به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که محمدرضا بکرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر دفاع مقدس در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: «صبح هنگام که خصمی بدکردار با شگردی ناجوانمردانه سینه امیر سپهبد ارتش اسلام را گلولهباران کرد و و در این ماتم مردم و رزمندگان هشت سال عزت و حماسه را سیاه پوش کرد، دل داغ عزیزان آن امیر سرفراز تنها با این جمله از رهبر عزیزمان (مدظلهالعالی) آرام میگرفت که فرمودند: "روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند من گفتم: صیاد شایسته شهادت بود، حقش بود، حیف بود که بمیرد. "
زندگی امیر سپهبد شهید علی صیادشیرازی را باید به دو بخش قبل و بعد پیروزی انقلاب اسلامی ایران تقسیم کرد و به بررسی ابعاد ایثار و تعبد این سرباز فداکار ارتش اسلام پرداخت تا جوانان امروز با سمبلها و قهرمانان ملی دوره معاصر آشنا شوند و بدانند که برای یافتن اسطورهها فقط در میان صفحات شاهنامه و تاریخ قدیم غوطهور نشوند و تنها قدری به پیرامون خود بنگرند آنگاه میتوانند ارتش قهرمانی را نظاره کنند که در رأس آن رستمی چون سپهبد شهید صیادشیرازی قرار دارد که شانه به شانه در کنار پهلوانان دیار عشق و دلدادگی چون همت، خرازی، باکری و کاظمی، دشمن بدکار را در چهار عملیات ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس از سرزمین ایران بیرون راندند، آبادان را از حصر آزاد کردند، بستان را برگرداندند و منطقه شوش را پاکسازی کردند و در پی این عملیاتها ۱۷ هزار اسیر در فتحالمبین و ۱۹ هزار اسیر دیگر در بیتالمقدس از دشمن گرفتند و خرمشهر را آزاد کردند.
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) میفرمایند: در جریان آزادسازی خرمشهر شهید صیاد تلفنی با من تماس گرفت و گفت: الان که من با شما صحبت میکنم عراقیها برای اسیر شدن صفهای طولانی کشیدهاند و بنده بعدازظهر همان روز خدمت امام رسیدم و گزارش شهید صیاد را به امام انتقال دادم.
تصویر سپهبد صیاد شیرازی را میتوان در سلسله قلل کوههای کردستان تا گردنه چهار زبر در عملیات مرصاد نظاره کرد و نقش صورت این نظامی وفادار به دین اسلام و منتظر امام زمان) (عج) را، در کنار چهرههای گلگونی چون باکری، کاظمی، خرازی، و سلیمانی تصور کرد و نامه وفاداری این سرداران به قائم آلمحمد (ص) را در شعر شاعران قرائت کرد.
نشانههای تعبد در کارنامه شهید صیاد را میتوان در اهمیت دادن به نماز و روز او در دوره حضورش در ارتش شاهنشاهی مشاهده کرد که موجب ایجاد حساسیت رژیم طاغوت نسبت به او شدت بود یا در اهمیت به روزه گرفتن این نظامی مذهبی در آمریکا دید، زمانی که صیاد در سال ۱۳۵۲ برای آموزش هواسنجی بالستیک اعزام شده بود و به دلیل حاضر نشدن در میز ناهار موجبات کنجکاوی آمریکاییها را فراهم کرده بود و صیاد هم در خاطرات مکتوب خود در این باب میگوید: ما از این فرصت در بین نیروهای آمریکایی برای تبلیغ دین اسلام استفاده میکردیم.
صیاد دلها پس از پایان دوره آموزشی خود در آمریکا در سال ۱۳۵۳ و بازگشت به ایران در ادامه خدمتش به اصفهان منتقل شد و در رسته توپخانه ادامه خدمت داد و با وجود حساسیتهای دستگاه امنیتی به فعالیتهای خود افزود تا اینکه پس از نوشتن نامهای به محمد مهدی کتیبه که در آن آمده بود "در مورد برنامههای مذهبی بحمدالله پیش میرویم، مخصوصاً در آن قسمت که میدانید. " دستگاه امنیتی رژیم طاغوت او را به عنوان یک افسر مذهبی شناسایی کرد و صیاد را از در اختیار گرفتن پستهای حساس منع کردند.
در سالهای منتهی انقلاب فعالیتهای صیاد شیرازی با آشنایی با رحیم صفوی، احمد سالک و حسن کامران در اصفهان شدت گرفت تا اینکه سرانجام سه روز مانده به پیروزی انقلاب او را دستگیر و زندان کردند و پس از پیروزی انقلاب موجبات آزادی او فراهم شد.
واژگان تعبد و ایثار در سیمای امیر سپهبد شهید صیادشیرازی را نه فقط در جنگ و دود و خمپاره؛ بلکه در پشت پا زدن به فربگی و ارتقا درجه باید دید و کرنش نکردن در مقابل سریر پادشاهی پهلوی و پاچه خواری دربار خود موید این ادعا است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید صیاد در حفاظت از مکانهای نظامی فعال بود و با شعلهور شدن آتش نفاق در غرب کشور توسط تجزیهطلبان کومله و دمکرات این ارتشی قهرمان در کنار شهیدان چمران و بروجردی حاضر شدند و شهرهای سنندج و پاوه را از تسلط تجزیه طلبان خارج کردند. خیانتهای بنیصدر به خلع درجه صیاد منتهی شد و درجه سرهنگی شهید دو درجه تقلیل یافت و با روی کار آمدن شهید رجایی در مقام ریاستجمهوری این دو درجه برگشت خورد.
با شروع جنگ تحمیلی میتوان آثار برجسته و تصاویر بهیادماندنی از فرماندهی این سپهبد شهید را مشاهده کرد، از آغاز جنگ تا عملیات مرصاد.
گردنه چهار زبر و تنگه حسنآباد در مرصاد، مجاهدت این قهرمان را در خود به یادگار دارند، آنجا که خصم منافق با حمایتهای ارتش درمانده صدام از مرز خسروی گذشتند و بخشی از دیار ایران اسلامی را تسخیر کردند.
آنچه ارزش جهاد در راه خدا توسط صیاد و سربازان ارتش قهرمان در کنار سپاه سرافراز به عنوان دو بازوی ایران اسلامی در عملیات مرصاد در پاسخ به عملیات فروغ نشان میدهد را میتوان در میزان جنایت منافق داعش صفت دید که در وصفش آوردهاند منافقین همه چیز را در سر راه بیرحمانه به آتش کشیدند، به محض ورود به شهر اسلامآباد بیماران را از تخت بیمارستان پایین انداختند و تیرباران کردند، ددمنشی آنها تا حدی بود که سر جنسیت جنین در شکم مادر شرطبندی میکردند و شکم مادر میدریدند و میخندیدند.
کینه کهنه منافقین از شکست در مرصاد و شهید صیادشیرازی باعث شد که زهره قائمی، تواب آزاد شده سال ۱۳۶۵ که توبه شکسته و به اردوگاه اشرف پیوسته بود، پنج روز پس از اعطای درجه سرلشکری به صیاد دلها از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در لباس رفتگر نماد وفاداری ارتش جمهوری اسلامی ایران را ناجوانمردانه ترور و آسمان ایران اسلامی را سیاهپوش کند.»
نظر شما