به گزارش خبرنگار ایمنا، اربعین امسال برای من که میخواستم برای اولین بار همه مسیر را پیاده طی کنم، حال و هوای دیگری داشت و حالا از شهریور ۱۴۰۲ باید به امید اربعین ۱۴۰۳ لحظهشماری کنم تا آقای عالم باز دعوتم کند و غصه سالهای نرفتهام را بخورم؛ بماند که قصه رفتن امسال هم خودش ماجرایی دارد که بیاراده چشم باز میکنی، وسط بهشت بین بهشتیان خودت را میبینی.
میگفت آقا بیحساب دعوت میکند، دست رد به سینه کسی نمیزند، راست میگفت؛ من که قرار نبود اینجا باشم اما حالا در باند پرواز کنار عمود یک برای پرواز ۱۴۵۲ به سمت سیاره حسین (ع) آماده هستم، زمان پرواز ۷۲ ساعت است اما از وقتی امامت در نجف را زیارت میکنی و به عمود یک میرسی تا وقتی به جنتالحسین (ع) برسی مثل برق و باد میگذرد.
ایرانی و عراقی کنار هم بودند؛ یکی شده بودند تا آب در دل زوار حسین (ع) تکان نخورد، از دخترکانی که کنار هم ۴، ۵ نفره ایستاده بوده و با همان دستهای کوچکشان لبیک یا حسین (ع) میگفتند تا آن پسربچههایی که به التماس عطر میزدند و سینی به دست به استقبال میآمدند تا «ماء بارد» گفتنشان با آن لحن دلنشین که وقتی میشنیدی قند در دلت برایشان آب میشد و حالا هم که دور شدیم یادآوری آن خاطرات بدجور دلتنگ میکند...
آماده برای حرکت به سمت کشتی نجات
مادرانی که سختی راه مانعشان نبود و بچههای خردسالشان را همراه آورده بودند تا خانوادههایی که با هم راهی سفر شده بودند، آن مادر ویلچرنشینی که با پسرش آمده بود تا پیرمردی که عصازنان رهسپار حرم ارباب بود، وقتی از او پرسیدم با این حال چرا دیگر پیاده! اشک در چشمانش حلقه زد و گفت باز هم میآیم؛ اینها همه در طریق حسین بودند، کنار هم قدمزنان به سمت کشتی نجات در حرکت بودند.
شب یا روز فرقی نداشت، هر ساعتی از شبانه روز که در طریق حسین پای میگذاشتی مملو از عاشقانی بود که بی توجه به گرمای این روزهای عراق رهسپار کربلا بودند، موکبها هم دیگر ساعت از دستشان در رفته است، شب و روز خدمت به زوار حسین را بر خود واجب کردهاند.
مداحی عربی حیدرالبیاتی عجیب گل کرده، از جلو موکبهای عراقی که عبور میکنی با نوای «الیالله، سفره الیالله» گامهایت بیاختیار برای فرود آمدن در بهشت حسین (ع) تندتر میشود درست مثل وقتی که طیاره برای پرواز به باند پرواز میرسد.
فقط کوله غصههایت را پیش ارباب نبر
در پرواز ۱۴۵۲ همه هستند، از ایران، عراق، هند، پاکستان، افغانستان همه به عشق حسین در طریقند، اینها همه عاشق حسینند و اوست که عالمیان را به وحدت کشانده و اجماع بینالقلوبین در سرزمین کربوبلا زیر پرچم حسین ابن علی (ع) امت واحدهای شکل داده است و این همان رمز اعتلای اربعین و اربعینیان است که بر دل شیطان وحشت و اضطراب انداخته است، بیایند و بشمارند این عاشقان را! اصلاً مگر میشود قطرههای باران در این سرزمین را شمرد؟ یا نه اصلاً مگر به شمار میآید آن هزاران دل مشتاقی که بیرون از این پرواز به شوق زیارت حسین (ع) قلبشان میتپد… به راستی که «السبعه اتعجبت بها عجیبه الخدمه».
به اول کربلا که برسی دست بر سینه میگذاری و میگویی: «السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ، السَّلامُ عَلَیٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ» و آرامآرام برای فرود آمدن آماده میشوی؛ از شارع میثم تمار به سمت حرم علمدار کربلا مسیر را انتخاب میکنم، همان آقایی که اوصافش جهان را به حیرت واداشته است، مولایی که با دستان بریدهاش کرم میدهد و حالا پناهگاه امن خستهدلان است...
هر کس با زبان خودش عرض ارادت میکند: «هانسی گروهین ببله مولاسه وار، ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد…» و ذکر لبیک یا اباالفضل است که هر دم چاق میشود و صحن را پر میکند.
بینالحرمین را طی میکنم تا زیر شش گوشه سفره دل را پیش ارباب پهن کنم، تا به خود میآیم یاد حرف آن رفیقم میافتم که گفت: «حتما خیلی حرف داری با آقا بزنی اما از من به تو امانت فقط کوله غصههایت را پیش ارباب نبر، الحمدللهاش را اول بگو که خیلی نعمتها داده است» راست میگفت ناشکری بود اما گفتیم و گفتیم و گفتیم از همه آنچه در دل داشتیم…
حالا ما ماندهایم و دنیایی که برای رفع غم وغصههایش منتظر مهدی فاطمه است و به قول حاج حسین یکتا «اربعین لشکرکشی امام عصر است، هر چقدر عالم امام حسین (ع) را بشناسه کار ارباب سهلتر میشه» رفیق هنوز فرصت هست تا خودت را هر جور که شده به پرواز ۱۴۵۲ برسانی.
نظر شما