به گزارش ایمنا، ریسک در دنیای سرمایهگذاری از بازده جداییناپذیر است. مدیریت ریسک در بازارهای مالی، همیشه بر اساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام میشود. هر چه یک سرمایهگذاری ریسک بیشتری داشته باشد، میتوان انتظار بازده بالاتری نیز از آن داشت. بازده مورد انتظار مقدار بازدهای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در مدت زمان مشخصی کسب کند. بازده تحقق یافته بازدهای است که سرمایهگذار بهواسطه سرمایهگذاری خود در پایان مدت مورد نظر به دست میآورد.
ریسک چیست
از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار میگیرد و در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
ریسک واقعی یا خالص
این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، بلایای طبیعی و … هستند که عمدتاً در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
ریسک سوداگرانه یا پویا
این نوع ریسکها معمولاً در شرایط اقتصادی قابل اندازهگیری هستند و نتیجه احتمالی آنها میتواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی، بازیهای مبتنی بر شرطبندی، از جمله چنین ریسکهایی هستند.
افراد از نظر پذیرش انواع ریسک
- افراد ریسکگریز: این افراد رویکرد محافظهکارانه دارند. این شخص ترجیح میدهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
- افراد ریسکپذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرد.
- افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک
ریسک در بازارها به دو دسته ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم میشود. ریسک سیستماتیک به ریسکی گفته میشود که کنترل آنها از عهده سرمایهگذار خارج است. به عنوان مثال وقوع جنگ یک ریسک سیستماتیک محسوب میشود. اما ریسکهای غیر سیستماتیک، قابل کنترل هستند و سرمایهگذار میتواند با بررسی این ریسکها، سرمایهگذاری مطمئنتری داشته باشد. فرض کنید قصد سرمایهگذاری در یک شرکت مالی را دارید. با بررسی صورتهای مالی این شرکت به این نتیجه رسیدید که شرکت مورد نظر علاوه بر اینکه در سالهای گذشته عملکرد مناسبی داشته، به تازگی قراردادهایی بسته که انتظار میرود در سال آینده منجر به سودآوری بیشتر شود؛ بنابراین خرید سهام این شرکت میتواند سرمایهگذاری خوبی به حساب رود. همانطور که از این مثال ساده مشخص است، دانستن عوامل از این دست میتواند در مدیریت ریسک غیر سیستماتیک مؤثر باشد.
ارزیابی ریسک
- شناسایی ریسک: اولین گام برای ارزیابی، شناسایی نوع ریسک است. در این مرحله متوجه خواهید شد چقدر میتوان ریسک را کنترل کرد. به عنوان مثال ریسک ناشی از رویدادهای اقتصادی خارج از کنترل سرمایهگذار بوده و نمیتوان از آن اجتناب کرد.
- میزان تأثیر: وقتی ریسکها شناسایی شدند، باید اهمیت آنها را ارزیابی کرد. سپس ریسکهای پیشبینی شده باید بر اساس درصد احتمال وقوع رتبهبندی شوند.
- تعیین استراتژی: وقتی ریسکها را بر اساس احتمال رتبهبندی کردید، باید استراتژیهایی را برای مدیریت آنها به کار بگیرید.
ریسک به ریوراد چیست؟
ریسک به ریوراد یا نسبت سود به زیان، برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایهگذاری استفاده میشود.
حد ضرر - قیمت سهم = ریسک (زیان)
قیمت سهم - حد سود = ریوارد (سود)
هرچه نسبت ریسک به ریوارد کمتر (مخصوصاً کمتر از ۵۰%) شود، سهم برای خرید مناسبتر است. اگر این نسبت بالای ۱۰۰% باشد یعنی ریسک بیشتر از پتانسیل کسب سود است و معامله اصلاً منطقی نیست. فرض کنید یک سهم را در قیمت ۱,۰۰۰ تومان خریدهاید. حد ضرر ۸۰۰ تومان و حد سود ۱,۶۰۰ تومان است. با تعاریف فوق، ریسک معامله برابر ۲۰۰ و ریوارد برابر ۶۰۰ است. بنابراین، با رعایت این حد سود و حد ضرر، ورود به چنین معاملهای منطقی است.
ریسکهایی که با آن مواجه هستیم دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفاً کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد. لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم.
نظر شما