به گزارش خبرنگار ایمنا، سقوط دولت افغانستان در روزهای پایانی مردادماه ۱۴۰۰ و ظهور دوبارە امارت طالبان بدون مقاومت جدی از سوی نیروهای نظامی و امنیتی این کشور، آنیترین و غیرمنتظرهترین رویداد آن سال بود.
رویدادی که با آویزان شدن چند نفر به چرخهای هواپیما و سقوط غمبار آنها رسانهایتر هم شد و تحلیلهای متفاوت و چندجانبه صاحبنظران و کارشناسان سیاست خارجی و منطقهای را به دنبال داشت.
گروه طالبان بعد از سال ۲۰۰۱ که آمریکا دولتش را سرنگون کرد، به مناطق دوردست افغانستان گریخت. ابتدا گمان میشد که آمریکا توانسته است طالبان را نابود کند، اما این تصور اشتباه بود، زیرا آمریکا در ظاهر موفق به سرنگونی حکومت طالبها شده بود و این جنبش طالبان بود که همچنان بعد از شکست و مدتی زیستن در انزوا و سکوت، تلاشهای خود برای بازیابی قدرت از دست رفته را آغاز کرد.
با روی کار آمدن دولت جدید، با تداوم ضعف حکومت مرکزی در ایجاد نظم و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امنیت، خدماترسانی و توسعه اقتصادی و نیز فساد گستردە دولتی، کاهش مشروعیت دولت پساطالبان و به دنبال آن اعتراضهای گاه به گاه مردمی را در پی داشت.
جنبش طالبان که در همه جای کشور در پی بسیج پیروان بالفعل و بالقوه خود بود، آمریکا از این شرایط اسفبار، بهعنوان نردبانی برای صعود و بالا کشیدن دوباره خود استفاده کرد.
در واقع طالبان به لطف شرایط اسفباری که آمریکاییها با حضور ویرانگر و اشغالگرانه خود برای افغانستان رقم زدند، بار دیگر فرصت پیدا کردند تا بر این کشور چیره شوند و حکومت خودخوانده خود را تشکیل دهند. هر چند تا همین امروز هیچ کشوری حکمرانی آنان را به رسمیت نشناخته است.
نیروهای جنگنده طالبان، دومینووار یکی پس از دیگری ولایات و شهرهای این کشور را تصرف کردند و در اختیار گرفتند تا اینکه به دروازههای پایتخت پرآشوب این کشور رسیدند؛ سرانجام در میانه آگوست و درست قبل از فصل تابستان همان سال، موفق شدند برای دومین بار قدرت را در افغانستان در دست بگیرند.
این دگرگونی آنی و سریع در نظام سیاسی افغانستان در حالی رخ داد، که باز هم به خروج و مهاجرت انبوه و پرشمار زیادی از افغانها انجامید، اما باید به این نکته اشاره داشت که طالبان هم در مسیر احیای امارت اسلامی ساقط شده خود در سال ۲۰۰۱، بلافاصله فعالیتهای خود را آغاز کرد.
حالا دو سال از آغاز حکومت گروه طالبان و فرار اشرف غنی با ۱۶۹ میلیون دلار پول، از این کشور جنگزده گذشته است. این گروه ابتدای استقرار خود بر مسند حکمرانی این کشور که با تصرف نقطه به نقطه ولایات مختلف انجام شد، قول و وعدههایی برای انجام اصلاحات در سیاست داخلی و خارجی این کشور دادند که نتوانستند هیچکدام را عملیاتی کنند.
علاوه بر این، انبوهی از خواستههای مردم افغانستان، همسایگان و جامعه جهانی همچنان بیپاسخ مانده است.
باید به این مهم اشاره کرد، که علت موفقیت جنبش قومی مذهبی طالبان در بازیابی حاکمیت خود بر افغانستان را میتوان در تقارن جنبش قوی و دولت ملت ضعیف دانست. ملتی که سالهای سال است از غارت غارتگران شرق و غرب رنج میبرد و همچنان با وجود وعدههای طالبانی، از این رنجها کاسته نشده و شاید در بخشهایی بیشتر هم شده است.
احمدخان دولتیار، در ارزیابی علل محتمل بازیابی قدرت طالبان در سال ۲۰۲۱ میلادی به عواملی مانند فساد، قومگرایی و نبود حاکمیت قانون در دولت مستقر، تغییرات تاکتیکی از سوی طالبان، و مماشات جامعه جهانی با این گروه اشاره کرده است.
درباره ریشه موفقیت طالبان در بسیج گستردە هواداران و پیشروی موفقیتآمیز آنها در فرایند کسب قدرت، ذکر این نکته ضروری است و آن انسجام گروهی بالای طالبها در قالب یک یک جنبش قومی-قبیلهای است، همچنین در تحلیل علت ظهور و بروز عناصر اصلی یک جنبش منسجم یعنی ایدئولوژی، رهبری، سازمان در گروه طالبان، میتوان برای عصبیت جایگاه محوری قائل شد، عصبیت گروهی که از قومیت پشتون و سلفیسم دیوبندی تغذیه میکند.
۲ سال گذشت اما خبری از تغییر به نفع مردم نیست
پخش گزارش خبری چند ماه قبل از شبکه خبر نشان میداد که مردم در پایتخت این کشور پولشان را یا باید برای تأمین معاش و خوراک هزینه میکردند یا قید غذا را میزدند و به جای آن چوب و زغال برای گرمایش خانههایشان میخریدند. طبیعی است در چنین وضعیتی وخامت و رهاشدگی بیشتر روستاها و حومه شهرها را شاهد باشیم و شرایط در آن مناطق به مراتب بدتر از پایتخت باشد.
اوضاع و احوال این کشور به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونهای پیش رفته که بر میزان مهاجرت افغانها به کشورهای همسایه از جمله ایران و دیگر کشورها حتی با وجود شرایط سخت مهاجرت و پناهجویی، بهطور قابل توجهی افزوده شده است.
فقر و عقبماندگی اقتصادی یکی از مشکلات و چالشهای اصلی مردم افغانستان است که جنگ آمریکا، نقش زیادی در ایجاد این وضعیت داشت. درباره انفجارهای تروریستی در گوشه و کنار افغانستان هم باید گفت اگرچه شاید نسبت به مقطعی در سالهای گذشته کمتر شده باشد، اما نکته مهم این در طول دو سال اخیر، بخش قابل توجهی از حملات انتحاری و انفجارهای تروریستی در خاک افغانستان از سوی گروه تروریستی داعش انجام شده است و افزایش تحرکات داعش در افغانستان از زمان به قدرت رسیدن طالبان، به یک نگرانی جدی نه تنها برای مردم این کشور، بلکه برای همسایگان به ویژه پاکستان و جمهوری اسلامی ایران همچنین برای جامعه جهانی تبدیل شده است.
هیرمند یا هلمند؛ مسئلهای که همچنان حل نشده است
آنچه درباره هلمند بهویژه پس از تذکر جدی رئیسجمهور ایران به طالبان تکراری است این بوده که «ریاست الوزراء امارت اسلامی افغانستان» چندی قبل در بیانیهای به شرح زیر اعلام کرد: موافقتنامه آب که میان افغانستان و ایران نیم قرن قبل، در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی به امضا رسیده هنوز هم پابرجا است و امارت اسلامی متعهد است که به تعهدات انجام شده عمل کند. از اینکه در سالهای اخیر در افغانستان و منطقه خشکسالی رخ داده و سطح آب پایین آمده است، تعداد زیادی از ولایات و مناطق کشور از خشکسالی رنج میبرند و آب کافی وجود ندارد.
طالبان در اظهاراتی نادرست مدعی شد که در چنین وضعیتی خواست مکرر ایران و بازتاب نامناسب آن در رسانهها را زیانآور میدانیم. مقامات ایرانی باید اطلاعات خود را در مورد آب هلمند تکمیل کنند و بعد خواسته خود را مطرح کنند؛ اگر واقعیت درست مطالعه نشود و چنین اظهارات مطرح شود، میتواند به فضای سیاسی میان مردم و دو کشور مسلمان آسیب بزند که به نفع هیچ طرفی نیست و نباید تکرار شود.
طالبان تاکید کرد: امارت اسلامی یکبار دیگر تعهد میدهد که با در نظر داشت موافقتنامه آب هلمند تمام تلاش خود را به خرج میدهد که آب تعهد شده به مردم ایران برسد، اما به این شرط که ذخایر آب ما به اندازهای برسد که اگر آن را به ایران جاری کنیم و دریای خشک هلمند صدها کیلومتر مسیر را طی کند، به آن کشور برسد. این در حالی است که اکنون در بند کمال خان هیچ آبی وجود ندارد و اگر آب بند کجکی در آن جاری شود، تا آنجا نمیرسد، بنابراین نیاز است طرف ایرانی این حقایق را درک کند.
این در حالی است که تصاویر ماهوارهای نشان از وجود آب در بالادست هیرمند و کجکی میداد و قرار بر این شد که کارشناسان وزارت نیرو از ایران از منطقه بازدید کنند، اما طالبان اجازه این اقدام را نداد و روز گذشته بود که معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا گفت: سران افغانستان اجازه بازدید از مخزن سد کجکی را که در تصاویر ماهوارهای مشخص است، ذخایر آبی مناسبی دارد، به تیم فنی ایران ندادند.
بیستونهم اردیبهشت ماه وزارت امور خارجه کشورمان بیانیهای صادر کرد. حاکمان افغانستان در یکسالونیم گذشته، اگرچه بارها بر پایبندی به تعهدات خود طبق معاهده تاکید کردهاند، اما در عمل، تعهدات ناشی از معاهده را اجرا نکرده و در رهاسازی و تأمین حقابه ایران، همکاری لازم را به عمل نیاورده و حقابه قانونی ایران را تحویل ندادهاند.
طالبان پیچیده است؛ همانقدر که سازماندهی و سامانی دولتگونه ندارد، اسلحه در دست دارد و همانطور که لجبازی میکند و سازوکاری در مواجهه با دیگر کشورها و بسیاری از مسائل ندارد، قوانین سفت و سختی برای محدود کردن و ستیز با زنان یا محدود کردن آزادی مذهبی شیعیان با روشهای خشن اجرا کرده است.
در مجموع باید گفت طالبان در سیر حکمرانی دوساله خود، هرچند تا حدودی تصویری از تجربه یادگیری و درسآموزی از گذشته به نمایش گذاشت و به صورت عملگرایانه از یکسو، به مذاکره با بازیگران داخلی و خارجی مؤثر در صحنه سیاست افغانستان پرداخت و از سوی دیگر، در پیشرویها میکوشید تا حدی چهرە خشن خود را تعدیل کند، اما باید پذیرفت که طالبان بخشی از افغانستان است و خوب یا بد، طالب رویه پشتونی قبیلهای و تعصبات قرون وسطایی دارد.
گزارش از: محمود افشاری خبرنگار ایمنا
نظر شما