پرواز را میشود از همین جا آموخت.
رجب المرجب ۱۴۳۳، مسجد الغدیر،دانشگاه اصفهان
آورده است مرا یا آمده ام؟! نمیدانم، اما بیقراری ها از همان پشت در مسجد آغازشد. وقتی که ساعت ۶ بعدازظهر،معتکفین با وسایلشان منتظر پذیرش بودند. خانواده هایی که برای بدرقه فرزندانشان اشک ریزان ، گوشه ای ایستاده بودند.دلتنگیشان از لرزش صدایی که میگفت “التماس دعا”آشکار بود. اما بچه ها دل بریده بودند، ازهمه کس ،ازهمه جا، از همه لحظه هایی که زیر لب میگفتند کاش دیگر آن لحظات برنگردد!
جمعیت هر ساعت زیادتر میشد.
خدایا! آسمان را به خانه ای آورده ای یا معتکفین را به آسمان دعوت نموده ای. قدر باید دانست این لحظات را همچون شب قدر!
پذیرش که شروع شد، بیقراری ها هم بیشتر شد.بچه ها از کنار آب واسفندی رد میشدند که برای استقبالشان آماده شده بود.تا نزدیکهای سحر از دوستان پذیرش میشد. میز انصراف هم که شده بود میز استقبال . یک نفر انصراف ، ده نفر جایگزین .حیف است از دوستانی حرف نزنیم که اگر نبودند اعتکاف با این شور واشتیاق برگزار نمیشد.دوستان و مسئولانی که شاید از چندین شب قبل برای فضاسازی مسجد وکارهای تدارکات درگیر بودند.دوستانی که شاید سه شبانه روز نخوابیدند. ( اجرشان با صاحب خانه )
حال و هوای اصلی مراسم از همان سحر روز اول با تلاوت قرآن آغاز شد.بعد از آن نکته های ناب حجت الاسلام حاج آقای لقمانی ، آن هم شب میلاد مولود کعبه! از فضیلت اعتکاف گفتند و از اینکه تمام کسانی که در مسجدند ، دعوت شده اند، تک تک .
بعد از نماز همه دیگر معتکف شده بودند.همه گوشه نشین، همه نیازمند.!حال و هوای بچه ها در کلمات نمی گنجد.معنای خلوصشان ژرف است ، کلمه ای پیدا نمیشود. معتکفینی که سال اولشان بود شاید حال عجیبتری داشتند، جانبازانی که تمام عمر مدیون رفتن های بی بهانه یشان هستیم، بی ریا بین تمام بچه ها نشسته بودند. بزرگان ومسئولانی که با تمام مسئولیت ها ، حالا تمام مسئولیتشان ، معتکف گردیدن، شده است.
حاج حسین یکتا هم از اعتکاف هشت ساله و سختی هایش برایمان گفت .
مهمان خدا بودن ، سه روز پای سفره کسی نشستن که بی نیاز مطلق است. سه روز برای ۳۶۲ روز !!!سه روزی که شاید حال و هوایش در هیچکدام از روزهای سال تکرار نشود. و اما لحظات معنوی افطار، دوباره صدای نور، صدای قرآن، اشک ها، دعاها، التماس ها، دعای فرج ها، العفو ها ، خدا خداها…
وامشب هم ،شب آخر است . شب وغات عمه سادات، شب وفات دختر فاطمه (س) ، شب وفات خواهر حسنین (ع). شاید عجیب ترین و عرفانی ترین لحظات اعتکاف همین امشب باشد. گریه های روضه زینب (س) و حسینی که نامش همه جاست. و قسم ها و سوگندهایی که همه به حرمت خانه خداخوردن دو عهد و پیمان هایی که بستند.
خدایا!این قول و قرارها تا کی قول قرار می ماند!!!.
نظر شما