به گزارش خبرنگار ایمنا، برای رزمندگانی که با شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» پا به میدان جهاد گذاشته بودند، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی دولت جمهوری اسلامی آسان نبود.
آنها به دوراندیشی و مصلحتاندیشی امام (ره) ایمان داشتند و خودشان را مکلف به اطاعت از فرامین رهبر انقلاب میدانستند اما نمیتوانستند به راحتی با این موضوع کنار بیایند. دوستان بسیاری از آنها جلوی چشمانشان به شهادت رسیدهبودند و آنها جاماندگان کاروان شهدا لقب گرفته بودند.
سردار سیفالله رشیدزاده پس از توصیف حالوهوای رزمندگان بعد از پذیرش قطعنامه از اقدام قابل تأمل شهید حاجاحمد کاظمی میگوید؛ فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف که در جمع نیروهای این لشکر در پادگان انبیا در نزدیکی شهر شوشتر به دلایل پذیرش قطعنامه و تکلیف شرعی آینده رزمندگان اشاره میکند.
سردار رشیدزاده اگرچه در آن زمان به دلیل مجروحیت در منطقه حضور نداشته است اما ایراد این سخنرانی از سوی شهید کاظمی که به منظور آرام کردن نیروها و دادن روحیه به آنها صورت گرفت، را از جمله وقایع کمنظیر جنگ تحمیلی بر میشمارد که باید بارها و بارها به متن آن اشاره کرد، چرا که درسهای زیادی در این سخنرانی نهفته است.
تشکیل تیپهای طلایی در لشکر عراق در سالهای پایانی جنگ
شهید کاظمی در این سخنرانی در ابتدا به تشریح وضعیت جبهههای ایران و تجهیز ارتش عراق پس از تصرف فاو توسط رزمندگان ایرانی میپردازد: «ما عملیات والفجر ۸ و آن حرکت بسیار بزرگ و خارج از انتظار دشمنان را انجام دادهایم. از اروند رود عبور کردیم و فاو را تصرف کردیم. اینها (عراقیها) به نتیجه جدیدی رسیدند که بایست در ارتش و در تشیکلات نیروی زمینی خودشان هم تغییراتی ایجاد کنند. صدام از همان روز شروع به تشکیل لشکرهای بیشتری کرد. نیروهای کیفی را از داخل ارتش جدا کرد و لشکر گارد را تشکیل داد. بعداً گارد را به سپاه تبدیل کرد، و شروع به برنامهریزی جدی کرد که هم جلوی ما را بگیرند و هم در زمان مناسبی به ما هجوم بیاورند.
دشمن در سال جاری در عرض چهار ماه فاو، شلمچه، جزیره و بقیه جاهایی را که ما داخل خاکشان بودیم از ما پس گرفتند! تغییراتی این شکلی در یک زمان کوتاه به وجود آوردند. در واقع برنامهای بود که از چند سال قبل روی آن کار کرده بودند، و این زمان را مناسب دیدند و شروع کردند. اگر جمعبندی کنیم میبینیم که اینها بعد از عملیات والفجر۸ که در اواخر ۱۳۶۴ و اوایل ۱۳۶۵ بود شروع کردند. من یادم است از اسرا هم سوال میکردیم میگفتند یک تیپهایی در عراق دارد تشکیل میشود، به نام تیپهای طلایی. یعنی نیروهای وفادار به حکومت عراق و صدام را جدا میکنند که داوطلب بشوند و برای آموزش بفرستند و اینها را تحت تیپها طلایی سازماندهی کنند. گفتند که این تیپهای طلایی به لشکرهای طلایی تبدیل شدهاند.»
ما مطیع امر ولایت هستیم
فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف در ادامه به هجوم سراسری بعثیها بعد از پذیرش قطعنامه اشاره میکند: «وقتی دیدند که ما قطعنامه را قبول کردیم و در وضعیتی هستیم که اکثر جبهههایمان سقوط کردهاند و یا خودمان آنها را تخلیه کردهایم، دستور هجوم سراسری دادند. مثلاً ما جبهه حلبچه، ماووت، سلیمانیه و حاجعمران را به اختیار خودمان تخلیه کرده بودیم. حتی همین منطقه عملیات رمضان را به اختیار خودمان تخلیه کرده بودیم. اینها که چنین وضعیتی را دیدند به همه ارتش و تیپهایی که در سرتاسر مرز داشتند، دستور هجوم سراسری دادند. ظاهراً از پذیرش قطعنامه سه چهار روز گذشته بود که اینها شروع به حمله کردند. در جنوب سپاه سوم کی حمله گستردهای را شروع کرد. در غرب حمله بزرگی شد که ارتش عراق تا نزدیک سرپل ذهاب جلو آمد. در ضمن از منافقین هم استفاده کردند و این طرح را داشتند که به تهران بیایند! به خیال اینکه ما سلاحهایمان را از دست دادهایم و نیروهایمان هم روحیه خودشان را از دست دادهاند و توان نداریم.»
شهید کاظمی بعد از اشاره به ناکامی بعثیها به دلیل ایستادگی رزمندگان اسلام و لزوم توجه به اطاعت از فرمان امام خمینی (ره) از نیروهای لشکرش میخواهد مطیع ولایت باشند: «انقلاب اسلامی تصمیم گرفته است و چون امر ولایت است ما مطیع آن هستیم. اگر به ما امر کنند که بجنگید، میجنگیم. اگر امر کنند که نجنگید، نمیجنگیم. اگر امر کنند که در جبهه بمانید میمانیم. هرچه امام بفرمایند انجام میدهیم. الان ما باید خیلی حواسمان را جمع کنیم که در اطاعت از اماممان یک وقت خدای نکرده سستی و کوتاهی نکنیم. خط مشی انقلاب که روشن است. امام در صحبتهای صریح فرمودهاند که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ برای ما یک تاکتیک نیست که دنیا و دشمنان بنشینند و بگویند که اینها یک تاکتیک است، میخواهند سازمان خودشان را تجهیز کنند، اسلحه بخرند و دوباره حمله کنند. ما فقط میخواهیم قطعنامه ۵۹۸ به اجرا در بیاید و آتش بس بشود.»
در قانون هیچ حکومتی غیر از اسلام و دفاع از اسلام وجود ندارد
شاه بیت سخنرانی تاریخی شهید کاظمی را باید در سخنان حماسی این فرمانده شهید جستوجو کرد، آنجا که خطاب به نیروهایش میگوید ما مرد مبارزهایم و مبارزه پایان نیافته است: «ما باید برای حفظ انقلاب اسلامی مبارزه کنیم. در قانون هیچ حکومتی غیر از اسلام و دفاع از اسلام وجود ندارد. امروز جنگ ما با صدام است و فردا معلوم نیست چه توطئه دیگری در میان باشد. ای برادر عزیز، مؤمن، مسلمان، خداپرست و زیر پرچم ولایت. ما باید همیشه آماده مبارزه باشیم. اگر مبارزه از وجود ما گرفته بشود، میمیریم.
اگر مبارزه در چارچوب ما نباشد ما دیگر نمیتوانیم به خودمان بگوییم که جوانهای این مملکت هستیم. در واقع جسمی بی روح میشویم یک چیزی که فقط حرکت میکند. مبارزه جز کارهای ماست. حالا هر روز به یک گونهای، یک روز باید آرپیجی زد، یک روز باید جای پرتاب آرپیجی را ساخت. یک روز باید با روشی دیگر در جای دیگر مبارزه کرد. باید همیشه این در ذهن ما باشد که ما در چارچوب انقلاب اسلامی قرار گرفتهایم، ما فریاد کشیده و گفتهایم که ما خدا را میخواهیم. ما با ضد خدا سر سازش ندارم.
دست از این شعار و این عقیده که اساس حرکت ما بوده نمیتوانیم برداریم. ما باید همیشه برای مبارزه آماده باشیم و هیچ گاه نباید ناامید بشویم که دیگر مبارزهای در کار نیست. مبارزه همیشه هست، ما نباید از مبارزه دور شویم چون ما خیلی دشمن داریم. شما فقط این موج رادیو را تاب بدهید! ببینید چه قدر دشمن در گوشه و کنار دنیا برای مبارزه با ما خوابیده است! مگر اینها میتوانند دست از کفر و عنادشان بردارند؟ مگر اینها میتوانند یک روز به ما بگویند که آسوده باشید؟»
ما باید پرچمدار شهیدان باشیم
شهید کاظمی از فراموش نشدن خط شهادت هم سخن میگوید و از فراموش نکردن و جانفشانی رزمندگانی که آنها به چشم خود رشادت آنها را دیده بودند: «ما نمیتوانیم این چارچوبهای را که از خط شهادت گرفتهایم رها کنیم، ما نمیتوانیم این تعریفهایی را که از شهدایمان به دست آوردهایم و در شبهای عملیات برایمان تعریف کردهاند از یاد ببریم، ما باید پرچمدار شهیدان باشیم، ما باید فریاد آنها را به نسلهای بعدی برسانیم، ما باید تعریف کنیم که فرمانده گردانمان و آن همرزمانمان و یا آن آرپیجیزن وقتی داشت آرپیجی را شلیک میکرد و همان لحظه شهید شد چه پیغامی به ما داد. باید به وصیتنامهها بیشتر رجوع کنیم، سراغ وصیتنامهها برویم و ارزش بیشتری برای آن قائل بشویم. اینها ارزشهایی است که ما در انقلاب و در نبردمان به دست آوردهایم و باید اینها را برای نگهداری خودمان و سازندگی نسل بعد حفظ کنیم. انشاالله باید به این خط و به این روش طبق رضایت خداوند ادامه بدهیم تا بتوانیم یک ارتش خیلی عظیمی برای آقا امام زمان (عج) تشکیل بدهیم.»
حاجاحمد از نیروهایش همچنین میخواهد که به خانواده شهدا سرکشی کنند: «تنها کاری که از دست ما بر میآید این است که در دوران مرخصی حتماً به خانواده شهدا سر بزنیم، من که نمیرسم ولی جاهایی که لیاقت پیدا کردهام و به خانه شهید رفتهام، دیدهام که واقعاً یک مادر شهید یا یک پدر شهید وقتی که مرا میبیند، احساس میکند که دوباره بچه خودش را دیده است. بعضی از خانوادهها هم هستند که چهار نفر شهید و مفقود دادهاند. ما روسیاه و شرمنده و تابع امر خداوند هستیم و هر چه که خداوند صلاح و مصلحت بداند، انشاالله راضی به آن هستیم.»
نظر شما