به گزارش خبرنگار ایمنا، رشد فیزیکی شهرها در کنار تحولات حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی موجب تغییرات اساسی در ساختار شهرها شده که نتایج آن به صورت عینی قابل مشاهده است.
ساختار شهرها در جریان تحولات و طی سالها تغییر کرده است، ساختار کالبدی شهر در رخداد پدیدهها و درجات تأثیر آن مؤثر است، از اینرو بررسی ساختار و ابعاد آن حائز اهمیت است؛ شناخت ساختار شهر و ابعاد آن بر اساس نظرات اندیشمندان این حوزه، تعاریف تابآوری و انواع الگوهای مفهومی، الگوی مناسبی انتخاب را میکند و در نهایت به بیان ابعاد ساختار شهر میپردازد.
شهرها به عنوان پیچیدهترین ساخته دست بشر با خطرات گستردهای مواجه هستند؛ لذا بازشناخت ویژگیهای ساختار اصلی شهر ضرورت دارد. ساختار شهری یکی از مهمترین چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه است.
نوع ساختار یک معیار رشد برای شهر است، زمانی که ابعاد مختلف یک شهر متحول میشود، بخشی از ساختار آن در جریان رشد متحول میشود و میتواند بر میزان کیفیت محیط مؤثر باشد.
در گفتوگو با زهرا مهدوی، کارشناس شهرسازی مفهوم ساختارگرایی در شهر و تأثیر آن بر روند توسعه شهرها را بررسی کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ساختارگرایی در شهر به چه معنا است؟
ساختار واژهای پیچیده است که معانی مختلفی دارد. بررسی ریشه و تاریخ تحول مفهوم ساختار، معانی و کاربردهای آن در حوزه مطالعات شهری نشان میدهد.
بررسیها نشان میدهد که به کار بردن واژه ساختار در معماری و شهرسازی همزمان با معانی مختلف، سبب چندگانگی مفهوم آن شده است. مطالعات مربوط به ساختار کالبدی فضایی به ویژه در قالب مفهوم ساختار اصلی شهر طی سالهای گذشته مورد توجه بوده است.
شناسایی ساختار شهر با استفاده از تحلیل ساختار فضایی که ترکیبی از رویکردهای گونهشناسانه، ریختشناسانه و معناشناسانه است، مفاهیم مختلف ساختار را چنانچه در حوزههای مختلف مطرح شده است در خود میگنجاند و میتواند بخش اصلی شهر را معین کند که شالوده نمادین و بخش پایدار آن را تشکیل میدهد و بخشهای دیگر شهر از آن تبعیت و به این ترتیب شکل شهر را مشخص میکند.
در ترکیب تحلیل فضایی با ساختار معنایی میتوان ساختارهای دیگری را در شهر ایرانی قبل از دوره مدرن جستوجو کرد که متمایز از ساختار اصلی آن است.
میان ساختار و شکل شهر چه ارتباطی وجود دارد؟
مفهوم «ساختار شهر» به عنوان یکی از مفاهیم اصلی که در دوران بعد از مدرن، جایگاه خاصی در ادبیات شهرسازی یافته است، در ارتباطی مستقیم با مفهوم «شکل شهر» است.
چنانچه شناخت شکل شهر را در قالب یک فرآیند تصور کنیم، بدون شک شناخت ساختار شهر، اجزا، عناصر و ابعاد آن از مهمترین گامها طی این فرآیند خواهد بود؛ لذا به نظر میرسد تبیین و تدقیق مناسبات میان این دو مفهوم، نه تنها به وضوح بیشتر زوایای پنهان هر دوی این مفاهیم خواهد انجامید، بلکه گام مؤثری در راستای شناخت شکل شهر نیز است.
تبیین مناسبات و تعاملات «شکل» و «ساختار» شهر در شناخت بهتر و برنامهریزی دقیقتر برای شهرهای امروزی ضرورت دارد.
تأثیر ساختارگرایی بر روند توسعه شهر چیست؟
توسعه کالبدی شهرهای ما همواره با ظهور واحدهایی با شکلهای جدید همراه است، شهرسازی برای نظارت و جلوگیری از تشدید چندگانگی در شکل شهرها به ارتقای تواناییهای نظری و مهارتهای عملی برای انسجام این اجزای نوظهور در کل شهر نیازمند است.
به منظور رسیدن به این هدف دو هدف کلان شفافسازی و مفهوم شکل شهر منسجم دنبال میشود که آگاهی از آرای شهرسازان برای انسجام شکل شهرها با تاکید بر تدوین وجوه کیفی انسجام در شهرسازی است.
انسجام کالبدی شهر، فرآیند سازماندهی عناصر متنوع و وابسته به هم در شکل شهر است که در آن روابط متقابل یا مشارکت ضروری و همزمان میان اجزا به طور ذهنی و عینی با هدف ایجاد یکپارچه، هدفمند، آراسته، خوانا، معنادار و همگرا با روندهای طبیعت انجام میشود.
تحقق رویکرد ساختارگرایی در شهرها با چه موانعی روبهرو است؟
ساختار شهری با سه مسئله اساسی نبود توجه به جنبههای کیفی شکل شهر در حمایت از توقعات روانی انسان از فضا در کنار انتظارات کارکردی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی، ترافیکی و سیاسی شهروندان، بیتوجهی به ویژگیهای شکلی شهرسازی سنتی در ایران و نبود رویکرد جامع نسبت به شکل شهرهای جدید، ساختوسازهای جدید و گسترشهای سریع و روزافزون مواجه است.
انسجام شهری به عنوان کیفیتی ضروری در حیات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهرها، در دوره مدرن کمتر مورد توجه شهرسازان بوده است، تا آنجا که پراکندگی و زوال بافت کالبدی شهرها بهویژه کلانشهرهای کنونی را میتوان نتیجه توجه نداشتن به این کیفیت در برنامهریزی و طراحی شهرهای معاصر دانست.
یکی از دلایل مهم این کمتوجهی وجود رویکردهای مختلف در مطالعه فرم، ساختار و نبود یک رویکرد یکپارچه و اصولی است که بتوان براساس آن میزان انسجام فرم و ساختار شهر را ارزیابی کرد.
نظر شما