به گزارش خبرنگار ایمنا، قیام مردم جنوب ایران در تنگستان و بوشهر علیه اشغال انگلیسیها که به عقبنشینی امپراتوری بریتانیا از این مناطق منتهی شد، از نقاط عطف تاریخ این مرزوبوم است که غرور استعمار پیر را شکستند، استعمار پیری که تمام دوران حضورش در تاریخ این کشور سراسر خباثت است.
ماجرای حضور استعمار انگلیس در ایران به اوایل قرن ۱۹ باز میگردد، در سالهای ۱۸۲۰ در بحبوحه جنگهای ایران با روسیه، دولت انگلستان به بهانه مبارزه با دزدان دریایی، سواحل جنوبی خلیج فارس را اشغال کرد و پس از فروپاشی سلسله صفویه به تدریج نفوذ خود را در خلیج فارس و سواحل جنوبی ایران گسترش داد و در دوره قاجار بهطور غیرمستقیم ایران را مورد چپاول قرار داد.
نفوذ و گسترش حضور امپراتوری بریتانیا در ایران باعث شد تا شخصیتهای بزرگ و سازشناپذیری در کشورمان ظهور کند و پیشگام حرکتهای انقلابی برای مبارزه اساسی با این پدیده شوم شوند.
در این گزارش از مبارزانی نام خواهیم برد که رهبری قیام مردم جنوب ایران در تنگستان و بوشهر علیه استعمار انگلیس را بر عهده گرفتند و به الگوهای ماندگاری برای ملت ایران تبدیل شدند تا امروزه در برابر قدرتهای متجاوز به سرکردگی آمریکا بایستند و از دشمنان خود هیچ واهمهای در دل نداشته باشند.
جوان دلواری که قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس نام گرفت
«رئیسعلی دلواری» از رهبران قیام مردم جنوب ایران در تنگستان و بوشهر علیه اشغال انگلیسیها در میانه جنگ جهانی اول بود، او از جمله افرادی بود که با گرفتن حکم جهاد از علمای شیعه به مقابله با انگلیسیها پرداخت و توانست با بسیج مردم و شبیخونهایی، تلفات بسیاری به آنها وارد کند، اما سرانجام در دوازدهم شهریورماه سال ۱۲۹۴ شمسی با خیانت یکی از همراهانش به وسیله اصابت گلوله به شهادت رسید.
رئیسعلی که پیشاپیش از حمله به دلوار آگاهی داشت، بلافاصله اقدام به تخلیه دلوار و عقبنشینی تاکتیکی به کوههای اطراف منطقهای معروف به کلات بوجیر کرد، سربازان متجاوز انگلیسی و هندی هنگامی وارد دلوار شدند که تقریباً روستا خالی از سکنه بود، به همین جهت خشمگینانه شروع به گلولهباران منازل مسکونی و قطع نخلهای دلوار کردند، او در همان شب با ۴۰۰ نفر از نیروهای خود به قوای انگلیسی شبیخون زدند و ۶۰ نفر از نیروهای متجاوز از جمله یک ژنرال بلندپایه را از پای درآوردند و همین امر سبب پیروزی وی در این جنگ شد.
پس از این جنگ رئیسعلی به حملات شبانه خود به بوشهر و پادگان انگلیسیها افزود و با همفکری دیگر خوانین منطقه طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آنرا پی ریخت، هنگامی که او قصد شبیخون به عمارت سفید سبزآباد را داشت، در محلی به نام تنگک صفر از پشت مورد اصابت گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در ۳۴ سالگی به درجه شهادت رسید.
کینهای که در دل انگلیسیها باقی ماند
«زائر خضرخان تنگستانی»، بعد از رئیسعلی دلواری رهبری تنگستانیها در کنار دشتستانیها و چاه کوتاهیها را در مقابل انگلیس برعهده گرفت، او زاده روستای باغک تنگستان بود و مرکز ضابطی او اهرم تنگستان بود.
خرج و مخارج اردوی مجاهدین بیشتر بر عهده خان تنگستان بود، وی علاوه بر اینکه دشمنی خود با انگلیس را در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی نشان داده بود و در کنار دیگر خوانین وطنپرست علیه انگلیس برخاسته بود، با رئیسعلی دلواری نیز قرابت داشت، مستر چیک، نماینده وقت دولت بریتانیا در بوشهر در یادداشتهای خود مینویسد: «شیخ حسین خان و زائر خضر خان در ملاقاتشان با رئیسعلی به او قول حمایت بیدریغ دادهاند.»
زائر خضرخان تنگستانی در کنار دیگر مبارزان مانند شیخ حسینخان چاهکوتاهی و خالو حسین دشتی به مبارزه خود علیه بریتانیا ادامه دادند، ادامه جنگ با انگلیس به خونخواهی رئیسعلی دلواری منجر به نبردی در منطقه کوه کُزی نزدیک بوشهر شد.
این نبرد سختترین نبرد در زمان قیام تنگستان علیه بریتانیا بوده است، زائر خضر خان تنگستانی و خوانین مبارز نیروهای خود را به کوه کزیی گسیل میدارند و صبحگاهان در آنجا سنگر میگیرند، نیروهای انگلیس که تعداد آنها زیاد بوده است بر مبارزان حمله میکنند و با عداوت زیاد بر آنها یورش میبرند، این نبرد تا ظهر ادامه پیدا میکند، هوا بسیار گرم بوده و در این نبرد نابرابر عرصه بر مبارزان تنگ میشود و عدهای از آنها به علت شدت گرما و تشنگی تلف میشوند و عدهای دیگر بر اثر عدوات دشمن به شهادت میرسند و عدهای مانند خالو حسین دشتی که از فرماندهان بوده است و زائر حسین فولادی که خواهرزاده زائر خضرخان بوده به اسارت در میآیند و رئیس عباس تنگستانی، برادرخانم زائر خضرخان شهید میشود.
این نبرد نابرابر باعث نشد که زائر خضرخان تنگستانی دست از مبارزه بردارد، اخبار شهادت رئیسعلی و دیگر مبارزان باعث شد آزادیخواهان در شیراز به هیجان بیایند و سرکنسول انگلیس در شیراز و چند تن دیگر را به اسارت در بیاورند و به اهرم بفرستند، این بار سرکنسول یک کشور قدرتمند مانند بریتانیا در دست خان یک منطقه کوچک اسیر بود، دار و ندار زائر خضر خان در برابر این امپراطوری یک دژ خشتی و عدهای تفنگ چی بود، برای اکونور این اسارت خفتبار بود.
این خفت باعث شد که انگلیسیها بخواهند به مقر زائرخضر خان تنگستانی حمله کنند اما این جرأت را هم نداشتند از این رو شروطی بین طرفین منعقد شد و اسرای طرفین رد و بدل شدند، کینه خان تنگستان در دل انگلیسیها ماند، نمیپذیرفتند که کسی مانند زائر خضرخان آنها را ذلیل کرده باشد، برای همین در مهر ماه سال ۱۲۹۷ هجری شمسی و اردیبهشتماه سال ۱۲۹۸ هجری شمسی به روستای باغک تنگستان زادگاه خان مبارز تنگستان حمله بردند و مردم آن دیار را از دم گلوله گذراندند.
کینه زائر خضرخان در دل انگلیسیها تا حدی بود که به اهرم مقر زائر خضرخان نیز حمله کردند و اهالی اهرم را آواره کوه و بیابان کردند اما زائر خضرخان در برابر انگلیس تسلیم نشد، بریتانیا وی را از خانی تنگستان عزل کرد و کسی دیگر را به ضابطی تنگستان نشاند تا نفرت خود را از وی اعلام کند، ایستادگی مبارزان به فرماندهی زائر خضرخان جواب داد و انگلیس بوشهر را تخلیه کرد اما کسانی را اجیر کرد تا او را مانند رئیسعلی دلواری از سر راه بردارد، سرانجام خان تنگستان پس از مبارزه نفسگیر با استعمار پیر در فروردینماه سال ۱۳۰۱ هجری شمسی همراه فرزندش سام در کلات اهرم کشته شد.
باقر خان تنگستانی، سردار خطشکن مبارزه با امپراتوری بریتانیا
استعمار انگلستان بهجز تاختوتاز در بوشهر در بحبوحه جنگ جهانی اول، سابقه حمله به این شهر را نیز در سالهای ۱۲۵۴ هجری قمری و ۱۲۷۳ هجری قمری در کارنامه خود داشت که به رویارویی با تنگستانیها انجامیده شده بود.
انگلیسیها، بوشهر را نبض اقتصادی ایران میدانستند از اینرو در دوران ناصرالدین شاه تصرف آن را به مثابه اهرم فشاری قرار دادند تا نیروهای شاه قاجار هرات را تخلیه و افغانستان را به انگلستان واگذار کنند. آنها با حمله گسترده دریایی، از بوشهر تا خوزستان را اشغال کردند و این همان عاملی شد که دولت ایران را پای معاهده پاریس کشاند و افغانستان از ایران جدا شد.
آن که در میانه میدان و به هنگام اشغال بوشهر، در برابر اشغال انگلیسیها به شکل نظامی ایستاد، یکی از خوانین محلی به نام باقرخان تنگستانی بود، او به محض اطلاع از حمله نیروهای انگلیسی، همراه ۴۰۰ تفنگچی و دو عراده توپ به سمت بوشهر حرکت کرد و در راه برای پسرش احمدخان کدخدای اهرم پیغام یاری فرستاد، تا او نیز به پدرش ملحق شود، نیروهای باقرخان و پسرش در مکانی به نام قلعه ریشهر، در نزدیکی بوشهر موضع گرفتند، اما قلعه توسط کشتیهای انگلیسی بمباران شد و پیادهنظام انگلیسی پس از زدوخورد با نیروهای باقرخان، سرانجام قلعه را تصرف کردند.
سرهنگ باقرخان تنگستانی پیش از این نیز در برابر حملات گاه و بیگاه نیروهای انگلیسیها، ایستاده و از آنها تلفات گرفته بود، او آخرین لحظههای مقاومتش را در کنار پسرش احمدخان رقم زد و بعد از شهادت پسرش، تاریخ نشانی از قیام دوباره او به ما نمیدهد.
نظر شما