به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی از حسین فتحی اکبری، دانش آموخته مطالعات شهری، در روزگاری که درختها قرار بود ریههای تنفسی شهر باشند، نابودیشان نفس شهر را به شماره انداخته است، در شهرهای سرتاسر دنیا زمین یا باغهایی پیدا میشود که به هر دلیل متروکهاند، مالک شخصیِ نامعلوم دارند یا ملکعمومیِ فراموش شدهای هستند. اگر این قسم زمینها را گروهی از مردم بهمنظور بهرهمندی از محیط اجتماعی بهتر یا کشت و زرع اداره کنند به آنها نام «باغ عمومی» میدهند.
باغ عمومی یا باغ اشتراکی در واقع ترجمه نه چندان صحیح کلمه انگلیسی (Community Garden) است که در فارسی معادل بهتری ندارد. باغهای عمومی نقش مهمی را در تاریخ غرب، بهخصوص در بازههای زمانی بحرانی، ایفا کردهاند.
«آزادی» و «پیروزی» از باغهای عمومی بسیار مشهوری هستند که در دوران جنگهای جهانی اول و دوم در کشورهای درگیرِ جنگ، سبز شدند. هدفشان هم این بود که مردم بتوانند در زمان جنگ، مواد غذایی خودشان را ذخیره کنند. باغهای عمومی در آرامترین و باثباتترین دوران هم میتوانند ما را از هیاهوهای زندگی روزمره رها کنند و در بسیاری از مواقع مکانی برای سرگرمی و آموزش تغذیه مردم باشند. این باغها راهی برای کسب درآمد و امرار معاش بهشمار میآید.
در عصری که به سرعت در حال شهریشدن است، شهرها به گونهای هستند که ممکن است به باغهای عمومی محلی و فضاهای سبز نزدیک محل زندگیشان به همان اندازهای نیاز داشته باشند که اواخر قرن نوزدهم به پارکهایِ بزرگِ مرکزی نیاز بود. همانقدر که پارکهایِ بزرگِ مرکزی میتوانند ما را از قید صنعتیشدن شهرها رها کنند، باغهای جمعی هم از طریق روابطی که میان مردم شهر و محیط زندگیشان ایجاد میکنند، میتوانند گرایش آنها را به حفاظت محیط زیستشهری افزایش دهند.
معمولاً بوستانهای جمعی برای کسانی که به بوستانهای خصوصی دسترسی ندارند، گزینه خوبی به حساب میآید. این باغها میتوانند به صورت قطعه زمینی تعریف شوند که به دست گروهی از مردم نگهداری میشود.
ممکن است در این زمینها مواد خوراکی از انواع گیاهان و سبزیجات و میوهها پرورش یابند، اما معمولاً رسم بر این است که گیاهان زینتی در گوشه و کنار باغ پراکنده باشند. مزیت این باغها این است که هزینه چندانی ندارند و هزینههای سالانه آنها اندک است، چراکه این مردم شهر هستند که مسئولیت حفاظت از باغها را بر عهده میگیرند و نه کارمندان شهرداری، از سوی دیگر مقامات شهری با شناسایی و مکانیابی زمینهای مناسب برای باغها و فراهمکردن اسباب آبیاری میتوانند به ایجاد این باغها کمک کنند و از طریق تأمین زیرساختهای لازم، بار را از دوش مؤسسههای خصوصی کوچک و اعضای جامعه بردارند.
در واقع باغهای عمومی نوعی مراکز آموزشی هم هستند که خانوادهها، همکلاسیها و همسایهها میتوانند آموختههایشان را در اختیار هم بگذارند. آنها تنها یاد نمیگیرند که چهطور گیاهی را پرورش دهند بلکه درباره انواع جدید غذاها، روابط اکولوژیکی و اینکه چگونه روابط اجتماعی خلق کنند، اطلاعات کسب میکنند و سواد محیطزیستی خود را افزایش میدهند.
بسیاری از مزیتهای باغهای عمومی بهراحتی آشکار خواهد شد، به طور مثال کسانی که در باغهای عمومی فعالیت کنند، به درک بهتری از اهمیت محیط سالمتر و پاکتر میرسند که فضای شهری پاکیزهتری را به وجود میآورد و تأثیر مناظر ناخوشایند شهری همچون زمینهای بایر و مناطق صنعتی متروکه را کمرنگتر میکند.
تحقیقات نشان داده است سبز کردن فضاهای شهری به افزایش سلامت محیطی و کیفیت زندگی ساکنان منجر میشود و فرصتهایی را برای باغبانها ایجاد میکند که از طریق فروش محصولات، کمک هزینهای برای درآمد خانواده خود کسب کنند. باغهای عمومی میتواند برای افرادی که به تازگی از زندان آزاد میشوند کمکی مالی و به نوعی سرگرمی و شغل باشد.
این باغها موجب رشد اقتصادی در جوامع بزرگتر و افزایش ارزش املاک مسکونی و زمینهای تجاری در منطقه میشوند، اما سایر مزیتها و برتریهای باغهای عمومی جزئیتر است و کمتر به چشم میآید، به طور مثال در دورههایی که اپیدمی چاقی در کودکان در بیشتر مباحث سلامت و تغذیه حرف اصلی را میزند، باغهای عمومی در اینجا نقش پررنگی پیدا میکند و راههای جدیدتری را ارائه میدهد. افرادی که به طور مداوم در این باغها به پرورش گیاهان مشغول باشند، میتوانند میوهها و سبزیجات تازهتری را در مقایسه با گذشته مصرف کنند، در نهایتباغهای عمومی امکان آموزشهای عملی را به وجود میآورد و در توسعه مهارتهای کسبوکارهای کوچک به مردم کمک میکنند.
نظر شما