به گزارش خبرنگار ایمنا، یکی از نهادهای مهم هر جامعه آموزش و پرورش است، چرا که معلمان در این نهاد رشد و پرورش پیدا میکند و به طور قطع نقطه آغاز هر تحول آموزشی و پرورشی خواهند بود و قادرند با دانش و مهارتی که کسب کردند چهره سازمان آموزشی را دگرگون سازند و فضای مدارس را به فضای محبت، رشد و بالندگی روحافزا و لذتبخش مبدل کنند و با انتقال عناصر فرهنگی به نسل جدید و اعمال روشهای مناسب تربیتی، موجبات رشد شخصیت کودکان و نوجوانان را فراهم میکنند. نظر به اهمیت نقش معلمان و اعتبار و ارزشی که بر آن متصور است، سرمایهگذاری به منظور تربیت و تأمین این رکن مهم تعلیم و تربیت، بهترین و سودمندترین نوع سرمایهگذاری است.
در تربیت اسلامی نقش و رسالت معلم منحصربهفرد است و سفارشهای اکیدی درباره ویژگیهای اخلاقی، اهمیت جایگاه و خطیر بودن وظیفهای که بر عهده دارد شده است و احادیث، روایات و نظریات فراوانی در این باب وجود دارد. از همین رو، در آیات و روایات همچنین در دیدگاه اندیشمندان اسلامی معلم بهعنوان الگوی اخلاق در امر آموزش مطرح شده است و جایگاه ویژهای دارد.
در نهادهای آموزشی نقشهای فراوانی وجود دارد و افراد زیادی دستاندرکار تعلیم و تربیت هستند، اما در این میان نقش معلم جلوهای خاص داشته و این بهدلیل ارتباط نزدیک و رودررویی است که معلم در جریان آموزش با شاگردان برقرار میسازد. معلم تنها یک آموزگار برای انتقال معلومات علمی و دانش نیست، بلکه الگویی بانفوذ است که نمیتواند نسبت به اصول اخلاقی خویش بیتفاوت باشد، زیرا محدوده اخلاقیاتش فراتر از خود اوست، حالا در این میان که جای معلمانی قدیمی خالی است، نشستن و شنیدن خاطرات معلمان انقلابی که هم مشق سیاست و هم مشق زندگی میکردند، پر از درسهایی است که میتواند راهگشای مسیر تعلیم و تربیت باشد.
در بین بیشمار معلمان اسوه این مرز و بوم نام استاد علی اکبر پرورش سردرِ عرصه آموزش و پرورش کشور میدرخشد. روز معلم فرصتی شد تا با دوست دیرینه و همکار قدیمیاش، معلم پیشگام انقلابی، مرتضی آرسته که او هم در زمره معلمان الگو است به گفتوگو بنشینیم؛ او که همانند استاد پرورش قبل از انقلاب در مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی حضور پررنگی داشت و در سنگر تعلیم و تربیت دانشآموزان از پای ننشست و اکنون روایتگر قصه مجاهدتها، ایثار، سادهزیستی، شجاعت و دهها صفت بارز استاد پرورش شده است، آنچه در ادامه میخوانید بخشی از خاطرات شیرین استاد درباره استاد است.
پای درد دل آقای معلم
مرتضی آرسته، پیشگام انقلابی اصفهانی با حضور در دفتر خبرگزاری ایمنا، با اشاره به بزرگداشت هفته معلم، بهترین نامگذاری روز دوازدهم اردیبهشتماه به نام معظم شهید آیتالله مرتضی مطهری که به دست دشمنان ناجوانمردانه ترور شد را بهترین انتخاب میداند و با توصیف مقام ایشان به عنوان معلم واقعی انقلاب اسلامی، میگوید: تبیین جایگاه والای معلم امری دشوار است و هرچه بخواهیم وصف آن را بگوییم، به طور قطع در توصیف این مقام شامخ قاصر هستیم و بهترین تعریف درباره معلم را میتوان در فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) یافت، آنجا که میفرمایند «معلمی شغل انبیا است»؛ چرا که انبیا نیز وظیفه خطیر هدایت افراد را بر دوش داشتند.
وی با علاقه وافر به انتخاب شغل معلمی، نخستین مبحث در گزینش منصب معلم را عشق و عاشقی میداند و میافزاید: معتقدم اگر فردی عاشق این شغل نباشد، نباید وارد پیشه معلمی شود، زیرا تنها با عاشقی میتوان در این دریای پرتلاطم وظیفه خود را که همان هدایت و مهارتآموزی دانشآموزان برای رسیدن به سر مقصد اهداف والای انقلاب اسلامی است، را به نحو احسنت انجام داد. شغل معلمی به شرطی موفق است که آن فرد بتواند در این سمت با وقت و سرمایهگذاری معنوی نسلهای انقلابی را تربیت کند.
این معلم پیشگام انقلابی، قدری تاریخ را ورق میزند و با معرفی شهید محمدعلی رجایی دبیر ریاضی و شهید محمدجواد باهنر به عنوان معلمان موفق انقلابی، میگوید: این بزرگان طی دوستی دیرینه با یکدیگر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و همدلی شهید سیدمحمد بهشتی، کتب درسی دانشآموزان را تدوین میکردند، زیرا از درون و ذاتاً معلم بودند، مصداق بارز این افراد را در شهر خودمان، اصفهان هم میتوانیم بیابیم که این شخصیت والا همان مرحوم استاد سیدعلی اکبر پرورش؛ معلم موفق و پیشگام انقلاب است که فراز و نشیبهای بسیاری را برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی به جان خرید.
وی با گذری بر دوران اشتغال معلمی خود پس از دریافت مدرک دیپلم و تدریس در مقطع ابتدایی مدرسه "خلدبرین"، میگوید: همزمان در دانشگاه اصفهان در رشته شیمی قبول شدم، اما شغل معلمی را که با عشق و علاقه انتخاب کرده بودم را رها نکردم و حتی به صورت حقالتدریس و با حقوقی اندک در شهرهای اطراف مانند بروجن به فعالیت خود ادامه دادم.
معلمی تا وزارت با سرمشق ایثار و تعهد
آرسته درباره آشنایی، همنشینی و همکار بودن با مرحوم پرورش در هنرستان شاهعباس در خیابان فروغی اصفهان به نام "صفاکار" فعلی ادامه میدهد: در این دبیرستان، استاد والامقام پرورش به تدریس ادبیات فارسی مشغول بود، به نحوی که کلاس درس او با خواندن اشعار و متون سعدی و حافظ برای دانشآموزان از جاذبههای خاصی برخوردار بود و بیشتر مواقع کلاسها را با یکدیگر معاوضه میکردیم. در این تبادل کلاسها، مرحوم پرورش بارها بیان میکردند "که در فکرم که من برای دانشآموزان اشعار زیبای مشاهیر را بیان میکنم، اما شما با فرمول شیمی به این بچهها چه میگوئید که اینقدر به درس شیمی و شما علاقهمند هستند" و میگفتم میدانم با این معادلات شیمی چه کنم تا جوانان و نوجوانان با علاقه در کلاس شیمی حضور پیدا کنند.
وی درباره آموزندهترین خاطرات دوران همکاری و آشنایی با مرحوم سیدعلی اکبر پرورش اظهار میکند: از او خاطرههای آموزنده و ارزشمند زیادی به یاد داریم، به طوری که از همان روزها ضمن مخالفت با رژیم شاهنشاهی، مبارزه هم میکرد و هر روز ساواک پروندهای برای مرحوم پرورش تشکیل میداد تا او را به هر بهانهای که شده دستگیر کنند و این پروندهسازیها تا جایی پیشرفت که یک روز او را دستگیر کردند؛ از صبح زود هنگام ورود به مدرسه از آقای پرورش خبری نداشتیم و نزدیک ظهر در حالی که شکنجههای ساواک جسمش را رنجور کرده بود و درد بسیاری را در قفسه سینه خود تحمل میکرد و درست نمیتوانست نفس بکشد، به دلیل علاقهمندی و ارج نهادن امر تدریس برای تنها دو ساعت کلاس درس در مدرسه حضور پیدا کرد تا حتی برای چند ساعت هم که شده، بتواند روح شاگردانش را با اشعار زیبایی که به زبان میآورد، جلا دهد و این نشان از مسئولیتپذیری و عشق واقعی او به شغل معلمی داشت، چرا که هدف مرحوم پرورش، تربیت نسلی انقلابی و آشنا با مسائل اسلامی بود و همه دانشآموزان و همکاران به ایشان علاقه زیادی داشتند.
«ندای ما به ارتش، آزادی پرورش»
این یار و همرزم فداکار مرحوم سیدعلی اکبر پرورش، دوباره تاریخ را ورق میزند و افکار ما را به سال ۱۳۵۶ قبل از انقلاب اسلامی میبرد که در آن زمان تظاهرات خیابانی گستردگی بیشتری پیدا کرده بود و در این اعتراضات ماجرای دستگیری مرحوم پرورش رقم میخورد و میگوید: بیشترین سخنرانیهای او در منزل آیتالله خادمی بود و بسیاری از مردم برای شنیدن صحبتهایش در آن مکان تجمع میکردند تا با اعلام حکومت نظامی در همان سال ۵۶ در اصفهان، مرحوم پرورش دستگیر و زندانی شد و همه افراد از دانشآموز، جوان و نوجوان و پیشکسوت به دنبال آزادی او بودند؛ به طوری که محصلان پشت میلههای مدرسه که به سمت خیابان بود با عبور خودروی فردی که آن زمان رئیس حکومت نظامی اصفهان بود، شعار "ندای ما به ارتش، آزادی پرورش" را سر میدادند تا هر طور که شده است بتوانند استاد خود را از بند ظلم رها کنند.
وی با اشاره به تشکیل جامعه فعال معلمان، اضافه میکند: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد ۱۰ تا ۱۵ نفر از معلمان منتخب از چهار ناحیه اصفهان و انتخاب اداره کل آموزش و پرورش استان به عنوان هسته مرکزی این تشکل تصمیمات و اطلاعات لازم توسط هفت نفر در هیئت اجرایی به عناوین آقایان مرحوم جدیدی، مرتضوی، حسینی، نیلفروشان، من و بانو شهیده عسگری که اکنون در ابتدای گلستان شهدا در کنار همسرشان دفن هستند، به فرهنگیان ارجاع میشد، نخستین اقدام جامعه معلمان، توزیع اعلامیه علیه رژیم پهلوی و دعوت و اجتماع بزرگ فرهنگیان انقلابی و مبارز بود که بر پایه این تشکل، در اول آبانماه سال ۱۳۵۷ قطعنامهای که هنوز هم سندیت آن موجود است، صادر شد که بند نخست آن تابع فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) و پیروی و اجرای دستورات ایشان بود و بند دوم آن آزادی زندانیان در بند رژیم پهلوی به ویژه مرحوم سیدعلی اکبر پرورش بود، مصوب شد.
پرورش نسل انقلابی وظیفه معلمان امروز است
آرسته، پیشگام انقلابی اصفهانی درباره تعطیلی آموزش و پرورش و پایین بودن کرکره بازاریان طی هفت ماه در سال ۱۳۵۷ تا پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش جامعه معلمان در این راستا که یکی از ارکان این انقلاب با وجود دستگیری و زندانی شدن توسط ساواک، بودند، میگوید: با وجود تمام دستگیرهای و شکنجهها در آن دوران، معلمان اهداف و وظایف ذاتی خود در قبال پیروزی انقلاب اسلامی را با توجه به فرمایشات بنیانگذار انقلاب انجام میدادند و فعالیتهای انقلابی مرحوم پرورش مصداق بارز، مبارزات با رژیم پهلوی است، او پس از انقلاب به عنوان نماینده و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین با رهنمودهای شهیدان رجایی و باهنر به سمت وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد تا بعد از به ثمر نشستن مبارزاتش بتواند باز هم به کشور و انقلاب خدمت کند.
وی درباره دیدگاه سادهزیستی مرحوم پرورش به زندگی و اشاره به جایگاه معلمی او تا رسیدن به وزارتخانه که هیچگونه تفاوتی از نظر مادی با هم نداشت، اظهار میکند: در دوران تدریس و همکاری با مرحوم پرورش شاهد بودم که مشکل مالی داشت و برای رفع آن خودرو شخصی خود را فروخت، در حالی که پولهای خیریهای که آن زمان در آن فعالیت میکرد و مبلغ زیادی هم بود، نزد او قرار داشت، اما حفظ امانت کرد و زمانی که به او گفته شد از پولهایی خیریه مشکلت را رفع کن، گفت "این پولها برای خیریه امام زمان (عج) است و باید به دست مردم برسد."
سادهزیستی در زندگی معلمی او چراغ راه هدایت بسیاری از افراد بود و در زمان خدمت صادقانه در وزارت آموزش و پرورش در اکباتان و میدان بهارستان تهران در اتاقی ساده و بیآلایش در حالی که عبایی بر دوش داشت، وزارتخانه را به نحو احسن اداره میکرد.
این معلم انقلابی در پایان با بیان اینکه خلأ مرحوم پرورش در اصفهان احساس میشود، زیرا او به عنوان فردی گرهگشا در بسیاری از موارد جامعه را هدایت میکرد، میگوید: در این دوران معلمان با وجود مشکلات و سختیها باید با عشق و علاقه وافر از هدف اصلی و دستورات بنیانگذار انقلاب اسلامی که فرمودند "معلمی شغل انبیا است" دور نشوند و به وظایف ذاتی خود در ترویج آرمانهای انقلاب و پرورش نسلی انقلابی از هیچگونه تلاشی فروگذار نکنند و بدانند که پرورش نسل انقلابی وظیفهای مهم است که بر دوش معلمان امروز قرار دارد.
گزارش از: مریم زندهدل، خبرنگار سرویس جامعه خبرگزاری ایمنا
نظر شما