به گزارش خبرنگار ایمنا، پروین اعتصامی، شاعر نامدار ایران و زبان فارسی است که با تواناترین شاعران مرد، برابری کرده و به گواهی اساتید و سخنشناسان معاصر، حتی گوی سبقت را از آنان ربوده است. رمز توفیق این شاعر ارزشمند فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی، معجزه تربیت و توجه پدر اوست.
پدر پروین «میرزا یوسف اعتصامی» پسر میرزا ابراهیمخان مستوفی ملقب به «اعتصامالملک» از اهالی آشتیان بود که در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همان شهر زیست.
اعتصامالملک از پیشقدمان راستین تجدد ادبی در ایران و از پیشوایان تحول نثر فارسی است. او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان در پرورش استعدادهای جوانان نقش بسزایی داشت.
او علاوه بر ترجمه بیش از ۱۷ جلد کتاب در بهار ۱۳۲۸ ه. ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی به نام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار ۲۴ شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی، ادبی، اخلاقی، تاریخی، اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند.
زندگینامه
رخشنده اعتصامی مشهور به «پروین» در روز ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ شمسی در تبریز تولد یافت و از ابتدا زیر نظر پدر دانشمند خود -که با انتشار کتاب (تربیت نسوان) اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود- رشد کرد.
در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و عرب را نزد وی فراگرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد میآمدند، بهرهها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارقالعاده خویش دچار حیرت میساخت. در هشتسالگی به شعر گفتن پرداخت و با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیفی که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه میکرد، طبعآزمایی میکرد و به پرورش ذوق میپرداخت.
در تیرماه سال ۱۳۰۳ شمسی برابر با ماه ۱۹۲۴ میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی «میس شولر» در ایران اداره میشد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» ایراد کرد.
او در این خطابه از ظلم مرد به شریک زندگی خویش که سهیم غم و شادی اوست سخن میگفت. میس شولر، رئیس مدرسه آمریکایی دختران خاطرات خود را از تحصیل و تدریس پروین در آن مدرسه چنین بیان میکند:
«پروین، اگرچه در همان اوان تحصیل در مدرسه آمریکایی نیز معلومات فراوان داشت، اما تواضع ذاتیاش به حدی بود که به فراگرفتن مطلب و موضوع تازهای که در دسترس خود مییافت شوق وافر اظهار مینمود.»
پدر پروین
یوسف اعتصامالملک در ۱۲۹۱ ه. ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبانهای ترکی و فرانسه را در تبریز آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که کتاب (قلائدالادب فی شرح اطواقالذهب) را که رسالهای در شرح صد مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم اخلاق به زبان عربی بود، نوشت که جزو کتابهای درسی مصریان قرار گرفت. چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای ساحل نیل قرار گرفت.
کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریرالمراة) قاسم امین مصری بود به سال ۱۳۱۸ ه. ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب عام و بیخبری عموم از اهمیت پرورش بانوان، در جامعه ایرانی رخ مینمود.
اعتصامالملک از پیشگامان راستین تجدد ادبی در ایران و از پیشوایان تحول نثر فارسی است. او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان نقش بسزایی داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از ۱۷ جلد کتاب در بهار ۱۳۲۸ ه. ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی به نام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار ۲۴ شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی-ادبی- اخلاقی-تاریخی-اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند.
یوسف اعتصامی معروف به اعتصامالملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین (چاپخانه) را در تبریز بنا کرد، مدتی هم نماینده مجلس بود. اعتصامالملک مدیر مجله (بهار) بود که نخستین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد، ثمره ازدواج اعتصامالملک، چهار پسر و یک دختر است.
اولین معلم پروین در دورهای که آموزش دختران امری باطل و مردود شمرده میشد، پدرش بود که خود جزو دانشمندان و سخندانان و از مترجمان بنام ایران به شمار میرفت. بنابراین ادبیات فارسی و عربی را بامهارت هر چه تمام در نزد پدر آموخت.
بهندرت در جرگه سایر اطفال وارد میشد. غالباً تنها به سر میبرد و اندیشههای بزرگ در سر میپروراند. در مجلس درس همیشه از سایران پیشتازتر بود. استعداد و قریحه لبریز او بهزودی و هنگامیکه بیش از هفت سال سن نداشت بروز کرد و در این زمان به سرودن اشعار مختلف پرداخت.
در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی، نظامی، مولوی، ناصرخسرو، منوچهری، انوری، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار میآیند، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوههای یادگیری آن با او تمرین میکرد.
گاهی شعری از شاعران قدیم به او میداد تا براساس آن، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد، یا قافیههای نو برایش پیدا کند، همین تمرینها و تلاشها زمینهای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیندوزد.
هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد، با خواندن این بیتها به توانایی او در آن سن و سال پی میبرد. برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی، یعنی یازده تا چهارده سالگی اوست. شعر (ای مرغک) او در ۱۲ سالگی سروده شده است:
ای مُرغک خُرد، ز آشیانه
تا کی حرکات کودکانه؟
رام تو نمیشود زمانه
مندیش که دام هست یا نه
شو روز به فکر آب و دانه
پرواز کن و پریدن آموز
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام از چه شدی؟ رمیدن آموز
بر مردم چشم، دیدن آموز
هنگام شب آرمیدن آموز
با خواندن این اشعار میتوان دختر دوازده سالهای را مجسم کرد که اسباببازیاش (کتاب) است؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده میشود که اشعار آن را میخواند و در سینه نگه میدارد.
شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند، و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع میشدند و در زمینههای مختلف ادبی بحث و گفتوگو میکردند. هر بار که پروین شعری میخواند، آنها با علاقه به آن گوش میدادند و او را تشویق میکردند.
قریحه سرشار و استعداد خارقالعاده پروین در شعر همواره موجب حیرت فضلا و دانشمندانی بود که با پدرش معاشرت داشتند، به همین جهت برخی بر این گمان بودند که آن اشعار از او نیست.
پروین در تیرماه ۱۳۰۳ شمسی برابر با ماه ۱۹۲۴ میلادی در سن ۱۸ سالگی، فارغ التحصیل شد. او در تمام دوران تحصیلی، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه، معلومات زیادی داشت، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی میکرد، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که میتوانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی (انگلیسی) بخواند. مهارت او در این زبان به حدی رسید که دو سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.
در خرداد ۱۳۰۳، جشن فارغالتحصیلی پروین و همکلاسهای او در مدرسه برپا شد. او خطابهای با عنوان” زن و تاریخ” ایراد کرد. در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی، بی سوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی، به عنوان اعلامیهای در زمینه حقوق زنان، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.
شروع تحصیلات و سرودن شعر
پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد. خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابهلای گفتوگوهای آنان درمییافت. در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی، نظامی، مولوی، ناصرخسرو، منوچهری، انوری، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نامآور زبان فارسی به شمار میآیند، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوههای یادگیری آن با او تمرین میکرد.
گاهی شعری از شاعران قدیم به او میداد تا براساس آن، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد یا قافیههای نو برایش پیدا کند، همین تمرینها و تلاشها زمینهای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیندوزد.
هر فردی کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد، با خواندن این بیتها به توانایی او در آن سن و سال پی میبرد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی، یعنی یازده تا چهارده سالگی او میباشد، شعر " ای مرغک " او در ۱۲ سالگی سروده شده است:
ای مُرغک خُرد، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمیشود زمانه
رام از چه شدی؟ رمیدن آموز
مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم، دیدن آموز
شو روز به فکر آب و دانه
هنگام شب آرمیدن آموز
ادامه تحصیلات
پروین، در ۱۸ سالگی، فارغالتحصیل شد. او در تمام دوران تحصیلی، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه، معلومات زیادی داشت. او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی میکرد، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند.
مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که میتوانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی (انگلیسی) بخواند. مهارت او در این زبان به حدی رسید که دو سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.
سخنرانی در جشن فارغالتحصیلی
در خرداد ۱۳۰۳، جشن فارغالتحصیلی پروین و همکلاسهای او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی، بیسوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی، به عنوان اعلامیهای در زمینه حقوق زنان، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.
پروین در قسمتهای از اعلامیه "زن و تاریخ" گفته است:
«داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید.»
و درباره راه چارهاش گفته است:
«پیداست برای مرمت خرابیهای گذشته، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده، مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاه را عبور کند.»
اخلاق پروین
یکی از دوستان پروین که سالها با او ارتباط داشت، درباره او گفته است:
«پروین، پاک طینت، پاک عقیده، پاکدامن، خوش خو و خوش رفتار، نسبت به دوستان خود مهربان، در مقام دوستی فروتن و در راه حقیقت و محبت پایدار بود. کمتر حرف میزد و بیشتر فکر میکرد، در معاشرت، سادگی و متانت را از دست نمیداد. هیچ وقت از فضائل ادبی و اخلاقی خودش سخن نمیگفت.»
همه این صفات باعث شده بود که او نزد دیگران عزیز و ارجمند باشد. مهمتر از همه اینها، نکتهای است که از میان اشعارش فهمیده میشود. پروین، با آن همه شعری که سروده، در دیوانی با پنج هزار بیت، فقط یک یا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و این نشان دهنده فروتنی و اخلاق شایسته اوست.
ازدواج پروین
پروین در نوزده تیرماه ۱۳۱۳ با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت.
او که در خانهای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانهای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همگامی این دو طبع مخالف نمیتوانست دیری بپاید و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از کابین طلاق گرفت.
پروین پس از جدایی برای مدتی کوتاه سیمای متین و موقر خویش را با غباری از گرفتگی پوشاند. اما این تغییر را فقط اطرافیان پروین که همواره با او بودند میتوانستند درک کنند. با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی نکرد. درباره دوره زناشویی خود فقط سه بیت ذیل را گفته است:
ای گل! تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سر زنش و بدسری خار چه دیدی؟
ای لعل دل افروز، تو با این همه پرتو
جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
بعد از آن واقعه تأثیرانگیز پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم کنونی) بود. کتابداری ساکت و محجوب که بسیاری از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمیدانستند او همان شاعر بزرگ است. پروین در این مدت به سرودن اشعار ناب خود نیز ادامه میداد.
پروین یک قسمت از اشعار خود را که مطبوع طبع وی نبود، چند سال پیش از مرگ خود سوزاند و بعضی از اشعار وی نیز پیش از آنکه به صورت دیوانی منتشر شود، در مجله «بهار» که به قلم پدر ادیبش، مرحوم یوسف اعتصامالملک انتشار مییافت چاپ میشد.
در سال ۱۳۱۴ دیوان پروین اعتصامی، شاعر توانای ایران، به همت پدر ادیبش انتشار یافت و دنیای فارسیزبان از ظهور بلبل داستان سرای دیگری در گلزار پر طراوت و صفای ادب فارسی آگاهی یافت و از غنچه معطر ذوق و طبع او محظوظ شد.
مرگ پدر
پروین پس از درگذشت پدر، این ابیات را در سوگ وی سروده است
پدر، آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
از ندانستن من، دزد قضا آگه بود
پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعار خود نیز ادامه میداد تا اینکه دست اجل او را در ۳۴ سالگی از جامعه ادبی گرفت. به هرحال در شب شانزدهم فروردین سال ۱۳۲۰ خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی به خاک سپردند. در تهران و ولایات، ادبا و شعرا از زن و مرد اشعار و مقالاتی در جراید نشر و مجالس یادبودی برای او برپا کردند.
نظر شما