به گزارش ایمنا، امروز _چهارشنبه سیزدهم اردیبهشتماه _ همزمان با سالروز تولد و درگذشت برخی از بزرگان ایرانزمین است.
زادروز جعفر بزرگی
جعفر بزرگی (زاده سیزدهم اردیبهشت ۱۲۹۶ تهران – درگذشته پنجم مردادماه ۱۳۸۵ تهران) خواننده و بازیگر سینما و تلویزیون
وی تحصیلاتش را در مدارس هدایت و دارالفنون گذراند و سینما سبب علاقهمندیاش بههنر شد و با گوش دادن بهصفحات گرامافون، به استعداد درونیاش که صدای خوش بود، پی برد. وی در سینما سپه فعالیت هنری تئاتری و سینماییاش را ادامه داد و با افتتاح رادیو ژاندارمری و رادیو شهربانی با حسین شهبازیان، فعالیت هنریاش را در این مراکز ادامه داد. کنسرتهایی هم بههمراهی حسینعلی وزیریتبار و یوسفی در تئاتر تهران اجرا کرد و صفحاتی از خود باقی گذاشت و با افتتاح رادیو اصفهان، برای فعالیت به آنجا رفت.
بزرگی در برنامههای کودک و نوجوان در قالب ترکیبی و نمایشی شبکههای سراسری و جام جم نیز فعال بود.
وی در ۸۹ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهخاک سپرده شد.
فیلمشناسی
سینمایی:
کوچولوی خوششانس (۱۳۸۳)
سگکشی (۱۳۷۹)
شور عشق (۱۳۷۹)
آسمان پرستاره (۱۳۷۸)
سهراب (۱۳۷۸)
درخت گلابی (۱۳۷۶)
سفر شبانه (۱۳۷۶)
ماه و خورشید (۱۳۷۴)
پرتگاه (۱۳۷۲)
خسوف (۱۳۷۱)
دیگه چه خبر؟! (۱۳۷۰)
مدرسه پیرمردها (۱۳۷۰)
افسانه آه (۱۳۶۹)
بچههای طلاق (۱۳۶۸)
تلویزیون:
رانتخوار کوچک (۱۳۸۲)
زیر آسمان شهر (۱۳۸۰) بازیگر میهمان
چراغ جادو (۱۳۷۹)
کیف انگلیسی (۱۳۷۸)
در قلب من (۱۳۷۷)
پزشکان (۱۳۷۷)
آژانس دوستی (۱۳۷۷)
پهلوانان نمیمیرند (۱۳۷۶)
کهنهسوار (۱۳۷۶)
نوعی دیگر (۱۳۷۵)
پدرسالار (۱۳۷۴)
این خانه دور است (۱۳۷۴)
همسران (۱۳۷۳) بازیگر مهمان
خانه من کجاست؟ (۱۳۷۱)
سالروز درگذشت عربعلی شروه
عربعلی شروه (زاده دوم مهر ۱۳۱۸ قروه – درگذشته سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ تهران) نقاش، سفالگر و مجسمهساز
وی تحصیلاتش را سال ۱۳۵۴ در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا به پایان رساند و برای تدریس آناتومی، به هنرستان هنرهای تجسمی رفت و همچنین بعدها در دانشکده هنرهای زیبا تدریس میکرد.
ِ شروه علاوه بر آن، سفالگری را دنبال کرد و بهطور جدیتر بهکار ترجمه پرداخت و در کنار اسماعیل توکلی "مشاسماعیل" مجسمهسازی را آغاز کرد. وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها در سال ۱۳۵۹ او را بیشتر بهسوی ترجمه کشاند و همکاری با انتشارات بهار را بهمنظور چاپ کتابهای هنریاش آغاز کرد. در ابتدا با ترجمه کتابهایی که به «یکدلاری» شهرت داشتند و بعد با کتابهایی درزمینهٔ پرسپکتیو ادامه داد. او بهمرور که کار بالا گرفت و استقبال خوبی از چنین کتابهایی شد، متون جدیتری را نیز موردتوجه قرارداد. ازجمله این کتابها که انتشار آن تأثیر زیادی روی روند آموزش طراحی در ایران بهجا گذاشت، کتاب تکنیک و روش طراحی نوشته نیکولائید بود. موفقیتی که انتشارات بهار در چاپ و فروش این کتابهای هنری داشت، سایر ناشران را نیز تشویق به ادامه آن کرد؛ ازجمله انتشاراتیهای یساولی، مارلیک، شباهنگ، موج و گوتنبرگ بودند که بهاینترتیب و بهمرور کتابهای زیادی درزمینهٔهای گوناگون هنری تألیف و ترجمه انتشار دادند.
وی در سال ۱۳۶۶ با یکی از شاگردانش بهنام مرضیه قرهداغی ازدواج کرد. خانم قرهداغی هم با ترجمه و تألیف کتابهای، مبانی هنرهای تجسمی کودکان، آموزش نقاشی برای دانشآموزان دبستان، نجوم به زبان ساده، نقاشی پروانهها، مبانی و مقدمات سفالگری، سفالگری با چرخ و… دوشادوش همسرش به فعالیت هنری پرداخت. وی همچنین کارهای متعددی درزمینهٔ مجسمهسازی انجام داد که از آن جمله برپایی نمایشگاههایی است که به داستانها و شخصیتهای شاهنامه پرداخته است.
زادروز محمد حقوقی
(زاده سیزدهم اردیبهشت ۱۳۱۶ اصفهان -- درگذشته هشتم تیر ۱۳۸۸ اصفهان) شاعر و نویسنده
محمد حقوقی ازجمله نویسندگان گروه ادبی جنگ اصفهان بود که در آثارش، در نقد و معرفی نیمایوشیج، سهراب سپهری، احمد شاملو، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد، کوشش داشت.
وی با علاقمندی به ادبیات در سالهای دبیرستان، در سال ۱۳۳۷ به دانشسرای عالی رفت و از جلالالدین همایی، محمد معین، ناتلخانلری و محمد مقدم بهرهمند شد. نخستین اشعارش را در سال ۳۸ و ۳۹ منتشر کرد و در همین سالها با نادر نادرپور، سیمین بهبهانی، سیاوش کسرایی، منوچهر آتشی و بهرام صادقی آشنایی یافت و پس از فارغالتحصیلی در اصفهان، بهتدریس مشغول شد.
حقوقی به همراه هوشنگ گلشیری، محمد کلباسی، فریدون مختاریان و جلیل دوستخواه اولین هیئت تحریریه جنگ اصفهان را تشکیل دادند. در تابستان ۱۳۴۴ نخستین شماره جنگ اصفهان منتشر شد و با پیوستن احمد گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی به جنگ اصفهان، حوزه فعالیت این گروه گسترش یافت.
وی در ادامه فعالیتهای ادبی، مقاله «کی مرده کی بجاست» را در سال ۱۳۴۵ و دو سال بعد مقاله دیگری با عنوان «از سرچشمه تا مصب» را نوشت و به آسیبشناسی شعر معاصر ایران پرداخت. در سال ۱۳۴۸ مجموعههای «زوایا و مدارات» و «فصلهای زمستانی» را منتشر کرد و در سال ۱۳۵۱ مجموعه دیگری از سرودههایش با عنوان «شرقیها» منتشر شد.
کتابشناسی
شعر:
زوایا و مدارات (۱۳۴۸)
فصلهای زمستانی، منتخبی از شعرهای سالهای ۴۳ تا ۴۷، انتشارات زمان (۱۳۴۸)
شرقیها (۱۳۵۱)
با شب، با زخم، با گرگ، مجموعه شعر، انتشارات زمان (۱۳۵۷)
گریزهای ناگریز (۱۳۵۷)
خروس هزار یال (۱۳۶۸)
شب، مانا، شب (۱۳۷۰)
شعر نو از آغاز تا امروز (۱۳۵۰–۱۳۰۱) (۱۳۵۱–۱۳۶۴)
دالانهای بلند عصر (شعرهای برنی) (۱۳۷۳)
گنجشکها و گیلاسها (۱۳۸۱)
از صدا تا سکوت (لاکپشتها)
نقد ادبی
احمد شاملو: شعر شاملو از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفقترین شعرها (۱۳۶۱)
مهدی اخوان ثالث: شعر مهدی اخوان ثالث از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفقترین شعرها انتشارات نگاه (۱۳۷۰)
شعر نو از آغاز تا امروز ۱۳۷۰–۱۳۰۱
سهراب سپهری: شعر سپهری از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده…انتشارات نگاه (۱۳۷۱)
فروغ فرخزاد، شعر فروغ فرخزاد از آغاز تا امروز شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفقترین شعرها انتشارات نگاه (۱۳۷۲)
نیمایوشیج: شعر نیمایوشیج از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده تفسیر و تحلیل موفقترین شعرها - انتشارات نگاه (۱۳۷۹)
زادروز مریم نشیبا
مریم نشیبا (زاده سیزدهم اردیبهشت ۱۳۲۵ تهران) گوینده رادیوتلویزیون
نشیبا لیسانس جغرافیای اقتصادی دارد و از سال ۱۳۵۱ تا سال ۱۳۷۴ دبیر جغرافیا در دبیرستان بود و کار گویندگی در رادیوتلویزیون را از ابتدای سال ۱۳۵۷ آغاز کرد. پس از بازنشستگی از آموزش و پرورش، عمده فعالیتش گویندگی است و علاوه بر گویندگی خبر و همکاری با برنامههای روزانه و هفتگی، برنامه «شببخیر کوچولو» را به صورت شبانه از سال ۱۳۶۹ اجرا کرده است. او همچنین برنامه گلبانگ رادیو، گویندگی برنامههای مستند علمی و آموزشی و برنامههای تلویزیونی سینما دو و سینما چهار و اجرای مجموعههای صداهای ماندگار و روز نوروز را برعهده داشته است.
وی در مصاحبهای در پاسخ به سوال: به نظر شما رسانه چه نقشی در تربیت بچهها دارد؟ گفت:
معتقدم رادیوتلویزیون دانشگاهی است که با برنامههای گوناگون نمایشی و غیرنمایشی باید حامل پیامهای تربیتی، اخلاقی و معارفی باشد. اگر در این برنامهها برای بچهها برنامه طنز هم ارائه میکنیم باید اخلاقی باشد. من سالهاست برنامه شب بخیر کوچولو را اجرا میکنم اما در این برنامه هرچند برای بچههاست، اما از کلام فاخر استفاده میکنم. در داستانها هیچ حیوانی را مسخره نمیکنم، مثلاً سیاهی کلاغ را به رُخش نمیکشم. از سیاهی او به عنوان نماد بدی یاد نمیکنم. سیاهی رنگی است که آفریدگار برای او انتخاب کرده است. ما کشوری هستیم که در آن حافظ، سعدی، فردوسی، عطار، مولوی و سهراب سپهری داریم. هر کدام از این بزرگان به ما چیزهای زیادی یاد دادند. سپهری میگوید: آب را گل نکنید / در فرودست انگار کفتری میخورد آب / دست درویشی نان خشکیده برده در آب… سپهری در پایان میگوید: چه دهی باید باشد؛ غنچهای میشکفد / اهالی ده باخبرند.
نظر شما