به گزارش خبرنگار ایمنا، مرید میطلبد و مرادی است که همتایی در زهد، بصیرت و عبادت برایش متصور نیست. هم او که گریههای ناتمامش هنوز که هنوز است با گذشت قرنها، نمونه دومی ندارد.
او عاشورایی را به چشم دیده که برای خیلیها نادیدنی است و زخم زبانهایی به جان خریده که تاریخ مشابهش را به خاطر ندارد.
زینالعابدین (ع)، زینت عابدان و زاهدان و امام روزها و شبهای مملو از سیاهی و خفقان است. هر آنچه میبیند به یاد صحنههای عاشورا میگرید؛ گویا همه وجودش در چشم، اشک و کلام جمع شده تا پیامآور جنایتی باشد که در تاریخ مشابهی ندارد.
پنجم شعبانالمعظم روز میلاد امام زینالعابدین (ع) است. به همین مناسبت با حجتالاسلاموالمسلمین میثم آقایی، استاد حوزه و دانشگاه گفتوگویی کردهایم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
زندگانی امام سجاد ع) در ابعاد عبادی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و کمک به همنوع چه درسهایی برای بشریت بهویژه شیعیان دارد؟
سال ۶۱ هجری سن امام چهارم، ۲۳ سال بوده است. امامت امام زینالعابدین (ع) در دوران عمر بابرکتشان، از واقع شدن قیام عاشورا و کربلا در سال ۶۱ آغاز میشود و تا سال ۹۴ یا ۹۵ هجری قمری ادامه مییابد.
حضرت ۳۴ سال امامت مسلمانان را برعهده داشتند و در این مدت شش تن از خلفای جوروستم با ایشان همدوره بودند. نخستین توجهی که باید به زندگانی این امام همام داشت، مقابله آن حضرت با خلفا و حاکمانی خونخوار اموی است.
نکته دوم، بیماری امام زینالعابدین (ع) بوده که در میان شیعیان مشهور است. البته این موضوع به اشتباه و با عنوان زینالعابدین بیمار خطاب میشود که اشتباه بوده و فرزند بزرگوار امام حسین (ع) تنها یک دوره خاص بیمار بودند.
حکمتی در این بیماری نهفته بود؟
بله؛ دلیل و حکمت بیماری این بود که حضرت از واقعه کربلا و عاشورا به سلامت عبور کنند. خواست خداوند متعال بر این است که حضرت سجاد (ع) پس از واقعه کربلا تکلیف سنگینی را ادا کنند؛ بنابراین حکمت بیماری حضرت در سلامت آن امام بزرگوار پس از این واقعه بزرگ و تاریخی بود.
بیشتر روضههایی که خوانده شده، منسوب به امام زینالعابدین (ع) است. آن حضرت پس از واقعه کربلا در طول ۳۴ سال امامت و زندگی خود، این دوران را وقف شناساندن و بازخوانی عاشورای حسینی کردند و با دعاهایی که صحیفه سجادیه را شکل دادند، معارف مترقی تشیع را معرفی کردند.
امام چهارم شیعیان، در کوچه و بازار و با مشاهده آب، آتش، ایتام، آفتاب و تشییع جنازه مردم، آن را به واقعه سوزناک کربلا گره میزنند، میگریند و آن روز و آن وقایع را بازنمایی و بازخوانی میکنند.
بنابراین نکته بسیار مهمی که باید در زندگی امام سجاد (ع) مورد توجه واقع شود، نقش پیامآوری حضرت بود. امام نقش جهاد تببین را پس از جهاد عاشورا و کربلا برعهده داشتند و به خوبی بیان کردند.
دوره امامت امام زینالعابدین (ع) چه ویژگیهایی داشته که آن را از دیگر دورانها متمایز کرده است؟
دورانی که امام زینالعابدین (ع) در آن به سر میبرد، عصر اختناق ظالمان زمان بود. ظلم به امام و تشیع از سوی یزید و حاکمان منصوب او زیاد و طاقتفرسا بوده است. یزید در طول حکومت ننگین خود چند جنایت بیسابقه را مرتکب میشود، ابتدا شهادت سیدالشهدا (ع)، فاجعه حره در روزهای پایانی ماه ذیالحجه سال ۶۳ هجری و واقعه حمله به خانه خدا که در کارنامه سیاه او ثبت شده است.
وقتی یزید در طول سه سال این جنایات تاریخی را مرتکب میشود، بقیه حاکمان هم با همه توان تلاش کردند، اسلام ناب را تضعیف کنند و تا توانستند به مسلمانان حامی اهلبیت (ع) آزار و اذیت رسانند.
این دوران به دوران ناامیدی و اختناق معروف است و سختیها و رنج بسیاری در آن زمان بر شیعیان وارد کرد. همراهان امام هم به دلیل همین خفقانی که حاکم بود محدود بودند. گاهی نقل کردهاند که امام سجاد (ع) بیش از پنج نفر حامی نداشتند. این نشان از اوج مظلومیت و دشواری شرایط آن روزی است که بر شیعیان حاکم بود.
۲۱ سال از دوران امامت امام سجاد (ع) در زمان فردی به نام عبدالملک مروان سپری شد. در تاریخ از او به تاریخدان، اهل علم و دانش، ادیب و باهوش یاد شده است.
عبدالملک مروان تا قبل از حاکم شدن، اهل فضل و عبادت بود اما وقتی صاحب منصب شد و در عهد اموی مسندی دست و پا کرد، به شدت اهل قتل، غارت و جنایت بود. وقتی در سال ۷۵ هجری وارد مدینه شد، مردم را با این عناوین تهدید کرد که من مردم را جز با شمشیر درمان نمیکنم, به گونهای تهدید کرد که هیچ فردی جرأت سخن گفتن بر علیه او و حاکمان جور را نداشت. حتی معروف است که او در جایی گفته است: به خدا سوگند هر کس که مرا به تقوی امر کند، گردن او را میزنم.
ظلم، جنایت و سیاهی در دوران امام چهارم شیعیان، تا این حد زیاد و غیرقابل تصور است. حاکمی که مدعی جانشینی پیامبر خداست؛ در ظلم و قتل و طغیانگری ابایی از هیچ کاری ندارد و در جنایت حرف اول را میزند. نمایندگان و استانداران عبدالملک مروان هم دست کمی از سایر حاکمان اموی ندارند.
مسعودی مورخ معروف در مروجالذهب نوشته است: عبدالملک خونریز بود؛ عُمال او مانند «حجاج» حاکم عراق، «مهلّب» حاکم خراسان و «هشام بن اسماعیل» حاکم مدینه نیز همچون خود وی سفّاک و بیرحم بودند.
بدتر از همه آنان «حجّاج» بود که جنایات او در تاریخ اسلام مشهور است. حجاج در مدینه گروهی از صحابه مانند: «جابر بن عبد اللّه انصاری»، «انس بن مالک» و «سهل بن ساعدی» را گردن زد و جمعی دیگر را نیز به قصد خوار کردن و با دستاویز اینکه در کشتن عثمان نقش داشتهاند، داغ نهاد.
پس از آنکه حجاج مدینه و مکه را مطیع خود ساخت، عبدالملک حکومت عراق را به وی سپرد. حجاج سر و صورت خود را پوشاند و به طور ناشناس وارد مسجد کوفه شد، صف مردم را شکافت و بر فراز منبر نشست و مدتی لب فروبست و سکوت کرد. همین که سکوت همه جا را فراگرفت، روی خود را گشود و گفت: مردم کوفه! سرهایی را میبینم که چون میوه رسیده، موقع چیدن آنها فرارسیده است و باید از تن جدا گردند و این کار به دست من انجام میگیرد و خونهایی را میبینم که میان عمامهها و ریشها میدرخشد.
حجاج ۲۰ سال فرمانروایی کرد و تعداد کسانی که در این مدت با شمشیر یا زیر شکنجه دژخیمان وی جان سپردند، ۱۲۰ هزار نفر بود! این افراد غیر از کسانی بودند که ضمن جنگ با حجاج به دست نیروهای او کشته شدند. هنگام مرگ حجاج، در زندان مشهور وی ۵۰ هزار مرد و ۳۰ هزار زن زندانی بودند که ۱۶ هزار نفر آنها عریان و بیلباس بودند! حجاج زنان و مردان را یک جا زندانی میکرد و زندانهای وی بدون سقف بود، ازاینرو زندانیان از گرمای تابستان و سرما و باران زمستان در امان نبودند.
موضوع صاحب منصب شدن چنین افراد سفاک و خونریزی در دوران امام سجاد (ع) نشان میدهد، اینکه امام اقدام به قیام نکردند، به این علت بود که فضا و شرایط سخت، همراه با ترس، خفقان و تاریکی آن دوران را فراگرفته بودو یک فضای روشن و حتی تا حدودی مطلوب برای روشنگری و قیام متصور نبود.
تدبیر امام زینالعابدین (ع) در این شرایط چه بود؟
امام از این شرایط به نحو دیگری استفاده کردند و کتاب معظم صحیفه نورانی سجادیه را نوشتند. اُختالقرآن، زبور آل محمد و انجیل اهل بیت (ع) از دیگر القاب این کتاب ارزشمند است. صحیفه امام دارای ادعیهای با مضامین، اخلاقی، بصیرتی، معنوی، سیاسی، عقیدتی و روشنگرانه است. حضرت معارف قرآن و اهل بیت را در قالب کتاب و دعا در این کتاب به خوبی نقل کردهاند.
همچنین امام غلامانی را میخرید و آنها را اهل ادب، معرفت، دینداری و متقی تربیت میکرد و در نهایت در راه خدا آزاد میفرمود تا مبلغ دین خدا و معارف الهی باشند و روشنگری کنند.
علاوه بر نگارش صحیفه سجادیه، اقدامات دیگری هم داشتند؟
زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا که پیش از این اشاره شد، راهبرد اصلی و همیشگی امام چهارم بود. همچنین پند و ارشاد امت را نیز دنبال میکردند. امام در در فضایی که شرایط فراهم بود آموزههای دین را به مردم متذکر میشدند و بصیرت افزایی میکردند، هر چند که ظلم ظالمان سفاک در آن دوران فراوان بود.
کادرسازی و تربیت نیروی پای کار و دیندار، دیگر اقدام امام در آن دوران سخت بود. یک نمونه از اقدامات تاریخی و ماندگار امام زینالعابدین (ع) موعظه امام به ابوحمزه ثمالی است که بسیار مشهور است. ابوحمزه ثمالی شاگرد مکتب امام چهارم بود.
در سخنان شما به کتاب آن حضرت یعنی صحیفه سجادیه اشاره شد. در این رابطه و درباره تأثیرگذاری این مجموعه دعاهای ارزشمند بیشتر توضیح دهید
صحیفه سجاده مشتمل بر ۵۴ دعای پرمعنا و ارزشمند با عناوین مختلف است. سال ۱۳۵۳ قمری، زمانیکه آیتالله نجفیمرعشی نسخهای از صحیفه سجادیه را برای عالم اهل سنت به نام طنطاوی مؤلف تفسیر «الجواهر فی تفسیر القرآنالکریم» به قاهره مصر میفرستد، پس از دریافت این هدیه گرانبها و تشکر از آیتالله نجفیمرعشی چنین نوشت: «این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است دست نیافته بودیم، من هر چه در آن مینگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از خالق پایینتر مییابم.»
همچنین مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی حدود ۵۰ شرح بر صحیفه امام سجاد (ع) برشمرده است.
نظر شما