به گزارش خبرنگار ایمنا، میرزاآقا امامی از احیاگران سنت نگارگری افولیافته مکتب صفوی بود که برای نخستینبار تکنیک معرق سوخت و چرم را با نگارگری پیوند داد. استاد وی «میرزارضی صنیعهمایون» از نقاشان و مذهبان برجسته ایران بود و میرزاآقا با مهاجرت به تهران و حضور در مجمعالصنایع دولتی مبارکه در الماسیه تهران، شیوه اصیل هنرهای ایرانی را نزد او آموخت.
آثار امامی در مینیاتور به دو بخش تقسیم میشود: یکی کارهایی که جنبه تقلیدی از روی کارهای استادان پیشین دارد و درواقع آزمونهای تتبع و ممارست است و دیگر، آثاری که نماینده تصرفات ذوقی آن استاد در شیوه مینیاتور است که هر دو قسمت، چیرهدستی نشان داده است. تابلوهای مینیاتور امامی، دقیق و ظریف و برای نمایشگر، خوشنما و خوشحالت است؛ از ویژگیهای سبک او در تصویر آن است که چهره و اندام را متمایل به فربهی نشان میدهد و در برخی از تابلوهایش، رنگآمیزی ضعیف به نظر میآید.
از طرفی امامی برای زنده کردن صنعت سوخت تصمیم گرفت این هنر را از جلدسازی به تابلوی مینیاتور منتقل کند و ساخت تابلوی سوخت را که تا آن وقت سابقه نداشت، شروع و در کارگاه خود به تکمیل این هنر کوشید تا سرانجام آن را به پایه بلندی رسانید. وی شاگردانی گرانمایهای در این فن همچون شادروان خطایی، خوشنویس و دخترش زینتالسادات امامی را پرورش داد.
همه این موارد باعث شد که این هنرمند در مکتب نقاشی اصفهان یکی از هنرمندان به نام شناخته شود. خبرگزاری ایمنا برای دستیابی به پرسشهایی درباره چرایی پرداختن به زندگینامه حاجمیرزاآقا امامی، دلایل ناشناخته ماندن زندگی این هنرمند برجسته و ویژگی آثار این هنرمند گفتوگویی را با مهدی وفامهر، نویسنده و پژوهشگر هنر ترتیب داده است که در ذیل میخوانید:
درباره مهدی وفا مهر:
مهدی وفامهر دارای کارشناسی نقاشی و کارشناسی ارشد تصویرسازی است. پایان نامه دوره کارشناسی ارشد وی درباره زندگی و آثار هنری حاج میرزا امامی بوده، به طوری که در یک دوره سه ساله در خصوص زندگی این هنرمند به پژوهش پرداخته و ماحصل کار را در قالب یک مجموعه کتاب به چاپ رسانده است.
وی در حوزه کار عملی در هنر دوره معاصر فعالیت داشته و در دوره کارشناسی ارشد در زمینه پژوهش هنر کار کرده است. از جمله علاقهمندیهای وی میتوان به فعالیت در زمینه مدیریت هنری و هنرگردانی اشاره کرد.
در پایاننامه ارشدتان با محوریت حاج میرزا امامی به چه نتایجی دست یافتید؟
هنگام انتخاب موضوع این پژوهش، یکی از دغدغههایم تازه بودن و کمتر پرداخته شدن به آن بود. در آن زمان یعنی سال ۱۳۸۵ هنگام آغاز این پژوهش افزون بر اینکه تازه و نو بودن موضوع مهم بود، در عین حال مربوط بودن آن با شهر من و هنر اصفهان از دیگر ویژگیهای قابل توجه برای بنده بود. پس از بررسیهای لازم دریافتم که دو هنرمند متاخر به نامهای حاجمیرزاآقا امامی و دیگری حاج مصورالملکی از هنرمندانی هستند که بهرغم شهرت فراوان و پر کار بودن در عصر خود، اما اکنون کمتر فردی آنها را میشناسد و به نوعی نسل معاصر، دانشجویان و هنرجویان نسبت به این دو هنرمند شناخت ندارند.
برای من نیز دلیل ناشناخته بودن حاج میرزا امامی در عصر حاضر مورد سوال بود حتی در جستوجویهای اولیه متوجه این نکته شدم که از حاج میرزا آقاامامی تنها چهار اثر برای عموم قابلرؤیت است، به طوری که یکی در موزه هنرهای تزئینی اصفهان، چند مورد دیگر در کاخهای پهلوی (دو اثر در کاخ صاحبقرانیه) در تهران و دو اثر هم در موزه هنرهای ملی ایرانی موجود است.
با این وجود این پرسش برای من به وجود آمده بود که چنین هنرمندانی با چنین عظمت، قدرت و اعتبار در زمان خویش اینقدر ناشناخته باقی مانده بودند و کتاب و اثری از آنها به چاپ نرسیده بود. از این رو تصمیم بنده به پژوهشی درباره زندگینامه حاج میرزا آقا امامی منجر شد.
آثار حاج میرزا آقا امامی دارای چه ویژگیهای هنری است؟
در جستوجویهای اولیه درباره حاج میرزا آقا امامی متوجه مدیریت بسیار قدرتمند هنری ایشان شدم زیرا وی از کارگاهی مملو از شاگردان متعدد و دهها تولید برخوردار بوده است، از هنر سوخت معرق گرفته تا کار روی تابلوهای مینیاتور و اقلام هنری مانند دستبند، عاج حتی طراحی نقشه فرش و تولید قالی و این گونه بوده که مجموعه وسیعی از تولیدات را میتوان در آثار هنری وی مشاهده کرد.
حاج میرزاآقا امامی برای گسترش کارگاههای خود به شهرهای مختلف سفر کرد و تمام این موارد منوط به یک مدیریت هنری قوی بوده است، به همین دلیل بازار گستردهای تشکیل شده بود و همه وی را میشناختند. البته این نکته را باید یادآوری کرد که هنر از یک پیشینه کهن و دیرینهای در خاندان امامیهای اصفهان برخوردار است به طوری که عموهای ایشان هم کارگاههای گسترده هنری داشتند و پدر وی دستی در هنر داشته است و به طور کلی از قدیمالایام این خاندان شناخته شده بودند، به ویژه پس از زمانی که هنرشناسان غربی به هنر ایران توجه کردند و شرقشناسان هم وقتی این آثار را مشاهده میکنند، یک بازار گستردهای از اشیا هنری ایرانی به وجود میآید به نحوی که این آثار در موزهها نگهداری میشد.
امامیها بخشی از این آثار را تولید و مرمت میکردند. بخش دیگری از فعالیت آنها به کهنهسازی اختصاص داشت یعنی به شیوه قدما کار تولید میکردند و سپس در پی گسترش گردشگری و توریسم در پهلوی دوم بازار آنها از جمله بازارهای تضمین شده محسوب میشد به طوری که حاج میرزا آقا امامی این کار را ادامه میدهد به همین علت شهرت بسیاری را کسب میکند. از سوی دیگر دلالان یهودی این آثار را که شامل نقاشی روی عاج به صورت کمربند، دستبند و انگشتر استفاده میشد یا نقاشی مجالس مختلف روی درهای چوبی (۶۲ مجلس از داستانهای شاهنامه که روی درِ نقاشی شده یا نقاشی داستان حضرت سلیمان و بلقیس روی یک در) که چند نمونه آن را در کتاب خود اشاره کردم، خریداری و به اروپا منتقل میکردند.
از دیگر فعالیت خاندان حاج میرزا آقا امامی این بود که با توجه به وسعت کارگاههای هنری و توجه به این موضوع که با ورود چاپ، کتابهای قدیمی و سنتی فاقد مشتری بودند، با استفاده از هنر سوخت که تا پیش از آن روی جلد و در ابعاد کوچک استفاده میشد نقاشیها و کارهای هنری را با همان تکنیک قبل روی جلدهای چرمی، روی تابلوهای بزرگ کار میکردند و این نوآوری بود، البته تولیدات آثاری مانند مینیاتورها که پیش از این در هنر اصفهان بود، در خاندان امامی هم جریان داشت.
همین تابلوی سوخت چرم یک ابداع بود، یعنی هنر کاربردی که پیش از این روی جلد بود را روی تابلوهای در ابعاد بزرگ کار میکردند و درواقع یکی از اثرهای موزه هنرهای ملی است. ابعاد مرکزی خود این تابلو یک متر در یک و نیم متر است. از دیگر ویژگیهای این تابلو این است که نه تنها در زمینه بلکه در قاب تابلو به صورت نفیس کار میکردند. مجموعه گستردگی کار، نوآوری، بازار خوب و بالا بودن وسعت کار باعث توجه در آن عصر بوده است، سپس به مرور زمان توجه به این هنر کمرنگتر شده و موجب میشود که از شهرت آنها در دوره معاصر کاسته شود.
چرا با وجود آثار شاخص حاج میرزا آقا امامی، در عصر حاضر ناشناخته باقی مانده است؟
همین پرسش هم برای من عجیب بود، حتی چهار سال گذشته با شرکت در بزرگداشتی که در تخت فولاد در ارتباط با وی برگزار شده بود، موضوع سخنرانی من به همین پرسش اشاره داشت که چگونه است که چنین هنرمندی که در عصر خویش نه تنها در سطح داخلی بلکه حتی در سطح بینالمللی و منطقه خاورمیانه معروف و در میان هنرمندان غربی شناخته شده بود اکنون شناخت کمی نسبت به وی وجود دارد؟
آثار این هنرمند به دلیل اینکه از بازار خارجی برخوردار بود، به کشورهای دیگر صادر میشد، بخش دیگر این آثار آنتیک بوده و در اختیار مجموعهداران خصوصی قرار میگرفت زیرا آنها علاقهای به چاپ کتاب و اطلاعرسانی عمومی علاقهای نداشتند و آثار کمی از آنها در معرض دید عمومی قرار داشت. حتی در دوره پهلوی چند آثار موجود در کاخهای شاه قابلرؤیت نبوده است، شاید یک الی دو موزه دارای این آثار بودند زیرا موزههای هنری پس از فوت این استاد تشکیل شدند و در آن فضا به ارائه کار قدما، هنرمندان قاجار یا ماقبل آن و هنرمندان معاصر میپرداختند. به طور مثال حسین بهزاد در فضای معاصر مورد توجه قرار گرفت و با سیستمهای سیاسی نیز ارتباط داشته است. به نظر بنده اینها دورههای بینابینی است که موجب میشوند که درخصوص کارشان نه آثاری قابل مشاهده نباشد و در دستهبندی موزههای معاصر و کهن قرار نگیرند.
مشهورترین اثر حاج میرزا آقا امامی چه بود و از چه ویژگیهایی برخوردار است؟
هریک از آثار این هنرمند ویژگی خاصی دارد و دشوار است که به عنوان مشهورترین اثر به آن اشاره کنم، اما اینکه چه کاری بیشتر در معرض عموم بوده و برای همه مردم قابلرؤیت باشد، طرح گل و مرغ است که روی یک جعبه وجود داشته و تصویر آن روی پانصدتومانیهایی دوره قبل (دهه هشتاد) نقش بسته بود.
اثری از این هنرمند در خارج از کشور که به امضای فرد دیگری رسیده باشد، موجود است؟
نکتهای که درباره امضا هنرمند باید بدان اشاره کنم این است که در یکی از فصلهای کتاب این هنرمند هم به آن پرداختم. کارگاه این هنرمند در دورهای مانند دوره فرشچیان (که نزد ایشان مراجعه و کارگاه حاج میرزا آقا با چند شاگرد را توصیف میکند)، به حدی گسترده بوده که بعضی از شاگردان برای سالها در این کارگاه میماندند.
به طور مشخص استاد حسین اسلامیان و استاد حسین خطایی یکی بیش از ۱۳ سال و دیگری بیش از ۲۰ سال در کارگاه ایشان مستقر بودند. یعنی این کارگاه به مثابه کارگاههای دوره صفویه بوده که توصیف آن در منابع موجود است، به طوری که کار به صورت گروهی صورت میگرفت، گاهی اوقات طرح اصلی را دستیار ارشد میزد و قسمتهای دیگر را مابقی افراد انجام میدادند و استاد نهایی یک قلمی روی چهرهها میزد که میتوانست حاج میرزا آقاامامی بوده باشد، اما در نهایت اثر به امضای سرپرست کارگاه یا استاد ارشد میرسید، بنابراین آثاری دارای امضای وی است و در اصالت آنها هم تردیدی وجود ندارد اما در این میان رگههایی از طرح و قلم مانند استاد خطایی را نیز میتوان مشاهده کرد.
از سوی دیگر در حیات ایشان چهار فرزندشان دستی در کار داشتند به نحوی که در یک دورهای در کارگاه او مشغول بودند و در یک دورهای یکی از فرزندان از ایشان جدا میشود و به مثابه ایشان آثار امضا میکرد و حتی در مصاحبهای که سال ۱۹۴۵ در روزنامه نیویورکتایمز به چاپ رسیده عنوان میکند که منم امامی هستم اما اینکه شخص دیگری اثر ایشان را امضا کرده باشد، نشنیدم زیرا در طراحی آثار آنها سبک و سیاق متفاوت است یا در مورد کارهای سوخت، تکنیک دشواری وجود داشته و کسی نمیتوانست این ظرافت را به اعمال کند.
آثار بسیاری از هنرمندان معاصر از قدیم در خارج از کشور وجود داشته که به نام هنرمند دیگری زده شده و کلکسیون داران به نام هنرمند دیگری از آن نام بردند. آیا آثار حاج میرزا آقا امامی به این سرنوشت دچار شده است یا خیر؟
اگر این اتفاق میافتاد این اثر متعلق به هنرمند همارز امامی یا همدوره ایشان نبوده، زیرا آثار وی قیمتی و دارای امضا بوده است و دلیلی نداشته که کسی اثر را به نام اثر دیگری بزند. درباره جوانی میرزا آقا اطلاعات اندک داریم یا فاقد اطلاعات هستیم؛ در کارگاههای دیگر اساتید خاندان امامی مشاهده میشود که آثاری تحت عنوان «کهنهسازی» ساخته میشود، یعنی با وجود ابراز علاقه هنرشناسان غربی نسبت به این آثار، آنها به سبک آثار صفوی، کار تولید و امضا هنرمندان صفوی را درج میکردند، میرزا آقا امامی اثری دارد با این عنوان که «به سفارش امیرتیمور گورکانی» که مربوط به دوران قدیم است. آثاری به نام هنرمندان صفوی و بعد در کتابهای هنر با روشهای آزمایشگاهی پیشینهیابی شد که متعلق به قرن ۱۹ است، چه بسا در موزه، قبلتر به نام هنرمندان صفوی امضا شده بود اما در آن بازنگری شد.
در کتابی که درباره این شخصیت به نگارش درآورید به چه محورهایی پرداخته شده است؟
این کتاب با عنوان «زندگی و آثار هنری حاجمیرزاآقا امامی» در ۳۰۵ صفحه به صورت تماممصور منتشر شده که دارای سه بخش عمده از قبیل زندگی حاج میرزا آقاامامی و پیشینه و خانواده است؛ بخش دوم به معرفی آثار و دستهبندی تکنیکی آثار اشاره دارد زیرا این هنرمند روی پارچه، کاشی صندوقچههای چوبی به صورت زیرلاکی و مینیاتور، دارای طرح بوده است.
یکی از کارهای جالب این هنرمند «آرتورپوپ برای نمایشگاه هنر ایران» در لندن و فیلادلفیا بوده که در یکی از نمایشگاهها، ماکت یکسوم از مسجد امام اصفهان و در دیگر نمایشگاه یک سردر از مسجد را نشان میدهد که نشاندهنده این است که یک بخشی از این آثار را حاج میرزاآقا امامی در کارگاه کارکرده است.
بخش سوم از نظر محتوایی، روایی و موضوع داستانهای آثار بررسی شده است. یعنی آثاری که صرفاً تزئینی بودند یا روایت با شعر داشتند، از هم جدا شدند. چاپ نخست این کتاب در سال ۹۰ توسط حوزه هنری اصفهان و چاپ دوم هم پس از آن انجام شد. طراح جلد آن هم «هما دلورای» از گرافیستهای معاصر است.
سخن پایانی
هنر سوخت، هنر ویژه با تکنیک بسیار بالاست و اکنون دختر ایشان زینتالسادات امامی، دارای آثاری با استفاده از این تکنیک بوده و حتی در حال خلق آن است.
نظر شما