به گزارش خبرنگار ایمنا، «آن لحظات آنچنان بر من سخت گذشت که به یاد روز عاشورا و مصائب حضرت زینب (س) افتادم. با اینکه در چهار پنج عملیات با تمام قوا شرکت کرده بودم، اما در ثانیههای سخت محاصره از صمیم قلبم از خدا خواستم که دیگر برنگردم، یا شهید بشوم یا اسیر! در نامهای هم که برای همسرم قبل از عملیات نوشته بودم از او خواسته بودم اگر فرزند کوچکم سراغ پدر را گرفت به او بگوید که بابا چند سالی از ما دور میشود و دوباره بر میگردد، انگار به دلم افتاده بود که در عملیات قادر اسیرمی شوم. دعایم انگار مستجاب شد و من حدود پنج سال از عمرم را در دوران اسارت و از این اردوگاه به آن اردوگاه سپری کردم.»
اینها خاطرات ولیالله یوسفوند از یک عملیات تهاجمی گسترده نیروهای مسلح ایران، در خلال جنگ ایران و عراق است که در سه مرحله و به مدت ۲ ماه، از بیستوچهارم تیرماه تا هجدهم شهریورماه سال ۱۳۶۴ در استان اربیل، عراق انجام شد. عملیات قادر به طور مشترک توسط نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران، همچنین با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش و هوانیروز، بر علیه نیروهای ارتش عراق، طراحی و اجرا شد.
عملیات قادر، نخستین عملیات مستقل ارتش بعد از عملیات بدر بود
در پی تحولات نظامی که متأثر از عملیات بدر بود، نوع همکاری ارتش و سپاه و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر تغییر کرد و مقرر شد هر یک از این دو سازمان نظامی طرحهای عملیاتی خود را - متناسب با توان و امکاناتشان - به فرماندهی عالی جنگ ارائه دهند و در صورت نیاز به همکاری سازمان دیگر، نوع و میزان آن را نیز اعلام کنند.
به این ترتیب و پس از عملیات بدر، منطقه «سیدکان» - با وجود تمهیداتی که سپاه پاسداران برای اجرای عملیات در این منطقه انجام داده بود - به نیروهای ارتش واگذار شد.
عملیات قادر، نخستین عملیات مستقل ارتش، پس از انجام عملیات بدر بود، که با فرماندهی علی صیادشیرازی در جایگاه فرمانده نیروی زمینی ارتش و به صورت مشترک توسط یگانهای ارتش و سپاه، در منطقه اشنویه، استان اربیل و نیز منطقه سیدکان، برنامهریزی شده بود و با اهدافی چون؛ تصرف ارتفاعات منطقه، قطع خطوط ارتباطی و تدارکاتی نیروهای نظامی و شبه نظامی مخالف با نظام جمهوری اسلامی در داخل، انهدام نیروهای عراقی، تصرف بخشی از خاک عراق، نزدیک شدن به راههای اصلی و خطوط مواصلاتی ارتش عراق، طراحی شد.
عملیات قادر در سال پنجم از جنگ ایران و عراق و در شمال کردستان عراق، به مورد اجرا گذاشته شد. این عملیات دو ماهه، طی سه مرحله و با نامهای قادر ۱، ۲ و ۳ اجرا شد و هدف از انجام آن، تسلط بر شهر سیدکان، استان اربیل و نیز تصرف بلندیهای این منطقه بود.
لشکر ۸ نجف اشرف، تنها یگان مستقل سپاه در عملیات قادر
«ولیالله یوسفوند» اصالتاً کرمانشاهی است، اما خانوادهاش زمانی که او تنها دو سال داشت، به دلیل شغل پدر به اصفهان مهاجرت کردند و در فلاورجان ساکن شدند. او از همان روزهای آغازین جنگ در مناطق عملیاتی جنوب حضور داشت و یکی از نیروهای مؤثر شهید حاج احمد کاظمی محسوب میشد.
یوسفوند به عنوان فرمانده گردان حضرت قمربنیهاشم (ع)، لشکر ۸ نجف اشرف در عملیات قادر حضور داشت، این لشکر، تنها یگان مستقل از یگانهای خطشکن سپاه بود که مأموریت یافت تا همراه با ارتش در عملیات قادر شرکت کند: «بعد از عملیات بدر و در حالی که تمرکز بعثیها روی جبهه جنوب بود، عملیات قادر به عنوان یک عملیات فریب و روانی علیه دشمن در جبهه غرب پیشنهاد شد. هدف اصلی این عملیات که در مراحل اولیه توسط برادران ارتشی اجرا و با شکست روبهرو شده بود، پرت کردن حواس نیروهای صدام از جبهه جنوب و مشغول کردن و انتقال احتمالی سربازهای عراقی از جنوب به این منطقه بود تا به پیروزی و تحقق اهداف در عملیات بعدی در جنوب کمک کند. با این هدف مرحله دیگری از عملیات قادر با فرماندهی شهید صیادشیرازی انجام پذیرفت.»
لشکر ۸ نجف اشرف با چهار گردان پیاده و سه گردان پشتیبانی کننده به منطقه عمومی اشنویه و پیرانشهر وارد میشود. شهید کاظمی در آخرین جلسهای که با فرماندهان جنگ قبل از شروع عملیات برگزار شد، از نیروهایش در خصوص اجرای این عملیات و درصدد موفقیت در آن نظرخواهی میکند: «نظر من به دلیل استحکامات موجود دشمن در منطقه و شرایط مکانی و ارتفاعات خاص و امکان شکست احتمالی، منفی بود و برای همین شهید کاظمی رو به من کرد و گفت: اگر حرف حرف امام (ره) باشد، باز هم مخالفت میکنی؟ گفتم خیر، سمعا و طاعتا اجرا خواهم کرد.»
الحاقی که انجام نشد و محاصرهای که بیرون رفتن از آن ممکن نبود
الحاق گردان پشتیبانی کننده گردان حضرت قمربنیهاشم (ع) به دلیل شهادت فرمانده آن انجام نمیشود، آتش سنگین دشمن، تعداد بالای نیروهای آن کار را بر یاران یوسفوند مشکل میکند و آنها در محاصره ۱۰۰ درصد قرار میگیرند و با اعلام فرماندهی مبنی بر اینکه امکان اعزام هیچ نیرو پشتیبانیکنندهای برای آنها وجود ندارد، بیرون رفتن از محاصره برای آنها غیر ممکن میشود: «آتش دشمن بر ما میبارید. حدود ۶۰-۷۰ نفر از بچهها مجروح شده بودند، به رزمندگانی که سالم بودند، دستور دادم که آنها را به بالا منتقل کنند، رزمندگان غیور با هر سختی که بود این کار را انجام دادند. یک ایستگاه دیدبانی در کنار یک درخت گردو قرار داشت که از کنار آن چشمهای میگذشت. در کنار آن شیاری بود که از تیررس دشمن خارج بود و مجروحین به این طریق به سمت عقب و نیروهای خودی فرستاده شدند تا با قاطر به درمانگاه منتقل شود. کمک و جانشین خودم را نیز به عقب فرستادم. سرانجام از این جمع فقط ۱۸ نفر در منطقه باقی ماندیم، متأسفانه از دستیابی به منطقه حاج عمران مأیوس شده بودیم و دستور عقبنشینی صادر شده بود.»
پس از گذشت ۳۶ ساعت محاصره، از جمع ۱۸ نفره، شش نفر به شهادت میرسند و ۱۲ نفر باقیمانده در حالی که تعدادی از آنها نیز مجروح بودند، به اسارت دشمن در آمدند، تا پایان کار آنها در عملیات قادر رقم بخورد: «این عملیات برای ما حدود سه روز به طول انجامید، اما لحظات سختی را برایمان رقم زد، آن ۳۶ ساعت دردناک همیشه مرا به یاد حضرت زینب (س) میاندازد. او در بالای تل زینبیه چارهای جز صبر و ایمان نداشت.»
عملیاتی که با موفقیت به پایان نرسید
در عملیات قادر، ارتفاعات حصاروست، بربزینروست، کارگزین، لولان، گردشوان و باشکین تا عمق ۳۵ کیلومتری خاک عراق تصرف شد و مناطق وسیعی از شهرهای سیدکان و دیانا و بیش از ده روستا و شهرک زیر دید و تیر رزمندگان ایران قرار گرفت، اما مواضع تصرفی تثبیت نشد. بهطورکلی اگرچه قوای ایرانی موفق شدند در هر یک از مراحل این عملیات هدفهایی را تأمین کنند، اما عواملی از جمله پاتکهای دشمن موجب شد تا عملیات کاملاً موفق نباشد.
آن طور که احمد علیرضایی از رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف در خاطراتش آورده است، شهادت مظلومانه رزمندگان در این عملیات سبب شد تا این عملیات بین بچههای رزمنده به عملیات قاتل معروف باشد. البته دوهزار نفر کشته و سههزار نفر زخمی و سی نفر اسیر آمار تلفات نیروهای عراقی است. همچنین شش فروند هواپیما، سه فروند بالگرد، ۲۲ دستگاه لوازم زرهی و مهندسی، ۲۷۴ خودرو سبک و سنگین و ۲۵ عراده توپ عراق منهدم شد.»
نظر شما