به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس سلسله یادداشتی که محدثه بخشی، کارشناس ارشد روانشناسی و رواندرمانگر به مناسبت روز خانواده و تحت عنوان «خشت اول» در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: «ما در برخورد با زنانگی و مردانگی، میپنداریم که زنان و مردان بهطور کامل موجودات متمایزی هستند که لازم است برای تفسیر خصوصیات و رفتارهای آنها و ترسیم همه نقشها و وظایفشان، اطلاعاتی اندازه اطلاعات از دو سیاره داشته باشیم تا بتوانیم شناخت درستی داشته و اقتضائات جنسیتی را به درستی رعایت کرده باشیم.
در این میان کلاسها و دورههای آموزشی مختلف با محور سیاستهای زنانه و مردانه، کتابهای مختلف با موضوع رازهایی درباره زنان و مردان و… نیز به این فهم ما از زنانگی و مردانگی دامن زده است، اما به راستی در تفکر اسلامی، تفاوتهای زنان و مردان تا کجا و به چه اندازه است؟
رهبر اسلامشناس انقلاب اسلامی، با صراحت در بیاناتشان در راستای تبیین تفاوتهای زنان و مردان، اینگونه بیان میکنند: «همه خصوصیات انسانی در زن و مرد مشترک است. یک انسان قبل از آنکه اتصاف پیدا کند به زن بودن یا مرد بودن، متصف است به انسان بودن. در انسانیت، زن و مردی وجود ندارد، همه یکساناند، نگاه اسلام این است.»
ایشان در جایی دیگر مطرح میکنند: «در معارف اسلامی، مسئله دو جنس، واقعاً یک مسئله خیلی ساده و معمولی است؛ مثل اینکه دو نفر از یک جنس، یکی قدش بلندتر است، یکی قدش کوتاهتر است. در اسلام هیچ دوگانگیای بین حقوق اساسی و اصلی و مسائل جاری زندگی برای زن و مرد وجود ندارد.»
اکنون با این نگاه، بیایید دقیقتر به تصمیمات خودمان و نحوه مواجه خودمان با مسائل مختلف فردی، اجتماعی و خانوادگی در طول زندگی نگاه کرده و از خود سوال کنیم، آیا در این مسیر و در زمان پرورش خصوصیات و توانمندیها، زنانگی را بر انسانیت ارجح دانستهایم، آیا توانستهایم ضمن حفظ زنانگیها، وظایف و نقشهای انسانی خودمان را به خوبی ایفا کنیم؟»
در میدانهای حساس زندگی محرم و مرهم باشیم
این رواندرمانگر در ادامه این سلسله یادداشت آورده است: «نوازش یا به عبارتی دیگر دیده شدن، یکی از عمیقترین نیازهای روانی انسان است. اریک برن، روانشناس برجسته و بنیانگذار مکتب «تحلیل روابط متقابل» میگوید: اگر انسانها نوازش نشوند، مغزشان متلاشی میشود و این کنایهای از اهمیت نوازش بهعنوان غذای روح برای مغز است.
با مرور این تعاریف، داشتم فکر میکردم که قاعدتاً مفهوم مهمی مانند نوازش در روابط زوجی و خانوادگی مورد توجه کارشناسان و روانشناسان این حوزه قرار گرفته است و شاید همسر به عنوان مهمترین منبع تأمین این نیاز روحی قلمداد شود.
ما همیشه شنیدهایم زنها به تکیهگاه احتیاج دارند، آنها به کسی نیاز دارند که از آنها دلجویی کند و با شنیدن حرفهایی که در سرشان میگذرد، خیالشان را از اضطرابها و نگرانیها راحت کند.
در میان این گفتوگوی ذهنی، به سراغ کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی میرویم و جالب است که حرف از نوازش در این منظومه عمیق فکری به میان آمده است، اما با تاکید برای مردان میفرمایند: «طبیعت مرد، طبیعت خامتری نسبت به زن است و در میدان خاصی شکنندهتر است و مرهم زخم او فقط و فقط نوازش همسر است. ۱۳۷۰/۱۰/۴»
زن هم در منظومه فکری مقام معظم رهبری مورد توجه قرار گرفته است: «حالا زن در این کشاکش به تلاطمهایی برخورد میکند و چون روح او ظریفتر است، بیشتر به آرامش، به آسایش، به تکیه کردن به یک شخص مطمئن احتیاج دارد، او کیست؟ شوهر است»
با خواندن این کلمات احساس میشود که زندگی شبیه صخرهنوردی است که زن در این میدان، گاهی در حال صعود است و باید دست همسر را به سوی قله بگیرد و گاهی در مرز سقوط، که نیازمند دست حمایتگر شوهر است. اکنون با این نگاه، آیا در کنار اندیشیدن به یافتن همسر یا زیستن در کنار فردی که او را در قامت تکیهگاه میبینیم، خودمان را هم مجهز به مهارتهایی برای ترمیم زخمهای همسفرمان در مسیر زندگی کردهایم؟
آیا تاکنون فکر کردهایم میدانهای حساس زندگی که قرار است محرم و مرهم باشیم، نیازمند چگونه بودنی است، آیا این بودن، با آن بودنهای غیر مسئولانه که گاهی به اسم عشق و عاشقی و دوست داشتن تزریق میشود، یکسان است؟
آیا این بودن همدلانه، آرامشبخش و تعالیبخش روحی در زندگی، با آن بودنهایی که با لفظ سیاستهای زنانه القا میکند که گویی زن در میدان زندگی زوجی، جنگجوی فرودستی است که با لطایفالحیل نباید امتیازی به حریف واگذار کند، برابر است؟»
نظر شما