به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، هر شهری داستانی دارد که در طول تاریخ شاخ و برگ گرفته و هر بار فصلی به آن اضافه شده است. در طول تاریخ بسیاری از تغییرات طبیعی یا ساخته دست بشر نحوه طراحی اولیه شهرها را تغییر داده است. توسعه شهرها معمولاً کند است، با این حال گاهی شهرها بهدنبال وقوع بلایای طبیعی، درگیری نظامی یا فجایع صنعتی تغییرات چشمگیر و فوری در بافت شهری را تجربه میکنند.
شهرهای بزرگ همیشه پس از ویرانی به زندگی قبلی خود بازمی گردد. این روند آهسته و مدبرانه پیش میرود و در طول آن برنامهریزیهای لازم برای اطمینان از رساندن میزان تخریبها به حداقل ممکن و ازسرگیری زندگی بهصورت عادی گامبهگام پیش میرود. با این حال مراحل بازسازی یک شهر پیچیده و نیازمند یک برنامهریزی بلندمدت مؤثر و پایدار است که در عین حال یاد و خاطره شهری را گرامی میدارد.
در بازسازی شهرها اهمیت بین واکنش اولیه اضطراری و برنامههای ثابت کلی برای پایدارتر و سازگارتر شدن آنها بسیار مورد تأکید است، چراکه مردم آواره شده پس از جنگ بهسرعت به اسکان مجدد همراه با دریافت خدمات لازم و دسترسی به زیرساختهای مناسب در محیطی نیاز دارند که قابل زندگی باشد و جهان امروز با وجود جمعیت رو به افزایش، شرایط آبوهوایی و بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی نیازمند پایداری است.
بازسازی یک شهر پس از عبور از بحرانی همچون جنگ، زمان، تلاش و هزینه بالایی میطلبد و در صورت دسترسی به تمام این موارد میتوان یک شهر ویرانشده را طی ۱۰ تا ۲۰ سال از نو ساخت. نکتهای که در این میان مطرح میشود این است که در زمان بازسازی یک شهر ابتدا باید از کجا شروع کرد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که پروژههای بازسازی پس از جنگ باید بر حفظ میراث فرهنگی و احیای هویت هر شهر متمرکز شود.
اولویت دادن به بازسازی مکانهای میراث فرهنگی بر مسکن و زیرساختهای شهری غیرمنطقی به نظر میرسد، اما قرار دادن فرهنگ، هویت و مشارکت اجتماعی در مرکز برنامهریزیهای بازسازی برای احیای جوامع آسیبدیده از جنگها و درگیریها بهویژه در صورت طولانیمدت بودن آنها کاملاً ضروری است.
شهرسازی و حفظ هویت فرهنگی پس از ویرانی
بازسازی بلندمدت شهرها نیازمند اتخاذ دیدگاه «ساختوسازهای انعطافپذیر برای انطباق بهجای بازسازی ویرانیها» بهعنوان درستترین کار است. داشتن چنین دیدگاه بلندمدتی در بحبوحه بحران دشوار بهنظر میرسد، اما لازم است در این میان با مقایسه عملکرد قبلی اماکن شهری بهترین طرحها را ارائه داد. از سوی دیگر هویت فرهنگی نیز باید مورد توجه قرار گیرد، چراکه میراث یک شهر از مهمترین داراییهای آن است و به روشهای بیشماری زنده میشود. یک شهر میتواند نماد ملت، مذهب، صنعت و شیوه زندگی باشد. تعاملات صنعت، تجارت، مبادلات و مسکن نیز محرکهای انسجام اجتماعی هستند. شهرها اغلب هویت خود را از طریق گویشها، لهجهها و حتی معماری، تیمهای ورزشی و آثار هنری توسعه میدهند. این موارد همه حاکی از اهمیت بازسازی شهرها با توجه به میراث فرهنگی آنها است، چراکه جنگ اغلب هویت فرهنگی را هدف قرار میدهد و از حملات وحشیانه برای شکستن اراده مردم استفاده میشود. از آنجایی که مردم و مکانها بهطور جداییناپذیری به یکدیگر مرتبط هستند، حملات به هر یک از این دو، برای هر دو آسیبرسان است.
نمونههای موفقیتآمیز شهرهایی در سراسر جهان که پس از جنگ مجبور به بازسازی بافت فیزیکی خود شدند، نشان میدهد که کلید پروژههای بازسازی شهری اولویتبندی مرمت و حفظ میراث فرهنگی است.
جمعیت موستار در بوسنی و هرزگوین در سال ۱۹۹۵ تصمیم گرفتند بازسازی شهر خود را با بازسازی یک پل نمادین قرن شانزدهمی آغاز کنند که جوامعی را با میراث فرهنگی و هویت متنوع به هم پیوند میداد. هر چند روند مرمت طولانی و پرزحمت بود و شامل استفاده از غواصان برای جمعآوری سنگهای اصلی پل از بستر رودخانه میشد، آنها این پل را به نشانه آشتی انتخاب کردند. پل سرانجام در سال ۲۰۰۴، نزدیک به ۹ سال پس از پایان جنگ افتتاح شد و امروزه به عنوان نماد بینالمللی آشتی پابرجا است.
تیمبوکتو در مالی نیز در سال ۲۰۱۲ شاهد یک درگیری ویرانگر بود. تلاشهای بازسازی آن یک سال بعد بر بازسازی مقبرههای تخریبشده و مرمت نسخههای خطی آسیبدیده متمرکز شد که هر دو نماد فرهنگ باستانی شهر و کلید هویت آن بودند. در فرآیند اخذ این تصمیم خود جوامع محلی دخیل بودند و نیروی کار در تلاش برای حفظ دانش سنتی خود در زمینه تکنیکهای ساختمانسازی حرفهای بهطور کامل آموزش دیدند.
مدلین پایتخت کلمبیا و شهری که زمانی عنوان خطرناکترین شهر جهان را یدک میکشید نیز روند بازسازی را خود را با ساخت کتابخانهها، امکانات فرهنگی، و فضاهای باز عمومی و فرهنگی امن در محلههای فقیرنشین و حاشیهنشین، همچنین سرمایهگذاری روی هنرهای عمومی مانند مجسمهها و نقاشیهای دیواری و بهبود دسترسی به حملونقل پشت سر گذاشت. مدلین در سال ۲۰۱۳ بهعنوان نوآورترین شهر جهان بر اساس معیارهایی مانند سرمایه انسانی، فناوری، فرهنگ و کاربری زمین شناخته شد.
برلین در آلمان در حال حاضر یکی از پربازدیدترین شهرهای این کشور است که تعداد زیادی شرکت و سازه بزرگ را در خود جای داده است، حال آنکه این کشور در طول تاریخ متحمل جنگهای فراوان و ویرانیهای بسیار بوده است. با این حال درست پس از پایان جنگها، تعمیرات سریع در آن جریان یافت و از آن زمان تاکنون ادامه دارد. ساختمان رایشتاگ که مجلس پارلمان آلمان است، با حفظ سبک معماری اصلی اما با مداخله معاصر گنبد شیشهای بزرگ روی سقف آن بازسازی شد.
ورشو در لهستان نیز بهعنوان قربانی حملات آلمان بهطور کامل ویران شده بود، حتی پس از بمباران منطقه، نیروهای آلمانی بهصورت زمینی به ورشو حمله کردند و هر آنچه از تاریخ، فرهنگ، مذهب و سلطنت شهر سالم مانده بود را بهطور کامل سوزاندند و ویران کردند. برنامهریزی بازسازی شهر بیش از پنج سال طول کشید تا تکمیل شود، با این حال با مراجعه به نقشههای خیابانهای قرن ۱۷ و ۱۸، تمام ساختمانهای قابلتوجه شهر از جمله قلعه سلطنتی، کاخها و دیوارهای شهر بازسازی شدند. شهر قدیمی ورشو در حال حاضر توسط یونسکو در فهرست میراث جهانی ثبت شده است.
شهرهایی مانند صنعا و عدن در یمن و موصل در عراق، پس از سالها درگیری طولانی در سال ۲۰۲۳ به بازسازی خود ادامه خواهند داد. پروژههای مرمتی این شهرها بر محور بازسازی مکانهای تاریخی متمرکز است که حول هویت جوامع مذهبی متنوع آن قرار دارد. تلاشهای اولیه بازسازی موصل تحت ابتکار یونسکو و شامل احیای روح موصل، بازسازی مسجد النوری و مناره نمادین آن الحدبه و بهدنبال آن بازسازی آلطاهره و الساعه میشود. کلیساهای این شهر نیز بهعنوان بخشی از پروژههای سازمانهای بینالمللی و مسابقات معماری، بر مشارکت جامعه تمرکز دارند و طرحهای برنده برای بازسازی آنها شامل مجموعهای از حیاطهای عمومی باز در ادغام با معماریهای تاریخی بازسازیشده میشود.
اوکراین نیز بهرغم تداوم شرایط درگیری در حال برنامهریزی برای بازسازی شهرهای ویرانشده خود در سال ۲۰۲۳ است.
ادغام هویت فرهنگی و برنامهریزی مؤثر برای پایداری
حفظ داستان یک جامعه گامی حیاتی در بازسازی شهرها بهشمار میرود، زیرا جنگ تأثیر مخربی بر هویت دارد و از طرق مختلف بر هویت فرهنگی تأثیر میگذارد. هنگام بازسازی یک شهر با در نظر گرفتن تاریخ آن، بهکارگیری همان چیدمان قبلی بناها وسوسهانگیز است، زیرا زیرساختهای مشابه در زیر آوار باقی است و این امر برنامهریزی مجدد را آسانتر میکند.
با این حال باید توجه داشت که برنامهریزی برای بازسازی شهرها پس از جنگ بر هویت رو به رشد هر شهر تأثیر میگذارد و گذار به ثبات باید در برنامهریزی و توسعه مجدد این شهرها بهرسمیت شناخته شود. بهعبارت سادهتر، بازسازی شهری که در اثر جنگ ویران شده است باید بر محور یک کلمه یعنی پایداری متمرکز شود که بخش قدرتمندی از کار بازسازی بهشمار میرود و به شهرها اجازه میدهد تا با پذیرش آسیبهای گذشته، آشفتگیها را ثبت و روابط بین مردم را مجدد تنظیم کنند.
پایداری در مورد کارایی و سازگاری اجتماعی در راستای برآوردهسازی نیازهای جوامع رو به رشد است و مطابق با آن باید شهرها بسیار سازگارتر و انعطافپذیرتر از قبل ایجاد شوند. بنابراین هنگام برنامهریزی مجدد یک شهر، ضمن توجه به میراث گذشته لازم است نیازهای آینده نیز مورد توجه قرار گیرد.
شهرها عناصری تأثیرگذار در آینده جهان هستند و باید به راه خود ادامه دهند. ساکنان آنها به مسکن، لذت و تفریح، اشتغال و کارکردهای حمایتی جانبی نیاز دارند و فضای بیرونی برای آنها بسیار مهم است. بیتوجهی به این امر در طراحی شهرهای جدید بزرگترین اشتباه محسوب میشود.
قابلتوجه اینکه هرچند هزینه طراحی، ساخت، استفاده مجدد از شهرها سنگین و مدت زمان مورد نیاز برای آن طولانی است، هزینه در جا زدن در جایگاه قبلی بسیار گرانتر خواهد بود. از سوی دیگر قرار نیست همه چیز کاملاً متفاوت از قبل ساخته شود، اما میتوان با بهرهگیری از عنصر خلاقیت و نوآوری در طراحی مجدد شهرها، ضمن تعدیل هزینهها، به سرمایهگذاری روانی ساکنان آنها کمک بسیاری کرد.
نقش اساسی هوش مصنوعی در بازسازی شهرها پس از جنگ
در جهانی ویرانشده از جنگ و درگیری، ایدههای جدیدی برای بازسازی آینده شهرها در حال ظهور است. جدیدترین فناوریها فرصتهایی را برای شکل دادن به محیطهای بهتر و تجربیات شهری مؤثرتر ایجاد میکنند.
قرن بیستویکم بهویژه برای جهانی که در بازسازی شهرها پس از جنگ با تلاشهای ناکامی مواجه است، نویدبخش مفاهیمی در ارتباط با فرهنگ، یکپارچگی و پایداری خواهد بود، چراکه فناوری تغییردهنده بازی در قرن حاضر است.
فناوری در دنیای امروز بر همه امور اثر گذاشته و در نهایت نحوه طراحی و ساختوسازهای بشری را متحول کرده است که در این میان توسعه هوش مصنوعی مرزها را بیش از پیش جابهجا کرده است. هوش مصنوعی میتواند محیط زندگی بشر را تغییر دهد و به شکلدهی نسخه بهتری از محیطهای ازدسترفته کمک کند.
با توجه به تغییر نحوه درگیریها در عصر حاضر و در اصل تغییر شکل جنگها، تلاشهای انجامشده برای بازسازی یک شهر جنگ زده نیز باید تغییر کند. هویت یک شهر که عمیقاً در آثار فرهنگی شهری آن نهفته است، اغلب بهطور عمدی در جنگها از بین میرود و در حالی که هویت، تخریب شهری و بازسازی همه به هم مرتبط است، تصمیمگیرندگان هنگام ارائه طرحهای آینده از این مفهوم غافل میمانند. پروژهها و استراتژیهای بازسازی اغلب بر بعد کالبدی بازسازی تمرکز میکنند و به ناچار هویت ویرانشده شهر بهویژه ابعاد فضایی و اجتماعی-فرهنگی آن را نادیده میگیرند و آن را بیشتر به حاشیه میبرند. اینجا است که هوش مصنوعی میتواند بیشترین تأثیر را داشته باشد.
با پیشرفت تکنولوژی، امکانات بیپایان میشوند. امروزه هوش مصنوعی در نقشهبرداری شهرها پس از جنگ بسیار حیاتی است و بر اساس خاطرات، داستانها و تجربیات افراد، میتواند فضایی را بازسازی کند که حتی بهطور کامل نابود شده است. هوش مصنوعی با تکیه بر حافظه جمعی برای کمک به تولید دادههای مفید، میتواند محیط شهری گم شده و گاهی فراموش شده را بازطراحی کند. این سیستمها میتوانند کپیهای دقیقی از شهرها و آثار باستانی را بازسازی کنند و در کنار بازسازی معماری و فرهنگ دیجیتال موجود، زمانی که در کنار هم قرار گیرند آینده زندگی بشر و شهرها را بهبود ببخشند.
در واقع هوش مصنوعی میتواند دادههای مفیدی را برای کمک به سیاستگذاران ایجاد کند تا آنها بهجای تهیه طرحهای جدید از ابتدا، بر بافت شهری موجود تکیه و برنامههای توسعهای مناسبی را برای بازسازی شهرها پس از جنگ ایجاد کنند.
بازسازی شهرها پس از جنگ نوعی مقاومت اجتماعی و فرهنگی بهشمار میرود، اما سناریوهای آینده باید بر اساس بررسی امکانات و پتانسیلهای موجود در محیطهای فضایی شهرهای ویرانشده نوشته شود و هوش مصنوعی این امکان را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی با اتخاذ رویکرد آنچه وجود دارد، به جای آنچه که ویران شده است، پیشنهاداتی برای آینده ارائه میدهد که بافت شهری پیشرفته را بهنحوی بازسازی میکند که بیشتر به نیازهای مردم پاسخ دهد. این رویکرد که یک روش پایدار و مقرونبهصرفه در نظر گرفته میشود، میتواند تصمیمات طراحی قابلتوجهی را ایجاد کند که از نقشهبرداری و نظرسنجیها گرفته تا آرزوها و انتظارات افراد، تمام اطلاعات جمعآوریشده را در بر میگیرد. به این ترتیب برنامههای آینده پس از جنگ با تمرکز بر نوآوری، کیفیتهای زیستمحیطی و یکپارچگی به یک نتیجه موفق و زمینهای منجر میشود.
طرحهای بازسازی شهرها پس از جنگ که به کمک هوش مصنوعی طراحی شده است، همچنین میتواند فرصتی برای ادغام فناوریهای هوشمند و هدفگذاری برای شهر آینده باشد. در واقع در اختیار داشتن یک فناوری هوشمند به این معنی است که شهرها میتوانند پس از جنگ به جلو حرکت کنند و از دادههای جمعآوریشده برای ایجاد تغییرات معنادار استفاده کنند. پس از آن طرحهای شهری فناوری هوشمند باید با درک عمیق نیازها، سبک زندگی، رفتارها و فرهنگ مردم انتخاب و در نهایت با مشارکت جوامع محلی برای موفقیت به مرحله اجرا گذاشته شوند. به این ترتیب فناوریهای جدید با مفاهیمی مانند فرهنگ، حافظه، ادغام، سازگاری و پایداری، میتوانند مداخلات مهمی را ایجاد کنند.
نظر شما