به گزارش خبرنگار ایمنا، شعر ترکیبی است از هنر با چاشنی احساسات لطیف و واژههای ادبی که که شاعر با هنرمندی تمام در واژهها روح میدمد و به کلمههای بیجان، جان میبخشد، واژهها وزن میگیرند و مرهمی برای سرگردانی حرفها میشوند.
انگار که شعر بازیِ کلمهها است با دل آدمها و واژهها هم مأمور شدهاند تا آدمها را غرق خود کنند، عمیقتر که بنگریم شعر قالبی است برای بیان آنچه که در ذهن خلاق شاعر پرورش یافته و پرورش مییابد تا در بازی کلمهها، تنها کسی که پیروز میدان خواهد بود، شاعر باشد و شعرهایی که روی کاغذ ردیف میکند.
جنگ ایران و عراق ما با همه نابرابریهایش پر است از واژههایی که دست به دست هم دادند و غزل، قطعه، قصیده شدند در شکل مرثیه، مداحی و سرودهای انقلابی که حماسهآفرینی ابرمردان ما در آن ابیات غوغا به پا کرده است.
شعر حماسی با انقلاب اسلامی رونق گرفت
شعر دفاع مقدس شعری است با عمری بیش از سه دهه که بیشک در طول این سالها از لحاظ محتوا و شکل درگیر تحول بوده و همچنان هم خواهد بود، روزهایی که مردم ما در سال ۱۳۵۷ با پدیده انقلاب اسلامی مواجه بودند و احوال جامعه بیشک بر خلق و خوی شاعران زمان اثر گذاشته بود. حال و هوای شعرها حماسیتر شده بود که ناگاه مردم درگیر جنگ شدند.
احوال خوب واژهها در شعر شاعران بیشتر نمایان شد، درواقع آغاز جنگ تکانی به کلمهها داد و آرمانهای مردم، شجاعت رزمندهها، داغ شهید و زیبایی شهادت در کلام شاعران، جا باز کرد.
شعر دفاع مقدس بیشک درگیر دین و اعتقادات مذهبی شد، همانطور که اسم عملیات و اسم رمزها از اسامی ائمه اطهار برگرفته شد، گویی حلقه اتصالی بین شهید و شهادت با عاشورای حسین (ع) به وجود آمد.
نقش خون، شهید و شهادت در شعر دفاع مقدس
جایگاه شهید و شهادت جایگاهی متعال است، شهادت واژهای عمیق و بنیادی و راهی است که غایت آرزوهای رزمندهها بود است، واژهای که میتوان از آن به عنوان مهمترین موضوع در شعر دفاع مقدس نام برد.
شهادت، شهید و خون تمامی ندارد، رد این قطرههای مانده از تن رزمندهها روی خاکریزهای غرب و جنوب نه گم میشود و نه فراموش.
چنانکه گفتهاند:
نشود زمزمه خون شهیدان خاموش
سوز عرفانی این نغمه زِ سازی دگر است…
واژه مقدس شهادت همیشه ستایش شده است چراکه به دنبالش ایستادن تا پای جان را به رخ میکشد و راهی است هم مسیر راه عباسِ (ع) تشنه لب...
شاعران هم خوب در شعرهایشان شهادت را میستایند و آن را در قالب غروب، لاله، کبوتر و....برای ما تداعی میکنند.
به قول جهانبخش پازوکی:
به لالهی در خون خفته
شهید دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر به اشک لرزان مادر
که راه ما باشد آن راه تو ای شهید
تأثیر عاشورای حسین (ع)، در کلام شعرای دفاع مقدس
عاشورا برای ما یک مکتب است و یک فرهنگ و حسین (ع) هم نماد احیای عدالت.
ترکیب روزهای سخت هشت سال جنگ تحمیلی با وقایع دشت کربلا پر از حرف است، پر از رقص واژهها است که میشود آن دو را به هم پیوند زد، کاری که شاعران ما خوب از عهدهاش برآمدهاند.
نهضت ما حسینیِ، رهبر ما خمینیِِ....
پیوند جبهه ما با فرهنگ عاشورا سبب شده تا شاعران هم از این ترکیب به خوبی بهره ببرند و واژههایشان را با این کلمات و حس و حالهای خوب و دوستداشتنی آن سر و سامان دهند.
رسیدن به کربلا آرزوی بیشتر رزمندهها بوده و نجوای کربلا کربلا ما داریم میآییم زمزمه همیشگیشان، کربلایی که باید برای رسیدن به آن از سد رژیم بعثی میگذشتند تا به کربلای حسین (ع) برسند و این رسیدنها پر از امید بوده، امید به پیروزی و باز شدن راه کربلا....
طوری که حسین اسرافیلی سروده:
کربلا دیدیم و در میدان تولد یافتیم
هم شهادتگاه ما معراج «دار» ی دیگر است.
حقانیت انتظار در شعر دفاع مقدس
دفاع مقدس ما غرق در ظلمستیزی و گسترش عدالت و انتظاری که در پس حضور و ظهور منجی تجلی مییابد، واژه انتظار پیش از همیشه معنا پیدا میکند وقتی امید به گسترش عدالت، تمام قد خود را در منش رزمندهها و در صبوری مثال زدنیشان نمایش میدهد، انتظاری که تمام خواهد کرد همه دردها و زخمهای جا مانده از بیعدالتی را در سراسر جهان و شاعران از کنار این احوال رزمندهها بیتفاوت گذر نکردهاند. حسن حسینی گفته:
صبحی دگر میآید ای شب زنده دارن
از قلههای پرغبار روزگاران....
عشق و امید به پیروزی در شعر دفاع مقدس
امید و وطندوستی در چشمهایشان، در قامتشان، در عملیات پیروزمندانهشان موج میزد درست هنگامی که خرمشهر آزاد شد، همان زمان که فریاد شادی از در و دیوار شهر میبارید، وقتی حنجرهها یک صدا شدند، هنگامی که اشکها صورتها را آبیاری کرد و درست وقتی که نام عملیات والفجر بود و فتحالمبین و این حس و حال دیدنی، شاعران را بر آن داشت تا عشق به میهن و خانه و کاشانه را در پس امید به پیروزی کنار هم ردیف کنند و به قول حسین اسرافیلی بگویند:
وطنم از غم گلهای جوان گریه نکرد، سوخت و آب شد و از سوز نهان گریه نکرد…
و این عشق به میهن در کنار امید به پیروزی بیشک نویدی بود برای رسیدن بهار و در نهایت رسیدن به حدیثِ عشق. این واژه ناب و پاک، راستی که چه چیز جز عشق میتوانست جریان حرکت داوطلبانه رزمندهها را رقم بزند و روح آنها را در رفتن و در قامت شهید و شهادت به تصویر کشد.
وقت است تا در ورطه درد چون موج عاشق پا بکوبیم.
چه خوب گفتهاند که عشق آدم را در راهِ فدا کردن جان، برای وطن قرار میدهد...
ایران ما سرزمین خلق لحظههای حماسی است، میشود زیباترین و نابترین لحظههای شجاعت را در روزهای جنگ در چهره مردان و زنان این سرزمین به تماشا نشست، میشود مدتها نشست و روایت کرد آنچه در روزهای جنگ بر این مردم گذشته است، میشود به این روایتها وزن داد و گفت و سرود.
شعر دفاع مقدس مملو است از رخدادهای جنگ، جنگی که جزئی از هویت ملی ما است و البته پر از ناگفتههایی است از ایثار و احوال عارفانه رزمندهها، میشود با ترسیم تصاویر زیبا در قالب کلمات وزندار جای خالی آن احوالات را به خوبی پر کرد.
نظر شما