به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که محمد تیموری، معمار و نویسنده در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:
«پا به اصفهان که بگذارید و وارد محدودهی تاریخیاش شوید، کاخهای باشکوه آن همچون چهلستون و هشتبهشت و عالیقاپو و توحیدخانه پیش چشمتان قد علم کرده و شما را در زیبایی حیرتانگیز خود غرق میکنند.
ممکن است نوشتههای روی تابلوهای راهنمایی گردشگران را بخوانید یا سری به ویکیپدیا بزنید و متوجه شوید هرکدام از این کاخها در چه سالهایی و توسط چه معماران و پادشاهانی و در چه دورههایی ساخته شدهاند. از معماری خارقالعادهی آنها دیدن کنید و نقاشیهای داخل کاخها را ببینید. اتاقهای خاص کاخها را با نامهایشان بشناسید و در انتها، با هرکدام از بناها عکس یادگاری بگیرید.
اما اگر کمی کنجکاوتر باشید و بخواهید بدانید داستان پشت این کاخهای اعجابانگیز چیست که با معماری اکنون ما، هیچ قرابتی ندارند و با وجود و حضورشان ما را به گذشتهای پرتاب میکنند که فقط «اسمی» از آنها در کتابهای تاریخ باقی مانده باید سری به پژوهشهایی که در این باره شده بزنید.
یکی از جامعترین و کاملترین تحقیقاتی که در زمینهی کاخهای اصفهان شده، کتاب «اصفهان و کاخهایش» (کشورداری، تشیع و معماری بزم در آغاز دوران ایران مدرن)، پژوهش سترگ سوسن بابایی، ترجمهی مصطفی امیری و چاپ فرهنگ جاوید است.
درباره سوسن بابایی
سوسن بابایی، استادیار دانشکدهی تاریخ هنر دانشگاه میشیگان، در سال ۱۹۷۸ مدرک کارشناسی خود را در رشته طراحی گرافیک از دانشگاه تهران و در سال ۱۹۹۴ مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ هنر از مؤسسه هنرهای زیبای دانشگاه نیویورک دریافت کرد.
وی به تدریس در رشته هنر و معماری اسلامی در دانشکده تاریخ هنر دانشگاه میشیگان میپردازد و حوزههای تخصصی تحقیقات و پژوهشهای وی شامل، هنر و معماری در ایران از عهد باستان تا عصر حاضر (ایران، هندوستان، آسیای مرکزی و ترکیه)، تاریخ هنر، هنرهای زیبا، روابط شرق و غرب در عرصه هنر، معماری کاخها و قصرها، هنرهای درباری، مراسم و تشریفات سلطنتی، خانهها و شهرنشینی، وجه مشترک تصویر و بافت و رویارویی بین فرهنگی در هنرهای تجسمی میشود.
کتاب اصفهان و کاخهایش به طور خاص به مطالعات صفویهشناسی (مباحث مربوط به دورهی صفویه مثل معماری، علوم اجتماعی و…) مربوط میشود.
بابایی در این کتاب به صرفِ توضیح و معرفی کاخها و شرح تخصصی معماری آنها اکتفا نمیکند، بلکه میخواهد فراتر از این معرفی، به مسائل سیاسی و دینی و اجتماعی آن زمان و پشت پرده این کاخها هم بپردازد و به جز چگونگی احداث کاخها، چرایی ساخت آنها را هم بررسی کند.
از دید او، کاخهای دوران صفویه با کاخهای دیگر امپراتوریهای جهان اسلام مثل عثمانیها و مغولان هند که معاصر و رقیب صفویه بودند و حتی الگوهای کشورهای مسیحی، شباهتی ندارند و منحصر به فردند؛ از این نظر که نگاه صفویه فقط معطوف به دین اسلام و مذهب تشیع نیست، بلکه گوشهچشمی به فرّ ایزدی که بازمانده از دوران پادشاهی در ایران باستان است نیز دارد و همین موضوع در معماری کاخها نمود پیدا کرده است.
بنابراین نویسنده در پژوهش خود به صورت مبسوط به واکاوی همین ارتباط و نگاه صفویه به معماری و مجالس بزم، فضاهای شهری، مراسم پادشاهی و… میپردازد. بنابراین «ایرانی-شیعی» شاید مهمترین و اصلیترین کلیدواژهی این کتاب باشد.
بابایی خاستگاه صفویه را در یک دوره خاص تاریخی و در بستری خاص از لحاظ جغرافیا بررسی میکند و به این نتیجه میرسد که سلسلهی صفویه در محل تلاقی آسیا و اروپا اولین امپراتوری شیعهی دوازدهامامی را در تاریخ اسلام بنیاد گذاشت. نسب شاهاسماعیل (بنیانگذار صفویه) به شیخصفیالدین از مشایخ بزرگ صوفیه میرسید که او نیز نسبش به امام موسی کاظم (ع) ربط پیدا میکرد.
در همین راستا، نیمنگاهی به تاریخ حکومتهای اسلامی میاندازد تا از خلال آنها به تضعیف حکومت عباسیان و سپس سربرآوردن حکومتهای خودمختاری چون آلبویه و فاطمیان برسد که البته دامنه اقتدارشان کوتاه و محدود بود و تا پیش از صفویان این شیعیان در اقلیت قرار داشتند.
سپس به صفویه میرسد. صفویه بهنوعی میراثدار سنت پادشاهی ایران باستانی، سنتهای یهودی و مسیحی و زردشتی (در مفهوم وجود پیامبری که بر سرزمینش تسلط دارد)، نسخههایی از روم و بیزانس و حتی ساسانیان، پادشاهی ترکان و مغولانِ سنیمذهب در دورههایی از تاریخ ایران و در آخر، برقراری عدل اسلامی و دوازدهامامی بود. حال، شرح کاخهای صفویه و مراسم و آداب آن دوره بهخوبی نشاندهنده طرز فکر پادشاهان صفوی به مسائلی چون اقتدار شاه صفوی و دو مفهوم متناقض در بین آنها یعنی خضوع و مطلقگرایی است.
فصل اول پیشگفتار کتاب است و نویسنده چکیده مطالب کتاب را به صورت مختصر بیان کرده و به معرفی آنچه در ادامه کتاب میآورد، میپردازد. در فصل دوم، بابایی آغاز به کار سلسلهی صفویه و حرکتش از تبریز به قزوین (پایتخت نخست) را بررسی میکند. در این فصل، نویسنده به معماری این دوره میپردازد و کاخها و بناهایی را که در این دوره در قزوین و تبریز توسط صفویه ساخته میشود معرفی میکند.
سپس در فصل سوم به مأوای نهایی و همیشگی صفویه در اصفهان میپردازد که گویی صفویه را در بهشت قرار میدهد و البته اصفهان را هم به نصف جهان تبدیل میکند. در این فصل، بابایی به رشد شهری اصفهان و فضاهای پیرامونی آن اشاره میکند و توضیح میدهد که چطور این شهر در زمان شاه عباس اول و پس از او، از شهری قرون وسطایی (اصفهان پیش از صفویه هم به عنوان پایتخت انتخاب شده و قبلاً هم برای شاهان دیگر اهمیت داشته است) تغییر شکل داده و توسعه پیدا میکند.
شاه عباس برای توسعه اصفهان «طرح جامع» داشت و میخواست آن را «مدرن» کند که البته در زمان خود موفق هم شد. بافت قدیمی شهر به همان شکل قدیم باقی ماند و شهری جدید در درون آن ساخته شد و از طریق خیابان بزرگ بازار به آن متصل شد. تنها مقایسه دیوارها و دروازههای اطراف شهر با پیش از آن، نشان از وسعت اصفهان و نگاهی داشت که شاه عباس به شهر داشت. بابایی در این فصل، به ایدئولوژی صفویه بیشتر میپردازد و توضیح میدهد که چطور این اعتقادات در آن پهنه قدرت گرفت.
کوچ علمای بزرگ جبل عامل به اصفهان (مثل شیخ بهایی) خلأ اعتقادی و شخصیتی شیعیِ اصفهان را پر کرد. کمکم بنای پادشاهی ایرانی؛ شیعی صفویه گذاشته شد و دیگر طبقات جامعه نیز با آنها همنظر شدند.
در اصفهان، شهرسازی و کاخسازی دو عامل همبستهای بودند که موضوع واحدی را تعقیب میکردند: غلبه مفهومی و استیلای سیاسی. قرارگیری عمارتها و کاخهای صفویه به نوعی بود که به محل زندگی مردم عادی نزدیک باشد. در حقیقت، پادشاهان با تفرج در پایتخت بهراحتی میتوانستند با مردم معاشرت کنند. مردمیکردن فضاهای تفریح در چهارباغ، ایدهای بود که باعث میشد ساکنان عادی به اماکن اصلی شهر دسترسی پیدا کنند و البته خاطرشان جمع باشد که پادشاه قدرقدرت در کاخ خود که آن نزدیک است، از همه چیز مراقبت میکند.
اصفهان صفوی به عنوان پایتخت حکومتی که داعیه عدالت موعود (امام دوازدهم) را داشت، چهارباغی را طرح کرد که یادآور بهشت باشد. درواقع، فلسفه دینی و اعتقادی خود را با معماری و طراحی شهری ادغام کرد و از آن فضایی را به وجود آورد که تاروپودش با ایدئولوژی زمان خود یکی شده بود. در حقیقت، شهر با ابعاد سیاسی و دینی حاکمان زمان، منطبق شده بود.
سوسن بابایی برای گردآوری این کتاب، از منابع ایرانی و خارجی فراوانی استفاده کرده است. او در بخشهای مختلف کتاب از نقشههای معماری و تصاویر رنگی و سیاه و سفید، بسته به موضوع، استفاده کرده است.
اگرچه کتاب به ظاهر برای معماران و متخصصان حوزهی تاریخ و گردشگری و اصفهانشناسان و متخصصان دورهی صفویه تنظیم شده اما سایر خوانندهها هم پس از خواندن مطالب و دیدن تصاویر و نقشهها میتوانند به درک نسبتاً جامع و کاملی از معماری اصفهان و سیاست دورهی صفویه برسند. درحقیقت، نثر کتاب به گونهای هست که میتواند اطلاعات مهم و ضروری را به خوانندهی عادی انتقال دهد و از طرف دیگر، اطلاعات تخصصی را هم به خواننده متخصصش منتقل کند.»
نظر شما