حاج‌حسین بر قلب‌ها حکومت می‌کرد

شهید حاج‌حسین خرازی به‌عنوان یکی از فرماندهان توانمند دوران دفاع مقدس، می‌تواند الگوی بسیار مناسبی برای مدیران امروز کشور باشد تا بتوانند با مدیریتی جهادی و در عرصه‌های مختلف نظامی، امنیتی و حتی اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران را از تنگناها و بحران‌ها عبور دهند و سربلندی ایران اسلامی را رقم بزنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، «مدیریت و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده‌ای است، این کار را جوان‌های نورس ما در بسیاری از بخش‌ها انجام می‌دادند. این تدبیر و حکمت، چیز بسیار شگفت‌آوری است؛ مظهر شکوفایی استعدادها و ظرفیت‌هاست. چقدر جوان‌های کم‌سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگی از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایه‌های انقلاب بودند که بعدها کشور از این‌ها استفاده کرد.»

شهید حاج‌حسین خرازی، یکی از همین جوانان مورد اشاره مقام‌معظم‌رهبری (مدظله‌العالی) است که در دوران جنگ هشت ساله دفاع مقدس سبک خاصی از مدیریت را به نمایش گذاشت، همان سبک مدیریتی که رهبر انقلاب بارها از آن به عنوان الگوی مدیریت کارآمد و راهگشا برای مشکلات کشور نام برده‌اند.

مدیریت جهادی یکی از غنی‌ترین مفاهیم و الگوهای مدیریتی مطرح در راستای تمدن اسلامی است که در شرایط کنونی و برای مقابله با تحریم‌ها و تحقق گام دوم انقلاب اسلامی می‌توان از آن بهره برد.

همزمان با سی‌وششمین سالگرد شهادت حاج‌حسین خرازی، میزبان دو تن از پژوهشگران و پیشکسوتان دفاع مقدس شدیم تا به بازخوانی ابعاد مدیریتی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در دوران جنگ تحمیلی بپردازیم.

مصطفی سجاد و محسن نصری در این نشست به تشریح ابعاد مدیریتی شهید خرازی در محورهای حفظ بیت‌المال، کادرسازی، اقناع‌سازی، سمت امامت در فرماندهی، گمنامی، رفتار پدرانه و مساوی بودن با سربازان و نیروها از لحاظ امکانات و تدارکات پرداختند.

فرماندهی که حقوقش با سربازانش یکی بود

سجاد: در توصیف شهید خرازی باید گفت که او یک شخص جامع‌الاطراف بود، یعنی وی را در هر بعدی از زندگی مورد بررسی قرار بدهید به یک نکته نابی می‌رسید. در درگیری‌های کردستان پیش از آغاز جنگ تحمیلی، زمانی که می‌خواهند فرمانده مشخص کنند، نیروهای حاضر در آنجا همگی روی شهید منصور موحدیان اتفاق‌نظر دارند، اما این شهید حاج‌حسین را مقدم بر خودش می‌داند و او را معرفی می‌کند.

شهید خرازی، زمانی که به فرماندهی می‌رسد، خودش را پایین‌تر از نیروهایش می‌داند، برای خودش با آن جایگاه ارزشی قائل نیست، برای همین زمانی که می‌خواهد امکاناتی دریافت کند، نه تنها بیشتر از نیروهای تحت امرش نمی‌خواهد که حتی از آنها هم کمتر می‌گیرد.

در اینجا بهتر است به خاطره‌ای اشاره کنم که سردار حسین رضایی آن را تعریف می‌کند، یک زمانی شهید خرازی می‌خواهد از اصفهان به اهواز برود، درخواست ماشین نمی‌کند با اینکه فرمانده لشکر است و اگر چنین درخواستی داشت، حتماً ماشینی با یک راننده شخصی در اختیار او قرار می‌گرفت.

شهید خرازی راضی نمی‌شود که یک ماشین تنها به خاطر او تا اهواز برود و هزینه‌ای از بیت‌المال به این دلیل مصرف شود. او با چند ماشین خودش را به اهواز می‌رساند و این سفرش ۴۸ ساعت طول می‌کشد، زمانی که از شهید پرسیده می‌شود، چرا این کار کردی، ممکن بود ترور شوید، سریع صحبت را عوض می‌کند تا درباره جایگاهش حرفی نزند.

چند بار همراه با توریست‌های خارجی به گلستان شهدا رفتم و آن‌ها را به سر مزار شهید خرازی بردم، زمانی که به آن‌ها گفتم که این مزار ژنرال حسین خرازی است، چشمانشان گرد شد؛ زمانی که دیدند مزار یک ژنرال یک سنگ ساده و در بین مزار سربازانش است، موضوعی که طبق وصیت خودش هم انجام شده است.

به توریست‌ها گفتم، زمانی که شهید خرازی در عملیات کربلای ۵، نزدیک به ۱۳ هزار نیرو را فرماندهی می‌کرد، حقوقش با سربازانش یکی بود. از آن جایی که خودش را بالا نمی‌دید، حداقل امکانات را استفاده می‌کرد.

حاج‌حسین بر قلب‌ها حکومت می‌کرد

فراهم ساختن بستر لازم برای رشد نیروها در لشکر ۱۴ امام حسین (ع)

در بعد کادرسازی، شهید خرازی در لشکر امام حسین (ع) بستر و ظرفیتی را برای رشد نیروها فراهم کرده بود تا آن‌ها بتوانند مراتب مختلف فرماندهی از فرماندهی دسته تا فرماندهی محور را طی کنند، بدون اینکه هیچ‌گونه تنگ‌نظری وجود داشته باشد.

از سوی دیگر خود این نیروها هم برای رسیدن به جایگاه به آب‌وآتش نمی‌زدند و حتی زمانی که برای فرماندهی انتخاب می‌شدند، به اجبار آن را می‌پذیرفتند و خود را شایسته چنین جایگاهی نمی‌دانستند، البته این مسئله در بین تمام رزمندگان رایج بود. (در اینجا خوب است به یک خاطره اشاره کنم، زمانی که شهید مهدی زین‌الدین، فرمانده لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب به شهادت رسید، شهید علی اسماعیلی را به عنوان جانشین ایشان انتخاب می‌کنند، اما او در جلسه معارفه به قرآنی که در دست دارد، اشاره می‌کند و می‌گوید به این قرآن قسم من را به عنوان فرمانده لشکر انتخاب نکنید.)

این بستر و ظرفیتی که شهید خرازی برای کادرسازی در لشکر ۱۴ امام حسین (ع) فراهم کرده بود، موجب شد که در بحران‌های دفاع مقدس در موضوع فرماندهی دچار مشکل نشویم. زمانی که یک فرمانده گردان شهید می‌شد، یک یا دو جانشین در سطح همان فرمانده گردان و حتی گاهی بالاتر بودند که می‌توانستند بلافاصله زمام امور را در دست بگیرند، مثلاً در عملیات کربلای ۵، نزدیک به ۱۰۰ فرمانده گردان، گروهان و جانشین به شهادت رسیدند، اما این موضوع خللی در کار ایجاد نکرد.

در لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در کنار اتاق فرماندهی، اتاق دیگری به نام طرح و عملیات وجود داشت که نیروهای قدیمی در این اتاق کنار یکدیگر جمع می‌شدند، از فرمانده دسته تا فرمانده گردان و بالاتر. این اتاق جایی برای تبادل تجربه و مرور خاطرات بود، افراد از لحاظ روحی همدیگر را می‌شناختند و این کار سبب می‌شد تا به راحتی و بدون هیچ‌گونه اجباری در کنار یکدیگر کار کنند. در آنجا رفاقت‌ها، دلی شکل می‌گرفت و این‌گونه رفاقت‌ها همدلی به وجود می‌آورد و این همدلی موجب می‌شد تا افراد برای کار کردن در کنار هم مشکلی نداشته باشند.

با توجه به این شرایطی که شهید خرازی برای رشد نیروها در لشکر امام حسین (ع) ایجاد کرده بود، یک زمانی می‌دیدی که یک رزمنده در یک جا امدادگر شده، در جایی دیگر، بی‌سیم‌چی، راننده آمبولانس، آرپی‌جی‌زن و تک‌تیرانداز، چرا که فضا برای رشد و ارتقا فراهم بود. برخی از افرادی که حاج‌حسین آنها را تربیت کرد، بعد از جنگ به سطح‌های بالای مدیریتی در کشور رسیدند، مثل سردار سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران یا سردار اشتری، فرمانده سابق فراجا.

پایکوبی یک هفته‌ای بعثی‌ها بعد از شهادت حاج‌حسین

نصری: گفت‌وگو درباره شهید خرازی را با توجه به بحثی که شهید مطهری درباره انسان کامل دارند، آغاز می‌کنم، انسان کامل یعنی کسی که جمع اضداد مختلف است. حاج‌حسین یکی از مصادیق «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود، یعنی در حین صلابت، شجاعت و درایت، می‌توان مهربانی، عطوفت و توجه به نیرو و سرباز را نیز به نظاره نشست. مدیریت شهید خرازی، یک مدیریت دستوری نبود، او بر قلب‌ها حکومت می‌کرد، زمانی که او در لشکر پشت بی‌سیم فرمانی صادر می‌کرد، یک گردان حاضر بود به خاطر اطاعت از فرمان او وارد میدان شود.

نکته بعدی که در باب عظمت شهید خرازی باید به آن اشاره کنم، این است که شهید حاج‌احمد کاظمی که یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان دفاع مقدس است، وصیت کرده بود که کنار مزار شهید خرازی دفن شود و شهید حاج‌قاسم سلیمانی، سیدالشهدای جبهه مقاومت، عاشق شهید کاظمی است و این موضوع بزرگی و عظمت فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) را می‌رساند، فرمانده‌ای که زمان شهادت تنها ۲۹ سال داشت.

در خاطراتی که از رزمندگان امام حسین (ع) نقل شده، آمده است که فرماندهان بعثی حساسیت زیادی روی شهید خرازی داشتند و زمانی که او پشت بی‌سیم صحبت می‌کرد، سکوت می‌کردند و تمام حواس خود را جمع می‌کردند که قرار است حاج‌حسین چه بگوید. بعثی‌ها بعد از شهادت او یک هفته پایکوبی می‌کردند.

نه تنها دشمن که فرماندهان قرارگاه‌های مختلف و دیگر فرماندهان لشکر هم زمانی که حاج‌حسین به پشت بی‌سیم می‌آمد، حواسشان را جمع می‌کردند که متوجه صحبت‌های او بشوند. اگر شهید خرازی در جلسات قرارگاه حضور نداشت، تصمیمات مهم گرفته نمی‌شد.

ادامه دارد…

کد خبر 644003

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.