به گزارش خبرنگار ایمنا، ۱۲ سال پیش در ارتفاعات غرب، درست در شانزدهم شهریورماه ۹۰ بود که گلوله تکتیرانداز دشمن یکی از بزرگترین و البته گمنامترین فرماندهان سپاه را از ملت گرفت، شهیدی که هرچند گمنام بود اما کارنامه درخشانی از خود در گروه توپخانه و موشکی ۱۵ خرداد بر جای گذاشت، گروهی که نقشی تعیین کننده در تأمین پشتیبانی و آتش در جنگ تحمیلی ایفا کرد.
ماجرای تشکیل گروه توپخانه و موشکی ۱۵ خرداد به ماههای آخر سال ۱۳۶۲ باز میگردد، زمانی که فرماندهان و مسئولان توپخانه برای تقویت توپخانه در سپاه و راهاندازی سازمانهای جدید تصمیم گرفتند دو آتشبار ۱۳۰ میلیمتری از توپخانه لشکر امام حسین (ع) جدا کرده و در قالب سازماندهی به نام توپخانه سپاه بهکار گیرند که به دنبال این تصمیم گردانی به نام حضرت جوادالائمه سازماندهی شد که بعدها به نام گروه توپخانه ۱۵ خرداد تغییر یافت.
فرماندهی این گروه تازه تأسیس را شهید حسن غازی بر عهده داشت، یگانی که نه تنها در دوران دفاع مقدس که بعد از آن نیز در تأمین این آب و خاک درخشان ظاهر شد و شهدای زیادی تقدیم ایران اسلامی کرد. در این گزارش نگاهی خواهیم داشت به تعدادی از فرماندهان شهید گروه توپخانه و موشکی ۱۵ خرداد که به مقام «عند ربهم یرزقون» نائل شدند.
سرداری که پیکرش میهمان طلاییه شد
سردار شهید حسن غازی در سال ۱۳۳۸ در شهر اصفهان و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. او دانشآموز زرنگ و درسخوانی بود که در کنار تحصیل و تعلیم به فوتبال هم خیلی علاقه داشت و بازیکن بسیار قابلی بود.
در دوره دبیرستان ابتدا کاپیتان تیم فوتبال مدرسه شد و به دلیل برنده شدن در مسابقات منطقهای و استانی و مهمتر از آن به نمایش گذاشتن قابلیتهای فنی خود در این رشته، به تیم فوتبال نوجوانان سپاهان آن زمان هم دعوت شد، بعد از انجام چند بازی در تیم نوجوانان سپاهان، آنچنان درخشید که ابتدا کاپیتان تیم شد و سپس در جریان مسابقات قهرمانی تیمهای نوجوان کشور، برای حضور در تیم ملی جوانان ایران انتخاب شد.
این حضور شهید، در لیگ حرفهای و مشغول شدن به تمرین، او را از سایر فعالیتها و برنامهها غافل نمیکرد، نوشتهاند که یکی از آن فعالیتها همین رسیدگی به درس و مدرسه بود. اما فعالیت مهم دیگر وی پیگیری امور مذهبی و مبارزاتی علیه رژیم طاغوت و کمک به پیروزی نهضت انقلابیها بود.
سردار شهید حسن غازی که از ابتدای جنگ تحمیلی با مسئولیتهای مختلف وارد عرصههای نبرد شده بود در بسیاری از عملیاتها در غرب و جنوب شرکت داشت و بی محابا به دشمن میتاخت و هرگز ضعف و ناتوانی از خود نشان نمیداد، فرماندهی کل سپاه نیز به همین علت مسئولیت ایجاد اولین گروه توپخانه سپاه را به ایشان واگذار کرد. بعد از مدتی یگانهای مستقل توپخانه در سپاه با همفکری ایشان به وجود آمدند، اما سرانجام در یازدهم اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر که برای سامان بخشی به آتش پشتیبانی به خط مقدم محاصره شده طلائیه رفت و تیر بار بهدست همپای بسیجیان عاشق ساعتها جنگید و سپس هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفت و آسمانی شد.
پیکر مطهرش در جبهه طلائیه ماند و به علت اینکه عراقیها آن منطقه را زیر آب بردند دیگر خبری از پیکرش نشد.
شهیدی که دیدهبان جنگ بود
شهید مرتضی حیدری رامشهای در سال ۱۳۴۳ در اصفهان متولد شد و دوران کودکی خود را در دامن پر مهر مادر و با محبت پدر خود سپری کرد.
او دوران تحصیل خود را تا پایان دوره متوسطه بودن وقفه پشت سر گذاشت، سال چهارم متوسطه در هنرستان شهید چمران جی اصفهان مشغول به تحصیل بود، اما او دل در جایی دیگر و سر هوای دیگری داشت و از طریق بسیج به جبهههای جنگ اعزام شد.
شهید حیدری که در عملیاتهای متعددی شرکت داشت، در عملیات رمضان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه زانو مجروح شد اما پس از بهبود بار دیگر عازم جبهه شد و در عملیات محرم شرکت کرد.
به دلیل خدمات بیشائبه و صادقانهای که از خود نشان داد و شایستگی آن را داشت، سمت مسئول واحد دیدهبانی تیپ ۱۵ خرداد را به وی محول کردند و سرانجام در بیستودوم بهمنماه سال ۱۳۶۵ در عملیات والفجر ۸ در منطقه عملیاتی فاو به خیل شهیدان پیوست.
شهیدی که معلم شهید خرازی بود
شهید محمد جواد مالکیپور یکم فروردینماه ۱۳۳۶ در اصفهان متولد شد، او از همان دوران کودکی علاقهی خاصی به شرکت در مجالس و محافل مذهبی داشت و با شروع مبارزات، او نیز به جمع مردم قهرمان پیوست.
شهید مالکیپور عصرهای پنجشنبه فعالان سیاسی آن دوران از جمله شهید خرازی و تعدادی دیگر از شهدا را به صورت پنهانی آموزش میداد و پس از پیروزی انقلاب به عنوان فرمانده بسیج منطقه دو اصفهان انتخاب شد.
او که دانشجوی فیزیک دانشگاه اصفهان بود با شروع جنگ به جبهههای حق علیه باطل پیوست و به علت آشنایی با شهید غازی به واحد توپخانه پیوست و در هنگام شهادت مسئولیت معاونت ستاد توپخانه قرارگاه کربلا را برعهده داشت.
شهید مالکیپور، هفتم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۳ در شلمچه به شهادت رسید.
از جانشینی آتشبار تا فرماندهی در ارتفاعات غرب
سردار شهید عباسعلی جاننثاری در سال ۱۳۶۱ برای اعزام به جبهه همراه با دو نفر از دوستانش ثبتنام کرد و بهخاطر سن کم با مخالفتها و مشکلات زیادی روبهرو بود و با دستکاری در شناسنامه موفق به ثبتنام برای اعزام شد و بهدلیل جثه کوچک و سن کم برای انجام کارهای دژبانی و تدارکاتی به امیدیه اهواز منتقل شد و به گفته خود شهید در خاطراتش، پس از پایان عملیات بیتالمقدس برای شرکت در عملیات رمضان دوباره به جبهه عازم شده و به این دلیل که در اعزام اول خود به عنوان بیسیمچی و تکتیرانداز گردان فعالیت میکرد، دوباره خود را بیسیمچی معرفی کرده تا به یکی از گردانهای پیاده فرستاده شود، امام در هنگام سازماندهی نیروها با شهید حسن غازی که مسئولیت گزینش نیروها بود آشنا شد و توسط او به توپخانه ۱۳۰ میلیمتری لشکر امام حسین (ع) منتقل شد.
شهید جاننثاری مدتی به عنوان جانشین آتشبار در گروه توپخانه ۱۵ خرداد فعالیت کرد و در سال ۶۳ در دورههای آموزشی فرماندهی آتشبار توپخانه شرکت کرده و در پشتیبانی آتش از عملیات خیبر با وجود شهادت تعدادی از یارانش بسیار خوش درخشید.
او که در تا پایان جنگ تحمیلی در جبههها حضور داشت، در سال ۱۳۸۰ به مسئول عملیات توپخانه نیروی زمینی سپاه انتخاب و چند ماه بعد به سمت جانشینی فرماندهی گروه توپخانه ۱۵ خرداد منصوب شد.
شهید جاننثاری در سال ۱۳۸۵ نیز از طرف فرمانده نیروی زمینی سپاه به سمت فرمانده گروه توپخانه موشکی منصوب شده و در سال ۱۳۸۸ با تصویب فرمانده کل قوا و بهدست فرمانده کل سپاه به درجه سرداری نائل آمد.
او که چه در زمان جنگ و چه پس از جنگ داوطلب انجام عملیاتهای سخت و پیچیده بود و سرانجام سال ۱۳۹۰ از طرف فرمانده نیروی زمینی سپاه جهت دفع شرارتهای ضدانقلاب به مناطق عملیاتی غرب و شمال غرب مأمور شد و در شانزدهم شهریورماه در منطقه جاسوسان سردشت به شهادت رسید.
نظر شما