، چرا که بختیار و شماری از تیمسارهای ارتش شاهنشاهی از جمله تیمساراویسی، با حمایت از رژیم بعث و دادن اطلاعات به صدام، چهره واقعی پهلویها را نشان دادند.
آنها با این خیانت به ملت، به دنبال بازگشت دیگرباره خودشان بر مسند امور بودند و از هر اقدامی حتی به بهای ریخته شدن خون مردم ایران، ابایی نداشتند.
درست در همان ایام ابتدایی شروع جنگ تحمیلی، رضا پهلوی گفته بود «مسئله موجودیت ایران است» و همان زمان شاهپور بختیار اعلام کرده بود که ما با صدام منافع مشترکی داریم.
بختیار حتی آرزو کرد صدام در این نبرد پیروز شود!
خبرگزاری یونایتدپرس این گفتوگو با شاهپور بختیار را منعکس کرده و مینویسد: بختیار میگوید، چون ایران الان نه پول دارد و نه نفت و نه از حمایت کشورهای دیگر برخوردار است، هیچ امکانی هم برای پیروزی ندارد و شاهپور بختیار ترجیح داده که سمت برنده احتمالی بایستد، حتی اگر مشغول کشتن مردم و اشغال خاکش باشد.
وی همچنین در یکی از نوارهای صوتیاش که از عراق پخش میشد گفت: «ایران را از پای درآورید. عیب ندارد که یک میلیون تا دو میلیون ایرانی بمیرند. ایدهآل ما ایدهآل دیگر و بزرگتری است.»
همچنین به نوشته روزنامه کیهان، چاپ مردادماه سال ۱۳۹۰ طبق گزارش سری دیوید میرز، مسئول بخش خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس به تاریخ ۲۵ سپتامبر / سوم مهر، وی خبر از سفر بختیار به عراق در آستانه حمله نظامی عراق به ایران (۲۲سپتامبر/۳۱ شهریور) میدهد.
ملاقات محرمانه خائنانه
سرگرد خلبان فرهاد نصیرخانی، از جمله افسران رژیم سابق است که در مقدمات و طراحی کودتای نقاب نقش فعالی داشته و بعنوان نیروی تشکیلاتی و سازماندهی در ستاد عملیاتی بختیار در خارج از کشور به ثبت و ضبط اسامی شرکتکنندگان و افسران عملیاتی در کودتا میپرداخته است.
وی بعد از شکست کودتا تصمیم میگیرد گوشهای از حقایق کودتای نقاب را بیان کند و در بخشی از خاطراتش میگوید: «من به اتفاق دکتر بختیار و منوچهر قربانیفر در اسفندماه سال ۱۳۵۸ با مسئولین امنیت عراق و شخصی که بختیار او را با عنوان برادر، صدام حسین خطاب میکرد ملاقات کردیم. در این ملاقات دکتر بختیار ضمن ستایش و تمجید از دولت عراق و شخص صدام حسین گفت ما برای عملیاتمان باید از یکی از کشورهای همجوار استفاده کنیم، پاکستان به دلیل منافع مشترک مذهبی با جمهوری اسلامی موافقتی با ما ندارد، افغانستان درگیر شورشهای داخلی است، با شورویها هم نمیتوانیم کنار بیاییم، ترکیه هم اجازه این نوع کارها را به ما نمیدهد، تنها جایی که باقی میماند عراق است. سپس شاپور بختیار ادامه داد دولت عراق چون علاقهمند به براندازی رژیم جدید ایران است و آن را خطری برای خود میداند، شخص صدام حسین حاضر به همکاری با ما شدهاند و ما این دست همکاری را نمیتوانیم پس بزنیم.»
نصیرخانی در ادامه خاطراتش میگوید: «در این ملاقات آقای بختیار و منوچهر قربانیفر تمام طرح عملیات و اسامی افراد شرکتکننده در کودتا را در اختیار مترجم جلسه قرار داد و صدام حسین نیز از آنها قدردانی کرد. حمایت و پشتیبانی مالی، سیاسی، نظامی و لجستیکی عراق از کودتا و همچنین شناسایی دولت جدید بعد از پیروزی در کودتا وعدههایی بود که دولت عراق به آقای شاهپور بختیار داده بود.»
آماده فتح کامل ایران!
در ادامه این گزارش عنوان شده که رژیم بعث عراق از اپوزیسیون ایرانی خواسته تا در جبهههای نبرد پشت سر نیروهای عراقی حاضر شوند تا دولت خود را در مناطق اشغالی تشکیل دهند. در پایان این گزارش درباره بازتاب چنین اقدامی این گونه هشدار داده شده است «من معتقدم که ایجاد دولت جایگزین تبعیدی مثلاً در خوزستان، به شدت میتواند بخت آنان را برای اینکه هرگز توسط مردم ایران پذیرفته شوند را کاهش دهد، مگر آنکه عراقیها خود را آماده فتح کل ایران کنند تا تبعیدیها را به قدرت برسانند.»
حامد الجبوری وزیر امور ریاست جمهوری و فرهنگ عراق در دوران حسن البکر و صدام، در مصاحبهای با شبکه الجزیره در بیستوپنجم جولای ۲۰۰۸ (پنجم تیر ۱۳۸۷) نیز از این حقیقت پرده برداشته و گفت: «جورج براون، وزیر امور خارجه انگلستان در زمان حزب کارگر، شاپور بختیار و تیمسار نصیری (به احتمال قریب به یقین، منظور او نه تیمسار نصیری که در روزهای اول انقلاب بدون محاکمه اعدام شد بلکه تیمسار اویسی بوده است) در جلسهای این پیام را به صدام دادند که بهترین وقت برای حمله به ایران است.
در این جلسات تمامی افرادی که با صدام حسین ملاقات میکردند تاکید داشتند که ایران در آستانه فروپاشی است و ارتش این کشور متلاشی شده و نیروی هوایی این کشور به علت اعدام افسرانش زمینگیر شده است. همه آنها به گونهای صحبت میکردند که گویا عملیات نظامی در ایران صرفاً تفریح است و همین مسئله صدام را به آغاز جنگ با ایران تشویق میکرد.
هم آوایی، همکاری و هماهنگی رژیم بعث و پهلوی در جنگ تحمیلی نشان داد حکومتی که سالها قبل رضاخان و پسرش محمدرضا با حمایت غرب و انگلیس تشکیل دادند، حاضر است برای به چنگ آوردن دوباره ایران، کشور را ویران و مردم را به خاک و خون بکشد.
نظر شما