به گزارش خبرنگار ایمنا، در لابهلای پیچ و تاپ اثر انگشتهایشان، رازهای زیادی نهفته است. دستهایشان دنیایی است که در عین سکوت، حرفهای زیادی برای زدن دارد. دستهایی نجیب که به معنای کامل کلمه «از هر انگشتش یک هنر میبارد.»
اگر کمی به اطرافمان نگاه کنیم این دستها کم نیست؛ دستانی با صاحبانی نجیبتر از خودشان. کمتر پیدا میشوند کسانی که بتوانند حرف بزنند اما از زبانشان کمتر استفاده کنند. کسانی که همه حرفشان را با زیباییهایی که خلق میکنند، میزنند؛ حرف از صلح، حرف از هنر، حرف از صبر و حرف از عشق!
چه خوشبختیم که ایرانی هستیم، یکی از شناختهشدهترین ملیتها در هنرورزی، در زحمت و تلاش و در هنرمندی؛ تنها با قدم زدن در تیمچههای بازارها تلولو اینهمه زیبایی را بر در و دیوار حجرهها میبینیم؛ اما زیبایی تنها منحصر به بازار نمیماند. امروز و در دنیای ارتباطات در انواع شبکههای اجتماعی نیز شاهد خرید و فروش این زیباییها هستیم. صنایعی که از دست برآید، همهجا بر دل مینشیند.
در دنیای خشن و تهدیدکننده پس از جنگهای جهانی و همزمان با جنگ سرد، سران جهان در تاریخ دهم ژوئن ۱۹۶۴ گرد هم آمدند و «شورای جهانی صنایعدستی» را تشکیل دادند تا با صدای بلند هرساله در این تاریخ فریاد بزنند که هنر قویتر از گلوله و بمب میتواند دلها را فتح کند. از اینرو خبرگزاری ایمنا به مناسبت هفته صنایعدستی هر روز اقدام به معرفی یکی از صنایعدستی شاخص کشور بهویژه شهر اصفهان میکند که با این اقدام بتواند حتی به مقداری اندک نقشی در معرفی و رونق صنایعدستی کشور ایفا کند.
هنری به قدمت دوران هخامنشیان
دامنه گسترده هنرهای دستی همیشه یکی از جولانگاههای هنرنمایی هنرمندان ایرانی و جلوهگاهی برای آداب و رسوم و سنتهای میهن عزیز ما بوده است. این سنتگرایی هنرمندان خود از پایههای اصلی پایداری و بقای فرهنگ و هنر کهن ایرانزمین است. هنرمندان این مرزوبوم در سختترین روزگارها کوشیدهاند تا آثاری پدیدآورند که نمایشگر فرهنگ پاک ایران باشد. بر ماست که کار آنها را ارج نهیم و در شناساندن و آن بکوشیم.
در اینجا بر آنیم که پیرامون صد سال هنر زریبافی در ایران گفتوگو کنیم که از سالها و سالهای بسیار دور در ایران متداول و مرسوم بوده است. در خلق یک اثر هنری، هر زمانی که سلامت نفس و نظر و چیرگی تام فنی که همه از طریق ریاضت و ممارست آگاهانه حاصل میشود، به همآمیخته شود، آنوقت است که پرواز آغاز میشود و در این گیر و دار آثاری ماندنیتر هستند که در هفتآسمان کمال هنری، عیار و درجه و مقام هنرمندشان بالاتر نشسته باشد.
اما زریبافی چیست؟ در جلد دوم فرهنگ دکتر معین آمده است: زری یعنی پارچه ساختهشده از زر (طلا). پارچهای که پودهای آن از طلا است زری یا زربفت است و پارچهای ظریف و بسیار گرانبها است که چله یا تار آن از ابریشم خالص و پودهای آن ابریشم رنگی و یکی از پودها، نخ گلابتون است که میتواند زرین یا سیمین باشد.
تاریخچه زریبافی
راجع به زریبافی ایران نیز مانند قالی از دوران خیلی قدیم اطلاع زیاد در دست نیست اما شواهد بسیاری موجود است. در مورد تاریخچه زریبافی باید گفت که بافت پارچههایی که در متن و نقوش آنها، نخهای گلابتون به کار رفته است، بنا به روایات تاریخی به دو هزار سال پیش میرسد.
«هردودت» مورخ مشهور یونانی نوشته است: رومیان به خاطر زیبایی و اشتهار زربفتهای سنتی ایران همهساله مبالغ هنگفتی میپرداختند. «فیلوسترات» نیز گفته است: اشکانیان، خانههای خود را با پردههای زری یراقدار که از پولکهای نقره و نقوش زرین، تزئین شده بود میآراستند.
بدون شک بافتن پارچههای زربفت، همچون قالی و گلیم از زمان هخامنشیان در ایران مرسوم بوده است زیرا در بسیاری از نقوش برجسته تخت جمشید، شوش و حتی پاسارگاد، نقوشی در حاشیههای لباس شاهنشاهان و درباریان به چشم میخورد که حاکی از آن است که لباس آنها از پارچههای زربفت بوده، بهعلاوه در حاشیه لباده و آستینها و یقه لباس، قطعاتی از طلای ناب به شکل شیر، مرغ، ستاره با گل پنجپر و یا نقوش هندسی همچون مثلث میدوختند و بسیاری از این قطعات طلا، امروزه در موزه ایران باستان و موزههای دیگر دنیا موجود است که متعلق به عهد هخامنشی است. نساجی ایران در این دوره بهویژه در بافت پارچههای ابریشمی، پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشتند.
از دوره ساسانیان نیز در کلیساها و موزههای خارج از ایران، نمونهای متعدد زری موجود است. بسیاری از تاریخدانان بر این باور هستند که این دوره، دوره شکوفایی و طلایی هنر و تمدن ایران بوده است. بسیاری از بافتههای این دوره در کلیساها و موزههای غرب، به یادگار مانده است. زریهای دوره ساسانیان بهاندازهای موردتوجه بود، که از تمام نقاط دنیا خواستار آن بودند و وقتی فردی به ایران مسافرت میکرد، بهترین هدیهای که میتوانست به میهن خود ببرد یک قطعه زری بود.
پس از یورش تازیان به سرزمین ایران، شیرازه فرهنگ و تمدن ایران بهویژه در زمینه بافت پارچههای زربفت از هم گسیخت. این وضعیت اسفبار در ایران تا زمان سلجوقیان ادامه داشت. دوران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوبارهی هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره پیچیدهترین نقشهها بافته میشد.
پس از سلجوقیان، هنر رو به خاموشی گرایید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همهچیز و همه فرد را تا لبه پرتگاه نابودی پیش برد. در دوران مغولان کشتار و ویرانی چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و بالتبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمایی داشتند و نه حکومت چنینی چیزی میخواست. هرچند که در اواخر حکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچگاه شکوه دوران پیشین، تکرار نشد.
فن زریبافی در دوران صفویه به منتهای کمال خود رسید. به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بوده است که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشده است. امروز اگر فردی به کارگاههای زریبافی هنرهای زیبای کشور مراجعه کند، با دیدن دستگاههای زریبافی آن کارگاههای که نمونهای از دستگاههای قدیم است توجه خواهد کرد تا چه حد فن زریبافی در عهد صفوی تکمیل شده بود.
آنان دوباره نام ایران را در اندیشهها زنده کردند. پارچههایی که در دوران شاهعباس بافته میشد، در همه تاریخ بیمثال است. شاهعباس در اصفهان کارگاهی به نام کارگاه شاهی ساخت و از هنرمندان زریباف خواست تا در آنجا کار کنند. این کارگاه به شکل انحصاری برای دربار شاهی پارچههای بسیار نفیس میبافت و نام آن شهره آفاق شده بود. از این دوران هم نمونههای بسیاری باقی مانده است که حتی امروز، دیگر فردی نمیداند که آن استادان زبردست، این پارچهها را بافتهاند! با سقوط صفویان به دست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند.
کاربرد پارچههای زربفت
این پارچهها، برای تنپوش پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان به کار میرفت. همچنین بهعنوان یک هدیه ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه بهحساب میآمد.
مهمترین مراکز بافت
مشهورترین مراکز نساجی در دوره صفویه، شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، قم و ساوه بوده است. اما بافندگان شهرهای کاشان، یزد و اصفهان در بافتن پارچههای نقشدار شهره آفاق بودند.
آشنایی با نحوه بافت
اصطلاحات بافندگی: قبل از آن که به نقشهبرداری از بافتهای گوناگون زریبافی بپردازیم و قسمتهای مختلف آنرا بهطور خلاصه شرح دهیم، لازم است با اصطلاحات بافندگی آشنا شویم، در بافندگی رشته نخهایی که طول پارچه را تشکیل میدهد «تار» و نخهایی را که در عرض پارچه قرار گرفته است و به تار میپیوندد «پود» مینامند، برای اینکه پارچهای بافته شود باید تارهای پارچه با پود آن بپیوندند برای حصول به این پیوستگی باید هر بار که ماکوی حامل پود در دستگاه رفتوآمد میکند قسمتی از تارها بالا بیاید و قسمت دیگر پایین بماند.
در فاصله این دو قسمت که آنرا (پا) مینامند پود جا میگیرد و همینکه پود بهوسیله شانه فشرده شد پا عوض میشود یعنی دسته دیگری از پاها بالا میآید و تارهایی که بالا بودهاند پایین میروند، به این طریق است که میان تار و پود پیوستگی حاصل و پارچه بافته میشود و برای بافتن هر نوع زری و مخمل زری باید رشتههای تار و پود که در دستگاه بافندگی هرکدام محل خاص و هر محل اصطلاح مخصوص خود را دارد و در جای خود قرار میگیرد تا امر بافندگی امکانپذیر شود.
چلهکشی و اقسام آن:
چلهکشی عبارت است از گذراندن تار از وردها طبق روش مخصوص که انواع و اقسام آن مطابق با تصویرهایی از چند نمونه به شرح زیر است.
پس از آن که چلهکشی به پایان رسید باید همه تارها را از شانه گذراند. تار از شانهای که در هر سانتیمتر یا هر اینچ دارای دندانههای مختلف است، میگذرد. ممکن است از هر دندانه شانه ۵،۴،۳،۲،۱ تار یا بیشتر عبور داد و این کم و زیاد شدن تعداد تار، به مقدار تارهای عرض پارچهای که میخواهیم ببافیم بستگی دارد، پس کار شانه عبارت است از:
۱- ثابت نگهداشتن عرض پارچه
۲- نگهداشتن پودها بهطور یکنواخت پهلوی یکدیگر
نقشه و علامات قراردادی:
نقشه عباات است از طریقه پیوستن تار و پود که با دو روش نقشه بافت و حرکت وردها است و بهطور مختصر آن را شرح میدهیم. برای روش اول در موقع ترسیم نقشه پارچه برحسب اینکه دستگاه حرکت ورد در طرف راست یا چپ دستگاه بافندگی قرارگرفته باشد، درهمان سمت نقشه چکشی، خطوطی در امتداد وردها علامتهای قراردادی رسم میشود که هر یک نمایش یک تار یا یک دور رفتن یا برگشتن ماکو را نمایش میدهد، بافتهای مختلف در زریبافی بسیار زیاد است و موارد استثنایی نیز در بافتها یافت میشود که در کتاب صد سال زریبافی ایران اثر استاد محمد طریقی بهطور کامل و دقیق آمده است.
تهیه نقشه:
پس از اتمام طراحی بافت و مراحل مختلف چلهکشی طرح و نقش موردنظر توسط طراح که معمولاً از بین اساتید بزرگ نقاشی است، تهیه میشود و با توجه به تراکم تار و پود طرح مورد نظر به روی کاغذ شطرنجی انتقال داده میشود این کار توسط نقشهکشهایی که به طرح و انتقال آن روی کاغذ شطرنجی آشنایی دارند، انجام میشود طراحان باید از همه نکات نقشهکشی اطلاع داشته باشند. پس از انتخاب طرح و انتقال آن روی کاغذ شطرنجی از طریق ریسمانکشی نقشه بافته میشود.
مراحل رنگرزی ابریشم
مراحل رنگرزی ابریشم و روشهای آن با رنگهای نباتی مهمترین عامل به وجود آوردن زیبایی پرشکوه و دلپذیر زریهای ایران است رنگها معمولاً از گیاهان گرفته میشوند و ماده رنگکننده آنها از ریشه یا تنه درختان، برگها، گلها، میوهها یا پوست آنها باشد، بهعنوانمثال رنگهای طبیعی که مورداستفاده بوده و اطلاعات کامل آنها در دسترس است، عبارت است از:
۱- پوست گردو
۲- ریشه رناس
۳- زردچوبه
۴- پوست انار
۵ - زعفران
۶- قرمز دانه
۷- نیل
۸- برگ سماق
۹- اسپرک
نظر شما