به گزارش خبرنگار ایمنا، شاعران قرون متمادی در سرزمین فارس و شیراز در حفظ و تداوم نهضت عاشورایی تلاش کردهاند و هرکدام به گونهای به توصیف رشادتها، شخصیتها و حماسه کربلا پرداختهاند و با مراثی و نوحههای پرسوز و گداز خود، به ادامه این زنجیره معنوی کمک کرده و خود را در غم این درد بزرگ با مسلمانان شریک میدانند، در این مجال به ذکر نام برخی از این شاعران و بخشی از اشعار آنها میپردازیم.
حافظ شیرازی
خواجه شمسالدین محمد شیرازی متخلص به حافظ، غزل سرای بزرگ قرن هشتم در شیراز است که اشعار عاشقانه، عارفانه و مداحی او برای همه ایرانیان آشناست. حافظ در یکی از غزلهای زیبای خود به صورت تلویحی به درد و غم مصیبت واقعه کربلا اشاره دارد:
"زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یار مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس گویی ولی شناسان رفتند ازین ولایت
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کان جا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت"
سعدی شیرازی
مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم هجری، مضامین مختلفی را در قالب کلمات موزون خویش به نظم و نثر سروده است که در بخشی از قصاید خود، خداوند را به خون شهیدان کربلا سوگند داده و میسراید:
"فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست مائیم و دست و دامن معصوم مرتضی
پیغمبر آفتاب منیر است در جهان وینان ستارگان بزرگند و مقتدا
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا
یارب بصدق سینهی پیران راستگوی یارب به آب دیده ی مردان آشنا
دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست ای نام اعظمت در گنجینهی شفا"
خواجوی کرمانی (شاعر کرمانی مدفون در شیراز)
کمال الدین ابوعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی متخلص به خواجو شاعر قرن هفتم و هشتم هجری (متوفی سال ۷۵۳ ه. ق) میباشد. وی از شاعران عهد مغول است که در طول زندگی خود سفرهای زیادی داشته است و در نهایت در شیء را ماندگار شد و در این شهر بدرود حیات گفت.
آرامگاه خواجوی کرمانی در تنگه الله اکبر شیراز در کنار دروازه قرآن میباشد. در گوشههایی از دیوان شعر خواجو، رویکرد او را نسبت به این واقعه حزنانگیز شاهد هستیم:
"حدیث مقتل او گر به گوش کوه رسد شود ز خون دل، اجزای او عمیق مذاب
وگر سپهر برد نام آتش جگرش کند به اشک چو پروین ستارگان را آب
به کربلا شد و کرب و بلا به جان خرید گشود بال و ازین تیره خاکدان بپرید
خون شفق در کنار چرخ بسوگ حسین دود غسق در جگر دهر بداغ حسین"
روشن شیرازی
میرزا احمد متولی باشی فرزند میرزا محمد حسین عالی و نوه میرزا محمد کلانتر فارس در دوره کریمخان زند متخلص به "روشن" است. این شاعر و خاندانش از خانواده سادات شریفی حسینی شیراز به صورت موروثی متولی آستان شاه چراغ (ع) بودهاند.
میرزا احمد متولی باشی پس از وفاتش در بارگاه حضرت شاهچراغ (ع) به خاک سپرده شد. اشعار او در ذکر مصیبتهای کربلا، با خطابهای عتاب آمیزش با چرخ زمانه و دور فلک آغاز و با حزن و اندوه این مصیبت ادامه مییابد:
"سپاه گریه به چشمم شبیخون زد فرات خون دلم طعنهها به جیحون زد
دلم به عزم عزا مست تعزیت داریست که از دو دیده دو پیمانهی پر از خون زد
مگر شنید ز طوفان کربلا سخنی که موج اشک روان سر به اوج گردون زد
به چشم هر که نظر میکنم ز گریه خمارست چه دوره بود که ساقی چرخ وارون زد
بیا که نوبت اندوه و ناله گشت پدید چرا که ماه عزا خنجر از هلال کشید
دمید لاله رنگین چو خون سرور دین به ابر دیده بگو نوبهار گریه رسید
نزول کرد به صحرای دیده لشکر غم به آن مثال که در کربلا سپاه یزید"
به گزارش ایمنا، بابا فغانی شیرازی، وصال، همای، بی دل و وقار شیرازی و قاآنی شیرازی و احمد حشمت زاده متخلص به "احمد" از دیگر شاعران و فاضلان شهر شیراز هستند که در اشعار خود به مدح، منقبت و مدیحه سرایی اهل بیت (ع) به خصوص حضرت امام حسین (ع) و یارانش پرداخته و وقایع بعد از شهادت را با شعر خود به تصویر کشیدهاند.
نظر شما