به گزارش خبرنگار ایمنا، روز جمعه پاکبان شهرداری تهران که در محله طرشت مشغول کار بود، در سطل زبالهای با یک ساق پای بریده شده انسان مواجه شد و موضوع را بلافاصله گزارش کرد.
تیم جنایی با «ساق پای یک انسان» روبهرو شدند که به طرز ماهرانهای بریده شده بود، همچنین متخصصان پزشکی قانونی در بررسیهای اولیه تشخیص دادند، پای کشف شده متعلق به یک مرد است.
کارآگاهان با بازبینی فیلم دوربینهای مداربسته پی بردند یک مرد میانسال از پنجره یک خودرو ساق پا را که داخل پلاستیک بوده به سمت سطل پرتاب کرده است.
مظنون این پرونده پس از رویارویی با پلیس گفت: چند روز قبل به دلیل دیابت در بیمارستان بستری شدم و به علت شدت بیماریام کادر درمان، یکی از پاهایم را در عمل جراحی قطع کردند.
هنگامی که خواستم از بیمارستان ترخیص شوم، بیمارستان، پای قطع شده خودم را به من تحویل داد تا آن را دفن کنم، اما آنقدر عصبی و ناراحت بودم که در مسیر حرکت پا را به سطل زبالهای در محله طرشت پرتاب کردم و به سمت خانه آمدم.
قتل رفیق در بزم شبانه
مهمانی دوستانه در منطقه فرحزاد شاهرود پس از مشاجره و درگیری، به قتل یک جوان شاهرودی منجر شد. مقتول جوان ۳۵ ساله و ضارب ۲۲ ساله اعلام شده است.
همچنین گفته میشود این قتل به وسیله سلاح سرد چاقو در پس درگیری و نزاع رخ داده و شدت جراحات وارده به جان باختن این جوان منجر شده است.
قتل مرد جوان با ضربه چاقو
شب گذشته جمعه پنجم اسفندماه، پرسنل انتظامات بیمارستان مردم مرگ مشکوک مرد جوانی را روی تخت این مرکز درمانی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش کردند.
با اعلام این خبر، مأموران کلانتری ۱۱۰ شهدا، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و کارشناسان تیم تشخیص هویت به همراه بازپرس ویژه قتل شعبه اول دادسرای امور جنایی، راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی در سردخانه بیمارستان با جسد مردی ۲۵ ساله مواجه شدند که هدف ضربه چاقو قرار گرفته و به قتل رسیده بود. بررسیهای بیشتر نیز نشان میداد، مقتول در یک درگیری در خیابان تاجری محله شهدا به قتل رسیده است.
کارآگاهان که در جریان تحقیقات متوجه شده بودند دوست مقتول شاهد جنایت بوده، وی را هدف تحقیقات قرار دادند و مرد جوان به اعضای تیم جنایی گفت: در خودروی مقتول نشسته بودیم که ناگهان یک خودروی پژو ۲۰۶ با سه سرنشین جلوی خودروی ما ترمز کرد و مشاجرهای میان دوستم و قاتل شکل گرفت.
ناگهان این مشاجره لفظی به درگیری تبدیل شد و در جریان این نزاع، قاتل با ضربه چاقو دوست من را به قتل رساند و به همراه یک مرد و یک زن جوان که با او بودند پا به فرار گذاشتند و صحنه جنایت را به سرعت ترک کردند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از اظهارات شاهد ماجرا، اقدامات اطلاعاتی را کلید زدند و با بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف صحنه جنایت، هویت زن و دو مرد جوانی که پس از جنایت گریخته بودند را شناسایی کردند.
به دنبال دریافت این سرنخ مهم در پرونده، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با بررسیهای تخصصی و تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی پی بردند متهمان به تبریز رفته و قصد دارند به صورت غیرقانونی از کشور خارج شوند.
همین کافی بود تا مأموران پلیس شهر تبریز با هماهنگیهای قضائی با بازپرس ویژه قتل، متهمان را شناسایی و آنها را دستگیر کنند. با دستور بازپرس ویژه قتل شعبه اول دادسرای امور جنایی، جسد مقتول برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
فرار زن خائن به ترکیه پس از قتل همسر
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت، اظهار کرد: مرد سالخوردهای به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، مدعی شد پسر ۳۶ ساله متاهلاش چند روزی میشود که ناپدید شده و عروسش هم از او خبری ندارد.
وی افزود: کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی در نخستین گام با بهرهگیری از شیوههای کشف نوین جرم و اقدامات اطلاعاتی متوجه شدند مرد گمشده آخرین بار با خودروی خود خانه را ترک کرده و به ملاقات همسرش در کرج رفته است.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت با بیان اینکه در روند تحقیقات مشخص شد مرد گمشده و همسرش با یکدیگر مشکل داشتهاند، تصریح کرد: در بررسیهای کارآگاهان مشخص شد، ملاقات مرد گمشده و همسرش با دعوت یک زن جوان انجام شده و پس از این دعوت، همسر مرد گمشده به ترکیه رفته است.
وی اضافه کرد: بنا بر حساسیت موضوع، کارآگاهان در نخستین گام زن جوان را بازداشت کردند و هدف تحقیقات قرار دادند و متهم پرونده در جریان تحقیقات در رابطه با سرنوشت مرد گمشده اظهار بیاطلاعی کرد.
سرهنگ کارآگاه گودرزی گفت: تحقیقات ادامه داشت تا اینکه زن جوان به قتل مرد گمشده با همدستی همسر وی و یک مرد غریبه اعتراف و اعلام کرد دو متهم دیگر پرونده که با یکدیگر ارتباط پنهانی داشتند، به کشور ترکیه گریختهاند.
وی ادامه داد: کارآگاهان پس از اظهارات تکاندهنده متهم پرونده، راهی محل وقوع جنایت در کرج شدند و جسد مرد گمشده را در بیابانهای شهر موردنظر کشف کردند؛ همچنین در تحقیقات تکمیلی مشخص شد، همسر مقتول با برنامهریزی قبلی با کمک دو نفر دیگر با ضربات چاقو همسرش را به قتل رسانده است.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با بیان اینکه انگیزه این جنایت، اختلافات شخصی و خانوادگی بوده است، خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری متهمان متواری ادامه دارد.
ماجرای عجیب قتل در شب یلدا
رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۹۶ با گزارش قتل زنی ۳۷ ساله به نام نسترن آغاز شد. مادرشوهر مقتول که با اورژانس تماس گرفته بود، گفت: دقایقی قبل یکی از نوههایم با من تماس گرفت و گفت پدرش بعد از خفه کردن مادرش خودکشی کرده است.
پس از آن تکنیسینهای اورژانس به محل حادثه در شمال تهران رفتند و در بررسیهای اولیه مشخص شد که نسترن بر اثر خفگی جان باخته و شوهرش بابک هم نیمه جان روی زمین افتاده است که او به بیمارستان منتقل شد و از مرگ نجات پیدا کرد.
بابک پس از مداوای نسبی مورد بازجویی قرار گرفت و انگیزهاش از قتل همسرش را بدبینی و سوءظن عنوان کرد. وقتی متهم به پزشکیقانونی فرستاده شد کارشناسان بعد از معاینه سلامت روان وی را تأیید کردند و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دو دختر مقتول از قصاص پدرشان گذشتند، یکی از آنها به قضات گفت: سالهای زیادی بود که پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند اما هیچگاه فکر نمیکردیم که سرنوشت مادرمان اینگونه شود و پدرم او را جلوی چشمان ما خفه کند. آن شب، شب یلدا بود و ما برای رفتن به میهمانی آماده میشدیم که دوباره پدر و مادرمان با هم بحث کردند و کارشان به درگیری کشید.
بعد از اینکه پدرم، مادرم را کشت رگ دست خودش را هم زد و تعدادی قرص خورد تا خودکشی کند. در همان لحظه هم ما را تهدید کرد که نباید به کسی خبر بدهیم اما ما در یک لحظه با مادربزرگمان تماس گرفتیم. فوت مادرمان ضربه بزرگی به ما زد، با این حال دوست نداریم که با مرگ پدرمان تنها شویم و به همین خاطر تصمیم به گذشت گرفتیم.
در ادامه پدر و مادر مقتول به جایگاه رفتند و برای متهم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من اتهامم را قبول دارم. او را کشتم چون فکر میکردم به من خیانت کرده، او به من بیاعتنایی میکرد من راضی به مرگ همسرم نبودم و شرمنده پدر و مادرش هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند.
نظر شما