احمدجو: پوراحمد درصدد اجرای نمایشنامه‌ای مربوط به دوران صفویه بود/گله از سرمایه‌گذار داشت

«از ملاقات پوراحمد با من زمان زیادی نمی‌گذرد به‌طوری‌که آخرین بار بهمن‌ماه سال گذشته با من تماس گرفت و به همراه برادرش میهمان ما در اصفهان بود. درباره مسائل مختلف ازجمله سینما صحبت شد و بسیار خوش گذشت و هیچ نشانه‌ای از ناامیدی در کلام و رفتار او هویدا نبود.»

به گزارش ایمنا، داستان پوراحمد و قصه‌های زندگیِ جاری در نوشته‌ها، آثار و فیلم‌هایش، مرگ را برای نسل ما که عمری را با او و کارهایش زیست کردیم و بزرگ شدیم، ناباورانه می‌کند؛ از او که برای ما زندگی را در اردوهای دانش‌آموزی و در جریان جاری و زنده مدرسه، می‌آموزد. هر پازلی از آفریده‌های هنری پوراحمد، خالق گوشه‌ای از اذهان فروریخته نسل دهه شصت و هفتاد است که با یادش زندگی دوباره جان‌بخشی می‌کند؛ در قصه‌های مجید بوی صمیمیت از بوی نان سنگک داغ، غلیظ‌تر بود.

از طرفی کیومرث پوراحمد قصه‌های خودش را فیلم کرد و خاطره‌هایی ارزنده را برایمان برجای گذاشت. به قولی او آقای حکایت‌های نوستالژیک دوران کودکی ماست؛ او راوی پراحساس زیستن است در قواعدی از سنت‌خواهی و سنت‌شکنی.

او شب یلدایی ساخت تا درد عشق را مزه کنیم و در آن فیلم از غربت و تنهایی انسان‌ها گفت، از سرنخ‌هایی پرده برداشت که همواره با پرانتز باز مواجه می‌شدند. دوربین خود را در اتوبوس شب گذاشت و برای رسیدن به نگهبان شب در نوک برج، پنجاه قدم آخر را برداشت. راستی آقای پوراحمد! هنوز این پرسش برای مخاطبان باقی‌مانده است که کفش‌هایم کو؟

درگذشت کیومرث پوراحمد ضربه‌ای مهم به پیکر نحیف سینمای داستان‌گوی ایران است. اعلام رسمی دلیل مرگ پوراحمد، نه‌تنها جامعه هنری _که از آن‌ها به‌عنوان بخشی فرهیخته از جامعه یاد می‌شود_، بلکه مخاطبان سینما داخل و خارج از مرزهای کشورمان را هم شوکه کرد.

اما نکته قابل‌تأمل این بود که بسیاری از رسانه‌ها به‌جای اینکه بخواهند بیش‌ازپیش به شخصیت و ویژگی آثار این هنرمند و تأثیر او بر سینمای ایران بپردازند، بیشتر محور اقدام به پایان زندگی را مطرح کردند و در قالب گزارش‌ها و گفت‌وگو با هنرمندان به دنبال این بودند تا از این کارگردان نام‌آشنای سینمای ایران، چهره‌ای افسرده و منزوی به نمایش بگذارند.

ازاین‌رو خبرگزاری ایمنا در راستای رسالت فرهنگی و هنری خود، در گفت‌وگو با کارگردانان و فیلم‌سازان کشور به بخش‌های ناگفته مرحوم پوراحمد پرداخته است. در بخش نخست این گفت‌وگوها نظر غلامرضا رمضانی، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان مطرح سینما را در رابطه با وی جویا شده‌ایم که از اینجا می‌توانید مشروح گفت‌وگو را مطالعه کنید، در بخش دوم نیز با امرالله احمدجو، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان مطرح سینمای ایران گپ و گفت کوتاه درباره خاطراتش با مرحوم پوراحمد و ویژگی‌های این کارگردان از نگاه او انجام گرفته که در ذیل ازنظر می‌گذرانید.

مرحوم پوراحمد دارای چه شخصیتی بود و چه ویژگی در فیلم‌سازی و کارگردانی داشت؟

در ارتباط با فیلم‌سازی مرحوم پوراحمد با توجه به انواع فیلم‌های ساخته‌شده توسط وی به‌طور فراوان صحبت شده است و نکته‌ای باقی نمانده که بتوان اضافه کرد به‌ویژه این‌که در «قصه‌های مجید» کارشان سهل و ممتنع، خیلی دل‌نشین و با موفقیت همراه بود، البته کارهای موفق و کمتر هم موفق روی پرده سینما داشتند و تمام ذهن‌شان درگیر سینما بود و این‌گونه بود که فیلم‌ساز بسیار فعالی شناخته شدند.

چه ویژگی در فیلم‌سازی پوراحمد وجود داشت که کارهای وی را از دیگران متمایز می‌ساخت؟

پایبندی به یک سری از مضامین و فرم‌هایی که در کارهایش تکرار می‌شد و بیشتر طنز بود، آثارش را از دیگر فیلم‌سازان متمایز می‌کرد. وی علاقه‌مند بود که به مسائل نوجوانان بپردازد، در این راستا فیلم‌های در ارتباط با نوجوانان ساخت که به‌نوعی با واکنش و بازتاب دوگانه همراه بود یعنی طیف وسیعی از کودکان، نوجوانان و سالمندان را پوشش می‌داد و آن‌ها نیز علاقه‌مند به تماشای این کارها بودند.

سابقه آشنایی شما با مرحوم پوراحمد به چه صورت بوده و وی را چگونه فردی دریافتید؟

در اولین ملاقات در برنامه آقای جیرانی که برای دعوت از فیلم‌سازان ترتیب داده‌شده بود، پوراحمد نیز حضور داشت، البته پیش‌تر با فیلم‌های وی آشنایی داشتم. به خاطر دارم در آن ملاقات مرحوم پوراحمد را زیرچشمی نگاه می‌کردم، مردی با قدبلند و اخمی نیز در چهره‌اش پدیدار بود که جرأت نمی‌کردم سخن بگویم؛ بعدها در بخشی از مصاحبه‌های که از وی شنیدم، متوجه شدم که شخصی شوخ‌طبع بود. حتی در یک جشنواره فیلم کوتاه در کنار رسول صدرعاملی و سایر دوستان که به اصفهان سفر داشت، با او آشنا شدم. در همان جلسه اول گویا سال‌هاست که یکدیگر را می‌شناسیم و چند شب پس از آن هم با گرفتن آدرس در منزل ما حضور پیدا کرد. برخوردش بسیار خودمانی بود و از آن موقع به بعد به دوستان بسیار صمیمی تبدیل شدیم به‌طوری‌که هر بار به اصفهان سفر می‌کرد به‌طور حتم باید گپ و گفت صمیمانه‌ای باهم ترتیب می‌دادیم.

مرحوم پوراحمد دارای شخصیت منزوی و ناامیدی بود؟

به‌هیچ‌وجه، از مدت‌زمانی که همدیگر را دیده‌ایم خیلی نمی‌گذرد. آخرین بار بهمن‌ماه سال گذشته با من تماس گرفت و به همراه برادرش میهمان ما در اصفهان بود و در خصوص مسائل مختلف ازجمله سینما صحبت شد و بسیار خوش گذشت و هیچ نشانه‌ای از ناامیدی در کلام و رفتار او هویدا نبود.

هنگامی‌که خبر فوت وی را شنیدم یکه خوردم و انتظار داشتم شایعه باشد.. حتی در مورد مرحوم خسرو شکیبایی این شایعه وجود داشت.

مرحوم پوراحمد در حوزه سینما چه دغدغه‌ای داشت؟

دغدغه وی سینما و تهیه‌کننده بود به‌طوری‌که همیشه از طرح آماده برای یافتن تهیه‌کننده برخوردار بود.

مهم‌ترین دغدغه مرحوم پوراحمد فیلم‌سازی بود چراکه در یک برهه زمانی که در اوج بود، جذب سرمایه‌گذار بخش خصوصی و دولتی سهل‌تر بود اما این اواخر کارش در رابطه با این مسئله با دشواری همراه شده بود، اگر گله‌ای داشت ازاین‌جهت بود و از این دسته انسان‌هایی نبود که فریادش به آسمان برسد، دلش می‌خواست که درخصوص هر کاری، فعالیت خود را به‌سرعت آغاز کند، حتی درصدد این بود که نمایشنامه‌ای مربوط به دوران صفویه را روی صحنه ببرد.

مرحوم پوراحمد در این اواخر درصدد ساخت فیلمی برای اصفهان بود؟

نسبت به طرح‌های وی کنجکاوی نمی‌کردم، البته اصفهان لوکیشن مورد دلخواهش بود و بنا به نوع طرحی که داشت، امکان آن در اصفهان مهیا می‌کرد، حتی گویا با شهرداری اصفهان نیز مکاتبه‌ای کرده بود که برای ساخت فیلم سرمایه‌گذاری کند.

با توجه به این‌که مرحوم پوراحمد زاده اصفهان بود آیا مردم اصفهان قدردان زحمات این هنرمند بودند؟

زنده‌یاد پوراحمد در مواجهه با مردم در همان جشنواره فیلم‌های کوتاه مشخص بود که از محبوبیت بالایی برخوردار است و باید هم همین‌طور می‌شد، به‌ویژه با قصه‌های مجید و نوع بازیگری که از مرحوم مادرش دریافت کرده بود، طبیعی بود که مردم اصفهان قدردان مرحوم پوراحمد باشند.

جغرافیای اصفهان چه تأثیری در فیلم‌سازی مرحوم پوراحمد داشت؟

شهر اصفهان به سبب خصوصیت‌هایی که عمومیت داشت، موجب شد که این شهر را برای فیلم‌سازی انتخاب کند، چراکه این شهر جذابیت‌های خاص خود را داراست و منحصربه‌فرد است و این جذابیت‌ها تنها شامل معماری و این قبیل موارد نیست، بلکه مردم این دیار هم علاقه‌مند به کارهای نمایشی هستند.

تئاتر اصفهان اگر در قیاس با جمعیت، شرایط و سرمایه‌گذاری جلوتر از تهران نباشد، کمتر نیست و در بین شهرهای ایران تنها شهری است که حتی پیش از انقلاب به‌موازات تهران دارای تئاتر حرفه‌ای بوده است و اکنون هم به‌محض آماده شدن کارهای صحنه‌ای به‌سرعت سالن‌ها رونق می‌گیرد و هم‌اکنون برای چند کار، بازیگران خلاق، توانا و علاقه‌مند حضور دارند و به سبب این ویژگی‌ها به‌حق پایگاه هنر و فرهنگ ایران است که در آن‌هم شکی نیست، حیف که بخشی از این قضیه به جهت توسعه مسائل هنری در این شهر در حد تعارف است.

باید گفت این شهر در آمادگی نیروی انسانی بسیار مستعد است هم در خصوص افرادی که دوره‌های را گذراندند و آماده‌به‌کار هستند و هم افرادی که در صورت فراهم شدن شرایط به‌سرعت آماده انجام کار خواهند شد.

آیا شما موافق هستید که دست‌نوشته مرحوم پوراحمد برای مردم خوانده شود؟

متأسفانه یک نوع دلالی در بسیاری از رسانه‌ها در داخل و خارج حاکم است و به‌جای پرداختن دقیق‌تر به موضوع، این مسائل خوراکی برای رسانه است اما آن چیزی که در چند روز اخیر مواجه بودم بسیار مثبت است. خود من هم داغدار این ماجرا هستم اصلاً نسبت به این نامه کنجکاو نیستم و دلم نمی‌خواهد بدانم که قضیه چه بود چراکه در ذهن و خیالم نتوانستم سوگ ایشان را بپذیرم و گویا هنوز زنده است و می‌خواهم مادامی‌که زنده هستم همچنان در ذهنم زنده بماند و بی‌اطلاع هستم که چه چیزی این داغ را داغ‌تر کرده است.

باوجود شوخی‌ها و روحیه طنز ایشان، چنین اتفاقی قابل‌باور نبود. البته این اتفاقات ممکن است عوامل مختلفی داشته باشد زیرا شناخت زندگی شخصی و زبان اشخاص به‌آسانی نیست و در لحظه تصمیم گرفتن و ناگهانی احساساتی شدن، بسیار حساس بود و این احساساتی شدن برای من قابل‌فهم است اما چرایی این ماجرا کاملاً مبهم است و نمی‌خواهم هیچ قضاوتی داشته باشم اما در حال حاضر سوگ‌نامه‌های وجود دارد که از سوی دوستان نزدیک و دوستداران وی در حال انتشار است.

امیدوارم که به‌عنوان فیلم‌ساز معاصر به آثارش بیشتر توجه شود و برای سایر فیلم‌سازان، روشنگر بسیاری از مسائل باشد و این‌گونه نباشد که پس از یک هفته با یک تیتر خبری دیگر، این داغ فراموش شود. به‌طور مثال پرویز پورحسینی بازیگر منحصربه‌فردی بود یا زحماتی که مرحوم تارخ در سینما و تلویزیون داشت. فقدان این افراد بسیار آزاردهنده است. امیدواریم در مورد مرحوم پوراحمد به کارهایش پرداخته شود و نمایشگاهی خوب از آثار وی برای نسل‌های آینده داشته باشیم، زیرا نسل به نسل می‌توانند از کارهای وی بهره‌مند شوند و ارتقای سلیقه پیدا کنند.

وی دست‌به‌قلم بود و زیبا می‌نوشت. کمتر فردی را مشاهده کردم که در قضاوت‌های خود راجع به دیگران بسیار منصف باشد و کینه و حسادتی در وجودش داشته باشد، اگر هم از کار هرکسی هم لذت برد، مبلغ وی باشد یعنی خواستار کار خوب بود و از شناخت خوبی نسبت از کارهایی که دیده می‌شد، برخوردار بود البته مقالاتی در مجله فیلم و سایر مجلات داشت و کتاب نیز می‌نوشت و جدای از فیلم‌نامه‌نویسی، در حوزه‌های دیگر نویسنده و اهل‌قلم بود و امیدواریم که اهل‌قلم به وی بپردازند و اگر این خصوصیت‌ها در همراهی با مرادی‌کرمانی وجود نداشت، تا این اندازه به موفقیت دست پیدا نمی‌کرد و ادبیات را نیز به‌خوبی می‌شناخت و مجموعه این خصوصیات حضورش را بسیار دل‌نشین می‌کرد. امیدوارم به وجوه مختلف توانایی وی در ساخت فیلم‌ها توجه شود.

کد خبر 653522

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.