اینجا دو دوتا، چهارتا نمی‌شود

مسیر کربلا مسیری است که در آن شاید هیچ‌چیز با عقل و منطق جور درنیاید، یعنی نمی‌توان با دو دوتای آن به پاسخ چهار رسید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در مسیر پیاده‌روی اربعین، افراد نه تنها مال که حتی سر و جان خود را هم فدا می‌کنند و پشت ساده‌ترین کارها نیز عاشقانه‌ترین تعابیر جا خوش کرده است، اما نیاز نیست برای فهم این توصیفات به عمق آن‌ها پی ببری؛ همین که در گوشه‌ای از مسیر روی صندلی نشستی و مردی با عشق در برابرت قد علم می‌کند و ملتمسانه تو را به خانه‌اش دعوت می‌کند، نشان می‌دهد که اینجا همه‌چیز فرق دارد.

در این مسیر دو دوتا، چهارتا نیست چون هیچ انسان حسابگری نمی‎‌آید و دستاورد یک سال تلاش خود را در برابر افرادی قرار دهد که حتی آن‌ها را نمی‌شناسد؛ اینجا دو دوتا، چهارتا نیست، چون هیچ فرد حسابگری روزها از کار و درآمد خود نمی‌زند تا عاشقانه به این مسیر برسد و اینجا دو دوتا، چهارتا نیست، چون بسیاری از لحظات و تصاویر آن در منطق ما نمی‌گنجد.

دوختن وسایل پاره شده زائران یکی از نذرهای متفاوت و پُرمشتری در مسیر این حماسه است؛ در بعضی موکب‌ها می‌بینیم که چند جوان پشت چرخ خیاطی نشسته‌اند و با تمرکز تمام مشغول دوختن لباس‌ها، کفش‌ها و کوله‌های پاره شده مسافران هستند، تعمیر مجانی کالسکه‌های کودکان هم در زمره این نوع نذرها قرار داد.

شست‌وشوی پا و صندلی‌های ماساژ هم از آن دست نذرهایی است که در چند سال اخیر زیاد شده است، نذر متفاوتی که خستگی را به بهترین نحو از پاهای خسته زائران امام حسین (ع) بیرون می‌آورد و در این مسیر تعداد افرادی که پاهای زائران را شست‌وشو و ماساژ می‌دهند، کم نیست.

اینجا دو دوتا، چهارتا نمی‌شود

در طول مسیر بومی‌های مسیر نجف تا کربلا نیز نذر جالبی دارند، هر کدام از ساکنان نجف و شهرهای اطراف کربلا زمانی که قصد ساختن خانه جدیدی را دارند، پس از تمام شدن کار ساختمان و قبل از سکونت در آن، نذر پذیرایی از عزاداران اربعین را ادا می‌کنند؛ این افراد اولین پذیرایی در خانه جدید را از زائران کربلا در پیاده‌روی اربعین انجام می‌دهند و این نذر را برای برکت بیشتر منزل جدید انجام می‌دهند.

یکی دیگر از متفاوت‌ترین و کم‌خرج‌ترین نذرها هم نذر خوشامدگویی و کشیدن دست بر سر و روی زائران است؛ در مسیر نجف تا کربلا این قبیل افراد کم نیستند، افرادی که با خونگرمی تمام به استقبال زوار می‌آیند، دستی به قصد تبرک بر سر و روی آن‌ها می‌کشند و می‌روند، نذری کم‌خرج و کم‌هزینه که زوار تا رسیدن به کربلا بارها با آن برخورد می‌کنند.

ای غبار خاک پایت توتیای چشم من‌

پاشیدن عطر و گلاب بر سر و روی زائران و توزیع دستمال کاغذی نیز از دیگر نذرهایی است که در این مسیر شاهد ادای آن هستیم، این دست نذرها اغلب توسط کودکان و نوجوانان ادا می‌شود.

در کنار این موارد، هستند میزبانانی که خاک کفش زائران را جمع می‌کنند و در گوشه‌ای نگه می‌دارند تا هر وقت کسی تب کرد یا بیمار شد، کمی از آن را آب گل کنند و به پیشانی بیمار بزنند.

زائران نیز، بزرگ و کوچک در این مسیر «نذر قدم» می‌کنند و به نیابت از تمام کسانی که از این حماسه جا مانده‌اند، مرده و زنده قدم برمی‌دارند و به نیابت از آن‌ها تک‌تک قدم‌ها را نذر آمدن صاحب‌الزمان (عج) می‌کنند.

اینجا دو دوتا، چهارتا نمی‌شود

پزشکان زیادی نیز هستند که شاید هفته‌ها قید پول ویزیت و جراحی را بزنند تا خادم شفاخانه اباعبدالله (ع) شوند و در این مسیر فارغ از نام و نشانی که دارند، دل به بیابان می‌زنند و عاشقانه، به یاد پرستار کربلا هوای بیماران این مسیر را دارند.

از نذر خواب تا دارو

نذرهای جالب دیگری مثل نذر خواب و دارو هم داریم؛ بعضی‌ها لحاف، پتو، زیرانداز و ملحفه، موکت و بالشت‌های اضافه‌ای که دارند را به موکب‌ها می‌بخشند تا شرایط استراحت و خواب زائران را فراهم کنند و بعضی هم از مدتی قبل داروهای اضافه، تاریخ‌دار و سالمی که خودشان یا دیگران دارند را جمع می‌کنند و به دست کاروان‌های پزشکی و موکب‌های سلامت می‌رسانند تا صرف سلامتی بیماران شود.

حتی بعضی‌ها را هم می‌شناسیم که «نذر نظافت» دارند و در این مسیر همراه خودشان پلاستیک‌های بزرگ می‌برند تا زباله‌های رهاشده در مسیر را جمع کنند؛ این افراد حتی برای نظافت سرویس‌های بهداشتی و حمام‌های در مسیر، شست‌وشوی ظرف‌ها و جارو کردن موکب‌ها به کمک موکب‌داران هم می‌روند.

اما شاید یکی از متفاوت‌ترین این نذرها روایت شاعرانه‌ای است که حامد عسکری در چند برنامه تعریف کرده بود؛ «من تو کربلا داشتم می‌رفتم، گرسنه شدم. یه جا زدم بغل غذا بخورم. نشستم لب یه جدول یه غذا گرفتم و داشتم می‌خوردم که یه آقایی اومد و در نزدیک‌ترین فاصله با من ایستاد. قد ۲ متر، عرض شونه ۹۰، یه دشداشه چرک‌مرده تنش. اومد بغل من، من یه ذره رفتم اون ورتر. غذام رو خوردم رفتم به این صاحب موکب گفتم غذای خوب داری می‌دی، پذیرایی به این شیکی و تر و تمیزی. این بابا…؟ دست گذاشت رو شونه من گفت کاریش نداشته باش. این از یه روستایی اومده هیچی نداره. نذر کرده سایه بشه زائرها بشینند تو سایه‌اش غذا بخورند.»

به گزارش ایمنا، در این مسیر بسیاری از افراد عاشقانه و با هر آنچه در دست دارند به میدان حماسه عظیم آمدند و با همین بضاعت تصاویری را در قاب خاطرات زائران ثبت کردند که شاید چندان با عقل و منطق دنیوی ما سازگار نباشد و اینجا است که «حسین (ع)» زبان مشترک میلیون‌ها انسانی می‌شود که هرکدام از نقطه‌ای از این کره خاکی دل به ره عاشقی سپرده‌اند.

کد خبر 683330

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.