به گزارش خبرنگار ایمنا، قرار بود صبح اول وقت به محض رسیدن به خبرگزاری ایمنا با راننده برای تهیه گزارش به سمت توقفگاه شهید مهرابی، محلی که اتوبوسهای شهری شرکت اتوبوسرانی نگهداری، تعمیر و بازسازی میشود، حرکت کنیم.
با توجه به اینکه هماهنگیها از قبل برای تهیه گزارش با مدیر روابطعمومی شرکت اتوبوسرانی اصفهان و حومه انجام شده بود، به محض رسیدن پس از یک پرسش و پاسخ ساده از نگهبانی عبور کردیم و در بدو ورود وارد پارکینگ اتوبوسها شدیم.
اتوبوسها با رنگهای قرمز، زرد، آبی و سفید همچون مداد رنگی کنار هم صف کشیده بودند و این صحنه مرا به یاد انیمیشن اتوبوسها انداخت؛ از دور بیشتر شبیه اسباببازی بود، اما هرچه نزدیکتر شدیم، بوی آهن داغ شده، دود گازوئیل و روغن سوخته بیشتر به مشاممان میخورد.
حدود ساعت ۱۰ صبح بود، اما هوا به شدت گرم و تابش مستقیم نور خورشید بر تن اتوبوسهای عریان گرمای این فضا را صدچندان میکرد؛ فضای پارکینگ و شکل و شمایل اتوبوسها به قدری نظرم را جلب کرد که به سمت یکی از تعمیرکاران رفتم و پس از سلام و خدا قوت، خودم را معرفی کردم و از او خواستم تا کمی در مورد کاری که انجام میدهد با ما صحبت کند.
صورت و دستانش سیاه و روغنی بود و در حالی که آچار در دست داشت، با پشت دست عرق پیشانیاش را پاک کرد. لبخندی زد و گفت: «چی بگم؟ اتوبوسی رو که میبینید، دارم تعمیر میکنم.»
از او پرسیدم در این هوای گرم حرارت موتور اتوبوس شما را اذیت نمیکند؟ باز هم لبخندی زد و با خونسردی پاسخ داد: «سخته، اما عادت کردم.»
رسول زارعی ۳۸ سال دارد و از ۱۶ سال پیش تاکنون در شرکت واحد اتوبوسرانی بهعنوان تعمیرکار اتوبوس به فعالیت مشغول است، او از سختی کارشان در تابستان و زمستان چنین میگوید: «در هوای گرم و خشک اصفهان بهدلیل روغن و گازوئیلی که کف تعمیرگاه میریزه، به شدت گرما اضافه میشه و زمستانها هم در فضای باز و حتی زیر باران یا برف باید کارمون رو انجام بدیم، از وسایل گرمایشی هم بهدلیل خطر انفجار و آتشسوزی نمیتونیم استفاده کنیم.»
زارعی با تبسمی ادامه میدهد: «آچار توی تابستون از شدت داغ بودن و توی زمستون از شدت سرما به دستمون میچسبه، اما من باز هم اگه بنا به انتخاب باشه، همین شغل رو انتخاب میکنم، چون فعالیتم در این شغل رو از نوجوانی شروع کردم و حدود هشت سال قبل از ورودم به شرکت اتوبوسرانی، ماشینهای سبک و سنگین تعمیر میکردم. میدونید چیه؟ من عمرم رو توی این حرفه گذروندم و برای کسب مهارت توی این حرفه زحمت زیادی کشیدم.»
با اینکه عجله داشت، اما با خونسردی و صبوری تمام به سوالات من پاسخ میداد و این مهمترین ویژگی برای داشتن شغلی سخت و طاقتفرسا است تا او در گرمای آفتاب تابستان و سرمای سوزان زمستان، دوام بیاورد و تسلیم نشود.
خدمت به خلق خدا برکت دارد
وقتی از اهمیت کارش پرسیدم، میگوید: این کاری که ما در حال حاضر انجام میدهیم مانند پیادهروی اربعین است و خدمت به خلق خدا جز برکت چیزی ندارد، چراکه اگر اتوبوسی دیر تعمیر شود یا بهطور کلی تعمیر نشود، یک شهر از خدمت ناوگان اتوبوسرانی و مسافری که با عجله به ایستگاه میآید تا به محل کارش یا هر جای دیگری که مقصد او است، برسد، محروم خواهد شد.
این تعمیرکار باتجربه ادامه میدهد: چندین سال است که دیگر در حوزه مهارتآموزی در کارهای فنی کسی تمایل نشان نمیدهد و در حال حاضر با کمبود نیروی ماهر در این حوزه مواجه هستیم.
زارعی میگوید: این نیروها در شاهپور جدید اصفهان کنار دست استادکار آموزش میدیدند و هر استادکار چندین شاگرد را آموزش میداد، اما در حال حاضر کسی برای یادگیری و کسب مهارت در این رشته رجوع نمیکند و به مرور با بازنشسته شدن نیروهای قدیمی دیگر افراد ماهر در این رشته نخواهیم داشت.
از آقای زارعی خواستم تا قسمتهای دیگر تعمیرگاه را در این توقفگاه به ما نشان دهد و این بار ما وارد فضایی شدیم که زمین از شدت روغن و گازوئیل بهطور کامل سیاه و لغزنده شده بود؛ به سختی راه میرفتیم و برای گذاشتن پایه دوربین روی زمین با مشکل مواجه شدیم، آفتاب مصرانه میتابید و حرارت فلز داغ و بوی گازوئیل به سختی کار اضافه میکرد، از کنار هر اتوبوسی که رد میشدیم یک تعمیرکار تا کمر داخل قسمت پشتی اتوبوس که موتور قرار دارد، خم شده بود و فارغ از این همه گرما و بوی روغن و سر و صدا غرق در انجام کارش بود، بعضی از آنها حتی متوجه حضور ما نشدند و من در آن لحظه به این همه پشتکار و اراده غبطه خوردم.
بهدنبال مکانی مناسب برای قراردادن دوربین و گرفتن گزارشمان بودیم که مرد جوانی با لباس سبزرنگ در حالی که یک تکه مقوای بزرگ در دستش بود به سمت ما آمد و گفت: «روی مقوا بایستید و گرنه کفشهاتون دیگه تمیز نمیشه» این را گفت و با دقت مقوا را طوریکه جای من و همکارم شود، روی زمین پهن کرد.
اسمش را پرسیدم و از او خواستم کمی در مورد محل کارش به ما توضیح دهد؛ سری تکان داد و گفت: «کار کردن اینجا خیلی سخته، اما دیگه عادت کردیم.»
اصغر میرزایی، ناظر موتور اسکانیا و اتوبوسهای خط بیآرتی است. او نیز ۳۸ سال دارد و مدت ۱۳ سال در شرکت اتوبوسرانی اصفهان فعال بوده و از دوران نوجوانی این حرفه را آموخته است.
نبود لوازم و قطعات لازم سختی کار را دوچندان میکند
این تعمیرکار جوان میگوید: حجم کار بسیار زیاد است و در مواقعی که قطعات مورد نیاز به دستمان نمیرسد، سختی کار را دوچندان میکند.
وقتی از میزان حقوقی که در قبال انجام این کار دریافت میکند، میپرسم، لبخند میزند و این به معنی میزان رضایت قلبی او است، اما قاطعانه میگوید: «توی این شغل هر چقدر دریافت کنی، باز هم در برابر زحمتی که میکشی، ناچیزه، اما خدا رو شکر راضی هستم و حقالزحمه ما بهموقع پرداخت میشه.»
میرزایی ادامه میدهد: «ساعت کاری ما از هفت صبح آغاز میشه و تا پنج بعدازظهر ادامه داره، قبلاً که تا ساعت دو بعدازظهر بودیم، بیرون هم کمی فعالیت داشتم اما فعلاً در این دو ماه تابستان بعد از ساعت پنج، دیگه رمقی برام باقی نمیمونه.»
به گزارش ایمنا، طی سالهای اخیر مدیرعامل شرکت اتوبوسرانی اصفهان و حومه تلاش کرده است با تأمین قطعات لازم خللی در کار تعمیر اتوبوسها پیش نیاید و این موضوع موجب زحمت بیشتر تعمیرکاران نشود، در حال حاضر موجودی انبار قطعات و لوازم مورد نیاز برای تعمیر و بازسازی اتوبوسها تا یکسال آینده تأمین شده است که این موضوع برای تعمیرکاران در این بخش با این حجم از کار و شرایط سخت بسیار دلگرمکننده است.
گزارش از: ریحانه راهپیما
نظر شما