اندیشه وحدت علوم؛ اکسیر ایران فرهنگی

مدیرمسئول مجله نقد اندیشه گفت: اولین ستونی که ایرانی فرهنگی بر آن استوار بود، اندیشه وحدت علوم بود؛ این وحدت علوم که از فقه، عرفان و دین تا هندسه و ریاضیات را به یکدیگر پیوند داده بود، اکسیر ایران فرهنگی است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پیام فضلی‌نژاد در برنامه عصرهای رسانه اظهار کرد: در ایران نیروی مرموزی وجود دارد که سال‌ها کشور را نگه داشته است؛ ستون‌هایی که ایران را خلق کرده و امروز ما در پی بازشناسی آن برای رسیدن به معنای تازه از خرد ایرانی هستیم تا چراغی باشد برای گذر از بحران فروبستگی که امروز بر ما حاکم است.

وی افزود: اولین ستونی که ایرانی فرهنگی بر آن استوار بود، اندیشه وحدت علوم بود؛ فیلسوفان بزرگ ما وقتی درباره وحدت علوم که ایرانی فرهنگی را ساخت سخن می‌گویند به شهر اصفهان و بازار سنتی اصفهان اشاره می‌کنند. این وحدت علوم که از فقه، عرفان و دین تا هندسه و ریاضیات را به یکدیگر پیوند داده بود، اکسیر ایران فرهنگی است.

تجلی علوم طبیعی با علوم انسانی تمدن نوین در دنیای متاورس

مدیرمسئول مجله نقد اندیشه تصریح کرد: امروز ما به‌جای وحدت علوم به تجزیه علوم رسیده‌ایم، هراندازه که غرب از دوره رنسانس در ایران در یک نقطه پیش رفت و هرچقدر که توانست از رهگذر پیوند علوم طبیعی با علوم انسانی تمدن نوینی را خلق کند، امروز تجلی آن را در دنیای متاورس می‌بینیم که چگونه همه این علوم طبیعی، علوم تکنولوژیک و علوم انسانی توانسته است از رهگذر هوش مصنوعی به یک عقل مصنوعی نیز دست پیدا کند، ما از همین تاریخ دچار تجزیه علوم شدیم و بعد از انقلاب هم آنچه که فرآیند تمدن‌سازی ما را مختل کرد، جدایی علوم طبیعی و علوم پایه از علوم انسانی بود و این تجزیه علوم، نیروی مرموز ایرانی بودن ما را تضعیف کرد.

وی گفت: دومین مسئله در اینکه ایران، ایران شد، جغرافیای آن بود، چراکه ایران در میانگاه جغرافیایی و تاریخی جهان قرار دارد؛ ما در مرکز زمین واقع شدیم جایی که دو فرهنگ شرقی شامل فرهنگ هندی و چینی و فرهنگ غربی شامل آشوری، یونانی و رومی در دادوستد با ما بوده است. همچنین ایران در میانگاه زبان‌ها واقع شده است؛ جایی که نه‌تنها زبان فارسی بلکه انواع زبان‌های ایرانی که گاهواره تمدن در آن‌ها پرورانده شد. زبان طبری، گیلانی، آذری، کردی و دیگر موارد در آن قرار داشت و این باعث تجزیه ایران نشد، بلکه باعث همبستگی ملی، حس خودشناسی و همبستگی قومی در ایران تقویت شود.

فضلی‌نژاد اضافه کرد: ایران مهد ادیان مختلف، عرفان‌های گوناگون و فلسفه‌های متعدد است؛ یعنی شما نگاه که می‌کنید از حکمت خسروانی تا خردورزی و رویکرد اشراقی همه در ایران در خدمت یک کثرت حاکی از وحدت و وحدت معطوف به کثرت است.

وی افزود: منطق دولت در ایران این است که ما دارای کهن‌ترین و دیرپاترین دولت زنده جهان هستیم، چراکه هیچ دولتی در جهان به‌اندازه دولت در ایران سابقه پیوسته و متداوم ندارد؛ منطق دولت در جهان مبتنی بر عیارهای حقوقی، قراردادی، روابط مکانیکی و دست‌ساز است، یعنی همیشه عناصری مانند خاک، خون، مرز و حاکمیت و عناصری این‌گونه به دولت‌ها و ملت‌ها شکل دادند؛ اما منطق دولت در ایران مبتنی بر خصایص زیستی و نوعی نظم ارگانیکی است که برآمده از سامانه‌های هویتی تاریخی است.

ایران گربه نیست

مدیرمسئول مجله نقد اندیشه اضافه کرد: بزرگ‌ترین دروغی که گفتند این است که این گربه ایران است؛ در حالی‌که ایران گربه نیست و شیری در بیشه است که در چهار سطح مرزهای طبیعی، زبانی، جغرافیایی و فرهنگی طبقه‌بندی شده است. این چهار سطح همیشه به‌صورت پویا در دادوستد با یکدیگر بوده و ایران فرهنگی را ساخته است.

وی افزود: نقشه ایرانی فرهنگی نشان‌دهنده رؤیای ایرانی است، چراکه هر ملتی بدون رؤیا می‌میرد و روحش را از دست می‌دهد، رویایی که بر اساس شاخص‌هایی که اساس ایرانی بودن را رقم‌زده ساخته شده است.

فضلی‌نژاد تصریح کرد: عنصر دیگری که این نیروی ایرانی را می‌سازد و بسیار از آن گفته می‌شود اما بازخوانی دقیقی از آن نمی‌شود، همان عصر درخشانی است که به حکومت آل‌بویه معروف است؛ در واقع ما در دوره رنسانس تمدن ایرانی و اسلامی با انسان‌گرایی خرد ایرانی روبه‌رو بودیم، اندیشه‌ای که به دیگران زندگی می‌بخشید نه اینکه زندگی را از آن‌ها بگیرد؛ اندیشه ایرانی زمانی که در هم‌جواری با اندیشه اسلامی قرار گرفت، اندیشه‌ای هستی‌بخش بود نه اندیشه‌ای هستی‌زدا، اندیشه‌ای زندگی‌آفرین بود و نه اندیشه‌ای مرگ‌اندیش.

وی اضافه کرد: بهترین پژوهشگران ما وقتی از قدرت نوزایی و قدرت تفکر در ایران صحبت می‌کنند، می‌گویند که انسان‌گرایی فلسفی در دوره آل‌بویه سبب شد تا این تحول عظیم رخ دهد و این انسان‌گرایی فلسفی به‌نوعی از انسان‌گرایی در ادبیات ما انجامید. حاکمانی که نه‌تنها میزبان فیلسوفان، حاکمان و ادبا بودند و دارالحکومه تبدیل به دارالحکمة می‌شد زیرا خودشان مشتاق دانش بودند؛ حاکمان از فیلسوفان، دانشوران و متفکران نمی‌خواستند تا الزاماً وفاداری خود را نسبت به حکومت ثابت کنند، بلکه طبقه‌ای خاص از فیلسوفان شکل گرفته بود که آن‌ها بی‌آن‌که مجبور باشند وفاداری خود را به حکومت‌ها ثابت کنن، د فقط به دلیل عشق به حکمت و دلبستگی به خرد با حکومت‌ها انس می‌گرفتند که این نشان‌دهنده تفاوت معیارها است و این روح ایران را خلق می‌کند، چراکه آموزگاران علوم انسانی دولتمردان و حکمرانان ما بودند.

مدیرمسئول مجله نقد اندیشه ادامه داد: در دوره آل‌بویه دکان‌ها، گرمابه‌ها و میدان‌ها عمومی در فعالیت‌های فرهنگی نقش داشتند. از نظر من ایرانیان دارای نیروی مرموزی هستند که در لحظاتی از تاریخ به کمک ایران آمده است. می‌گویند ایرانیان، ایران فرهنگی را با مصالحه حفظ کردند؛ تاما این تسامح فرهنگی به معنای تسلیم فرهنگی نبود بلکه تسامحی خردمندانه و حکیمانه بود که وقتی اعراب به ایران حمله می‌کنند، مدت‌ها طول می‌کشد که ایرانیان مسلمان شوند؛ همچنین ایرانیان اسلام را می‌پذیرند اما زبان اسلام را نمی‌پذیرند و زبان فارسی را حفظ می‌کنند، به‌نوعی دست به مصالحه می‌زنند یعنی عنصری را می‌گیرند و عنصری دیگر را نمی‌پذیرند.

اندیشه وحدت علوم؛ اکسیر ایران فرهنگی

وی گفت: می‌گویند اگر آئین میترال و لشکریان روم به اروپا صادر شد، اگر باورهای ایرانی نزد اعراب و مسلمانان فاتح باقی ماند، اگر ترکان خوارزمی زبان فارسی را فراگرفتند و مغولان به دیانت اسلام درآمدند، همه ناشی از نوعی مصالحه و تسامح بود، چه چیزی را بدهید و چه چیزی را بگیرید و چگونه هویت خودت را تداوم دهید. این ظاهراً ناشی از یک علم الرئیس است که در شاخه اصلی دانش در ایران فرهنگی وجود دارد و برای این است که می‌گویند تمدن ایرانی مرز بین دولت‌ها و ملت‌ها را، یک با آزادی حرکت، دو با آزادی سفر، سه با آزادی بحث و مناظره و چهار با آزادی عقیده تکریم کرد.

به گزارش ایمنا، به همت فرهنگسرای رسانه، در سومین رویداد از فصل دوم برنامه «عصرهای رسانه» ، از نقشه ایران فرهنگی رونمایی شد.

کد خبر 674203

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.