به گزارش خبرنگار ایمنا، همه چیز از یک عکس شروع شد؛ تصویری که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را در منطقه سرسبز جبلالعامل، نقطه صفر مرز لبنان با رژیم اشغالگر قدس نشان میدهد.
اینکه چرا این تصویر این روزها مهم شده است و دست به دست میشود و نَقل هر محفلی است، برداشتها و دریافتهای مختلفی در بر داشت.
پاسخ در نقطه صفر مرزی، بیخ گوش اسرائیل، حمایت از لبنان در نقطه صفر مرزی با فلسطین و نزدیکتر از همیشه از جمله تیترهای جالب توجهی بود که پس از این سفر و انتشار آن تصویر، منتشر شد و بهخوبی روی اعصاب صهیونیستها راه رفت و روانشان را خطخطی کرد.
دستی که در حضور امیرعبداللهیان، مناطق صهیونیستنشین نقطه صفر مرزی را نشانه گرفته، در واقع دست مقاومت است که از آستین ایران اسلامی بیرون آمده است و میرود تا رهایی قدس شریف از چنگال ضعیف شده صهیونیست را رقم زند.
آن روز که سران این رژیم منفور در عشقآباد در همجواری ایران، جاسوسخانه سستبنیاد و متعفنشان را افتتاح کردند، باید به این فکر میکردند که هستند دستان و چشمانی که از همیشه به آنها نزدیکتر شدهاند؛ به گفته سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب الله "امروز مقاومت لبنان و فلسطین در قویترین و بهترین وضعیت خود قرار دارد و از سوی دیگر صهیونیستها در بدترین وضعیت قرار دارند و با بحرانهای چندلایه سیاسی، اجتماعی و امنیتی مواجه هستند."
سایت عبری «آی ۲۴» با اشاره به حضور امیرعبداللهیان در مرزهای جنوبی عروس خاورمیانه، این حرکت را اقدامی متقابل در پاسخ به حضور الی کوهن در نزدیکی مرز مشترک ایران و ترکمنستان ارزیابی کرد.
شبکه تلویزیونی المیادین هم به نقل از رسانههای صهیونیستی گزارش داد: حسین امیرعبداللهیان در سفر خود به مرز لبنان خواست که با توجه به تحولات منطقه، ما را در بازی بیداری و گسترش فشار قرار دهد.
گسترش فشاری که به گفته کارشناسان مسائل سیاسی و بینالملل تداوم آن قطعی است و به مرور زمان به ضعیف شدن هرچه بیشتر رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد.
محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی چندی قبل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی طی پنج سال گذشته، دچار گسست و شکاف سیاسی و اجتماعی عمیقی شده است، اظهار کرد: بخش بزرگی از این بحران، ارتباطی به رفت و آمدن یک یا چند فرد در کابینه نتانیاهو ندارد. زمانی در این رژیم دولتهایی سر کار آمدند که با وجود اینکه ائتلافی بودند، اما هماهنگی و یکپارچگی کاملی با هم داشتند؛ این موضوع مربوط به دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ میلادی است. این احزاب و جریانات، طی پنج سال اخیر فصل مشترکی برای وفاق پیدا نمیکنند، به همین دلیل احزاب دچار انشقاق و انشعاب میشوند و سبد رأی آنها کمتر و کمتر میشود و همین عوامل باعث شده است تا کار در کف خیابانها دنبال شود.
وی با بیان اینکه این روند در حال گسترش است و گستردهتر خواهد شد، تصریح کرد: سقوط دولت مهم نیست و مهمتر از سقوط این دولت یا دولتی دیگر، افزایش شکافهای اجتماعی و عمیقتر شدن آنها در سرزمینهای اشغالی است.
شاید این تکجمله رهبر مقتدر ایران اسلامی نقطه درخشان همه این سالها و روزها باشد که در آذرماه ۹۳ فرمودند: "گاهی بعضی از جوانهایی که به ما مراجعه میکنند و جوابی نمیشنوند، به من نامه مینویسند و التماس میکنند که اجازه بدهید ما برویم در صفوف مقدم با رژیم صهیونیستی بجنگیم. «ملّت، عاشق مبارزه با صهیونیستها است» و جمهوری اسلامی [هم این را] نشان داده است."
همچنین در همان سال در جایی دیگر فرمودند: "برخلاف آرزوی احمقانه اقتدار و استحکامی که سیاستبازان خبیث برای رژیم صهیونیستی در سر میپروراندند، این رژیم روزبهروز به اضمحلال و نابودی نزدیکتر شده است."؛ نزدیکترشدنی که سروصدای آن بیش از هر زمانی از میدانها و خیابانهای سرزمینهای اشغالی به گوش میرسد و چندپارگی و اضمحلال این رژیم مستعمره شیطان را بهخوبی نشان میدهد.
این پیام عزت و اقتدار ایران است که هر روز بیش از روز قبل به گوش میرسد و از همیشه نزدیکتر است؛ نزدیکتر و باز هم نزدیکتر …
نظر شما