به گزارش خبرنگار ایمنا، هنوز به روشنی در ذهن دارد، برخوردی که شهید بهشتی با مخالفانش داشت و همین برخوردها و رفتارها سبب شده بود تا مجذوب فردی شود که به فرموده امام خمینی (ره) مظلوم زندگی کرده بود: «در غوغای شعار "بهشتی طالقانی را تو کشتی" و همهمه منافقین، شهید بهشتی تصمیم گرفت که فاصله مسجد تا خانه را پیاده طی کند، چرا که معتقد بود ما از همین مردم هستیم و مردم هم از ما هستند.»
در شمار جوانان انقلابی شهرضا به حساب میآمد که پایش به مجالس سیاسی آن دوران باز میشد و از نزدیک در جریان تبادل نظر شخصیتهای بزرگ قرار میگرفت، مانند مجالسی که به واسطه حضور شهید بهشتی در این شهر برگزار میشد.
آن روزها که اولین رئیسجمهور بعد از انقلاب به دلیل رأی بالای مردم، از محبوبیت و اقتدار بالایی برخوردار بود، برخی مسئولان و سران انقلاب در نقطه مقابل قرار داشتند. شهید بهشتی مطرحترین و مغضوبترینشان بود. همین شهرت، فضایی برای شهید بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور، ساخته بود تا حساسیتها و مخالفتها نسبت به او از دیگران بیشتر باشد.
گسترش توهینها به آیتالله سیدمحمد بهشتی تنها به برخی از محافل و مجالس و برخی از شهرها خلاصه نمیشد، هر جا او پا میگذاشت ردپایی از فحش، ناسزا و توهین نیز به چشم میخورد.
تاکید شهید بهشتی بر بیاعتنایی به اختلافات و حفظ وحدت
یدالله شاهچراغی که از همراهان آیتالله قدرتالله نجفی، نماینده مردم شهرضا در اولین و پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی و عضو حزب جمهوری اسلامی در آن سالهای اولیه انقلاب بوده است، برخی اتفاقات و نحوه مواجهه مردم با شهید بهشتی را اینگونه اظهار میکند: «سکونت یکی از نزدیکان شهید بهشتی در شهرضا سبب شده بود تا رئیس دیوان عالی کشور هرازگاهی به خاطر صلهرحم به این شهر نیز سفر کند و در خلال همین دیدارها جلسات و ملاقاتهایی با اقشار مختلف هم داشته باشد. در آن زمان غوغای شعار "بهشتی، طالقانی را تو کشتی" همه کشور را فرا گرفته بود و شهرضا نیز از این غوغا بینصیب نبود، اما شهید بهشتی کوچکترین واکنشی نسبت به این شعارها از خود نشان نمیداد و حتی یک بار که قرار بود در یکی از مساجد شهر سخنرانی کند با وجود هشدارهایی که اطرافیانش به او درباره نحوه برخورد برخی از مردم به خصوص منافقین که در آن زمان فعالیتهای چشمگیری داشتند، تصمیم گرفتند که فاصله خانه تا مسجد را پیاده طی کنند و در جواب این هشدار میگفتند: ما از همین مردم هستیم و مردم هم از ما هستند.»
شاهچراغی از سعهصدر شهید بهشتی نسبت به رفتارهای مخالفگونه بنیصدر هم سخن به میانآورد و میگوید: ««هیچگاه نشد که ایشان بخواهند به صحبتهای رئیسجمهور وقت واکنش نشان بدهند و همیشه میگفتند که مهم انقلاب است که باید حفظ شود و نباید به این اختلافات اعتنا کرد.»
تبلیغات سو منافقین علیه شهید بهشتی ادامه پیدا میکند اما هیچکدام از این مسائل سبب نمیشود تا خللی در فعالیتهای او ایجاد شود و یار دیرین امام (ره) هیچگاه خم به ابرو نیاوردند تا سرانجام کینه شتری منافقین در ساعت هشتونیم شب روز یکشنبه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰، سرباز کرد و تیر کینه بر قلب شهید بهشتی نشست تا امام امت عزادار یکی از عزیزانش شود: «شما ببینید چه ظلمی به این موجود فعالی که مثل یک ملت بود برای ملت ما با چه تیرهایی میخواستند او را بیرون کنند. اما آنها بدانند با رفتن امثال بهشتی مشکلشان حل نمیشود و مردم بهتر میفهمند شما چهکاره بودید و میخواستید چه کنید.»
نظر شما