به گزارش خبرنگار ایمنا، مجموعه تلویزیونی «گیلدخت» به عنوان یکی از سریالهای الف ویژه هر هفته روزهای پنجشنبه و جمعه روی آنتن شبکه یک سیما میرود و تلاش داشته است داستان یک عشق نافرجام را به تصویر درآورد. به بهانه نقشآفرینی «محمود پاکنیت» در این سریال در نقش یک خان، هفت شخصیت قدرتمند و به یادماندنی تعدادی از سریالهای ایرانی را مرور کردهایم که هرچند برخی، کاراکترهایی منفی و حتی منفور محسوب میشدند اما آنها را دوست داشتیم و هنوز هم در خاطرمان به یاد داریم.
دلیل انتخاب این هفت شخصیت این است که علاوه بر جایگاه مقتدر و درست در خط داستانی، از هنر بازیگریشان هم حداکثر بهره را برده بودند و به دلیل هنرنمایی همین بازیگران، در خاطره بسیاری از مخاطبان ماندگار شدند.
«حشمت فردوس» در سریال «ستایش»
همین چند وقت پیش بود که «سعید سلطانی» در مقام فیلمنامهنویس سریال «ستایش» به صورت قطعی اعلام کرد که دیگر ایدهای برای ادامه این مجموعه در فصلهای بعدی وجود ندارد و پرونده آن به طور کامل بسته شده است. «ستایش» از این منظر یکی از تجربههای موفق سریالسازی در تلویزیون محسوب میشود که امضای سعید سلطانی را به عنوان کارگردان بر پای خود دارد. داستان اصلی این سریال از جایی آغاز میشود که همسر ستایش، براثر یک اتفاق، فوت میکند و حالا او قصد دارد دو فرزند به یادگار مانده از او را بزرگ کند اما یک مانع جدی پیش روی خود دارد؛ پدر همسرش یعنی «حشمت فردوس». حشمت فردوس، هم یک دنده است و هم مهربان.
او یک کاراکتر پایبند به اصول و قواعد است اما فقط خودش را برای تعیین این اصول و قواعد دارای صلاحیت میداند. او در تمام زندگی عادت کرده است فقط «چَشم» بشنود و احتمالاً به همین دلیل وقتی با مقاومت عروس جوانش در برابر تصمیمی که او اتخاذ کرده، مواجه میشود، گُر میگیرد و حتی تا پای انتقام پیش میرود. بعد از نقش «مالک اشتر» در سریال «امام علی (ع)»، بیتردید «حشمت فردوس» یکی از ماندگارترین نقشآفرینیهای «داریوش ارجمند» در قاب تلویزیون محسوب میشود. او به گونهای این نقش را از آن خود کرد که به سختی میتوان آن را در قامت بازیگری دیگر متصور شد. ارجمند در فرآیند طراحی و نگارش شخصیت فردوس با «سعید مطلبی» و «سعید سلطانی» هم فکری داشته و از این منظر به خوبی توانست این نقش را ماندگار کند.
«خان مظفر» در سریال «هزاردستان»
وقتی به هر بهانهای میخواهیم فهرستی از سریالهای ماندگار تلویزیونی گردآوری کنیم، بدون تردید، «هزاردستان» یکی از صدرنشینان آن است؛ یادگاری ارزشمند و همچنان درخشان از زندهیاد «علی حاتمی» که ویترینی کمنظیر از هنرنمایی بازیگران را در کنار دیالوگهایی مسحورکننده در خود جای داده است.
حاتمی در هزاردستان هم به سبک و سیاق خود سراغ تاریخ رفته و روایتی از ارباب قدرت را در تار و پود یک داستان جنایی به تصویر درآورده است. «خان مظفر» در واقع همان هزاردستان است، کاراکتری که در پشت پرده تمام اتفاقات سیاسی و اجتماعی سریال نقش دارد. حاتمی گفته بود: «خان مظفر» در واقع چکیده همه خاندانهای حکومتگر در ایران است. او زورگویی خود را به رخ دیگران نمیکشد اما در خفا چنان اعمال قدرت میکند که حرف زور خود را بر کرسی بنشاند. «عزتالله انتظامی» یکی از همان نسل بازیگرانی است که در آثار علی حاتمی خوش درخشیدند و درخشش آنها تا سالها در سینمای و تلویزیون ایران امتداد داشت. خان مظفر اما یکی از نقشآفرینیهای ویژه او محسوب میشود که هنوز و پس از سالها از حافظهمان پاک نشده است. نکته کلیدی در کاراکتر خان مظفر، ظاهر آرام و درون پرخاشگر و زورگوی او است که انتظامی به خوبی توانسته این ترکیب را به تصویر درآورد.
«اسدالله خان» در سریال «پدرسالار»
زندهیاد «اکبر خواجویی» بیش از ۱۰ سریال تلویزیونی را کارگردانی کرد و چند فیلم سینمایی هم ساخت اما هیچکدام به اندازه مجموعه «پدرسالار» که در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ کارگردانی کرده بود، در حافظه مخاطبان ماندگار نشد، سریالی که بخش عمدهای از توفیقش را مدیون داستان پرکشش جدال میان یک عروس با پدر همسرش است. در این سریال، «آذر» که میخواهد استقلال خود را حفظ کند، زیر بار حرف زور «اسدالله خان» نمیرود و همین جدال، روابط خانوادگی را تا مرز فروپاشی پیش میبرد. اسدا… خان به معنای واقعی در این سریال، پدرسالار است.
او به هیچ وجه نمیپذیرد که هیچ شخصی روی حرف او حرف بزند و تمام فرزندانش را هم با همین قاعده بار آورده است. او تلاش دارد از منظر مهربانی و دلسوزی برای فرزندان، همه آنها را حتی پس از تشکیل خانواده در سایه چتر حمایتی خود قرار دهد و همین ویژگی، بدون آنکه او قصد و نیت بدی از آن داشته باشد، دیگران را آزار میدهد.
آذر، اولین شخصی است که به مخالفت با او میپردازد. «محمدعلی کشاورز» به معنای واقعی در نقش اسدالله خان درخشید و بیشک میتوان این نقشآفرینی را یکی از قلههای خاطرهسازی در کارنامه این بازیگر توصیف کرد. نکته مهم درباره این نقشآفرینی، حضور «احمد رسولزاده» به عنوان گوینده این کاراکتر روی بازی محمدعلی کشاورز بود. کشاورز سالها بعد به تأثیر این صداپیشگی روی ماندگاری این نقش در حافظه مخاطبان اذعان کرده بود.
«عزت سالاری» در سریال «پس از باران»
شاید شما هم با شنیدن نام سریال «پس از باران»، قبل از هر چیز، آوای تیتراژ پایانی آن را در حافظهتان مرور کنید؛ یک تیتراژ ماندگار که حالا به پسزمینهای برای همه خاطرات ما از این سریال تبدیل شده است. «سعید سلطانی» با همین سریال بود که توانست جایگاه خود را در ردیف سریالسازان موفق تلویزیونی تثبیت کند.
داستان پس از باران، هر چند از زمان حال آغاز میشد اما از جایی به بعد، روایت به گذشتههای دور میرفت و دقیقاً همان جا، در دل تاریخ بود که با زندگی یک زن، در سایه سنگین نظام اربابی، مواجه میشدیم. ارباب «عزت سالاری» کاراکتری است که تلاش بسیاری دارد قدرت خود را به همگان تحمیل کند اما یک نقص در زندگی فردیاش او را آزار میدهد و آن این است که هنوز فرزندی ندارد، به همین دلیل هم با یک دختر رعیتزاده ازدواج میکند تا بتواند از او بچهدار شود و این نقص را برطرف کند.
زمانی که این اتفاق رخ میدهد اما دختر رعیتزاده یا همان «خانوم کوچیک» با فرزندش فرار میکند! «محمود پاکنیت» در این سریال، ایفاگر نقش ارباب عزت سالاری است. او نسبت به همه تحکم دارد اما در عین حال به شدت آسیبپذیر است. پاکنیت به خوبی توانست در این سریال، جایگاه ارباب را به تصویر درآورد. او هیچگاه در این روایت نه ظالم مطلق است و نه مظلوم.
«بزرگ آقا» در سریال «شهرزاد»
داستان سریال «شهرزاد» را باید از بستر تاریخی آن آغاز کنیم اما هرقدر هم که تلاش کنیم، هنوز هم همهمان روایت این سریال را با «شهرزاد»، «قباد» و «فرهاد» و رقابت بر سر رسیدن به معشوق بهیاد میآوریم. «حسن فتحی» با همراهی «نغمه ثمینی»، در قالب این سریال، یکی از موفقترین ملودرامهای عاشقانه را در کارنامه خود ثبت کرد. کشمکش میان قباد و فرهاد از اصلیترین ویژگیهای داستان شهرزاد بود. اما مگر میتوان از رقابت فرهاد و قباد گفت و سایه سنگین «بزرگ آقا» بر این میدان رقابت را نادیده گرفت؟ بزرگ آقا به معنای واقعی کلمه یک زورگو بود! در یک کلام بزرگ آقا دوست دارد مالک همه چیز باشد و همین ویژگی نسبت او را با اطرافیانش تعریف میکند.
بیتردید نه فقط از منظر نقشآفرینی در نقش بزرگ آقا که اساساً حضور «علی نصیریان»، یکی از بزرگترین پشتوانهها برای توفیق شهرزاد به ویژه در فصل نخست بود. نصیریان در اوج اقتدار وهنرنمایی، تصویری از بزرگ آقا خلق کرد که بعید است تا سالها از حافظه مخاطبان پاک شود. نکته مهم اینکه دقیقاً از جایی که نصیریان تصمیم به قطع همکاری با این سریال گرفت، خلأ حضور او به شدت خودنمایی کرد و از نظر کیفیت، شاهد نزول روایت «حسن فتحی» در این سریال هم بودیم.
«تقیخان» در سریال «گیلدخت»
سریال «گیلدخت» تازهترین تجربه سریالسازی در فضای داستانهای ارباب- رعیتی محسوب میشود و هنوز هم روایت آن ادامه دارد.
چالش داستان گیلدخت از جایی آغاز میشود که یکی از اهالی دربار، دست روی دختر خان میگذارد. «تقیخان» در روایت گیلدخت، یک خان قاجاری است اما از دربار فاصله گرفته و به دلایلی ترجیح داده است در منطقهای از روستاهای شمال، به میراث پدری خود بپردازد. با این همه اما اتفاقات پیرامون اجازه نمیدهد او از بازی قدرت در امان بماند. آنچه از تقیخان در ابتدای داستان مشاهده کردیم، از جنس تمام خانهایی بود که میشناختیم بود و او تلاش داشت تا حرف خود را به دخترش تحمیل کند اما دست تقدیر او را در برابر یک زورگوی دیگر، در موضع ضعف قرار داده است!
«محمود پاکنیت» اینبار هم حضوری درخشان در نقش یک خان داشته است. او به خوبی توانسته است موقعیت دوگانه تقیخان در میانه پایبندی به اصول دربار و در عین حال تلاش برای حفظ حریم خانواده را به تصویر درآورد.
از این منظر میتوان گیلدخت را یکی دیگر از تجربههای موفق بازیگری محمود پاکنیت به حساب آورد.
«ناصرالدینشاه» در سریال «جیران»
«حسن فتحی» تبحر ویژهای در خلق موقعیتهای عاشقانه در بستر تاریخ دارد و با توجه به علاقه توأمان این کارگردان به تاریخ و ملودرامهای عاشقانه، بعید نبود که او روزی دست روی عشق «ناصرالدینشاه قاجار» به یک دختر روستایی بگذارد.
داستان «جیران» که پخش آن هم چنان در شبکه نمایش خانگی ادامه دارد، درباره همین آتش عشقی است که دختری به نام «خدیجه تجریشی» در دل ناصرالدینشاه شعلهور میکند. ناصرالدینشاهی که در سریالهای تاریخی تا پیش از جیران دیده بودیم، ویژگیهای مشترکی داشت که میتوان قلدرمآبی و همزمان هوسرانی را از ویژگیهای آنها دانست. ناصرالدینشاهی که حسن فتحی با نقشآفرینی «بهرام رادان» به تصویر درآورده است اما رنگ و بوی متفاوتی دارد.
وی همزمان هم قلدر است و هم عاشق و همین ویژگی است که رفت و برگشت او در میانه تصمیمات حکومتی و وسوسههای عاشقانه را جذاب کرده است. او اما یک وجه اشتراک با دیگر نمونههای قبلی دارد؛ او همچنان یک شاه یک دنده است! کمتر کسی فکر میکرد بهرام رادان بتواند اینگونه از پس چالش ایفای نقش یک شاه قاجار بربیاید!
همزمان با همان قسمتهای ابتدایی جیران هم برخی به حسن فتحی برای این انتخاب خرده گرفتند و فکر نمیکردند بازیگری که غالباً نقش جوانهای امروزی را در فیلمها ایفا کرده بتواند به عنوان یک پادشاه مورد باور مخاطبان قرار بگیرد، اما رادان از پس این کار برآمد و الان دیگر به راحتی میتوان اذعان کرد که نقش ناصرالدینشاه، یکی از اتفاقات خوب در کارنامه بازیگری این بازیگر است.
نظر شما