«خاک بکر» به چاپ هشتم رسید

رمان «خاک بکر» اثر ایوان تورگینف با ترجمه عبدالرحمن رزندی، توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ هشتم رسید.

به گزارش ایمنا، رمان «خاک بکر» اثر ایوان تورگینف با ترجمه عبدالرحمن رزندی به‌تازگی توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ هشتم رسیده است.

برای ما ایرانی‌هایی که در سده گذشته یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های تاریخ را تجربه کرده‌ایم، حرف از انقلاب و مبارزه به خاطر آزادی، غریب نیست. «خاک بکر» اثر ایوان تورگنیف را می‌توان یکی از نوشته‌های قابل توجه در زمینه رمان سیاسی دانست که انقلاب روسیه را یک قرن قبل از وقوع، پیش‌بینی کرده است.

این رمان که آخرین و بلندترین نوشته تورگنیف است، برآمده از دغدغه‌ها و تفکرات اصیل نویسنده آن بوده است. شالوده اصلی این کتاب به بازنمایی از جنبش سیاسی اتفاق افتاده در دهه ۷۰ روسیه می‌پردازد.

خاک بکر، تصویرکننده داستانی عشقی سیاسی است که در خلال دهه ۷۰ میلادی در روسیه و به موجب فرمان الکساندر دوم تزار، قانون سرواژ را در کشورش ملغی کرد، رخ داده است. روشنفکران این فرصت را مغتنم دانسته و به دنبال استقرار کامل رژیم جمهوری دست به مبارزه‌ای تمام عیار زدند که نهایتاً این جنبش به موفقیت دست پیدا نکرد.

داستان حول جوانانی انقلابی و اقدامات آنان می چرخد. نژادنف جوان روسی فرزند نامشروع یک اشراف زاده است که برای کار تعلیم به فرزند یکی از اشراف سرشناس (سیپیاگین) به ملک او می‌رود و در آنجا با مارینا (خواهرزاده سیپیاگین) آشنا می‌شود. آن دو ضمن اینکه به هم علاقمند می‌شوند، هر دو آرزومند انقلاب قریب الوقوع سوسیالیستی و شرکت در آن می‌شوند.

تورگنیف با قلم جسور خود به بررسی زندگی اجتماعی پرداخته است و با نوشتن آثار خود دست به مبارزه مدنی می‌زند و فریاد اعتراض خود را به مخاطبانش می‌رساند. قهرمانان این داستان انسان‌هایی خاکستری هستند که باوجود آرمان‌های بالا اما نقدهایی هم به آن‌ها وارد می‌شود که همین رویکرد واقع‌گرایانه او در شخصیت‌پردازی باعث شد انقلابی‌های آن زمان «خاک بکر» را مورد انتقاد قرار دهند اما با این وجود، وی با سبک نگارشی، مهارت بالای تکنیکی و توصیفات گیرای خود توانست «خاک بکر» را تبدیل به یک اثر ادبی فاخر کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«نژادنف مشتاقانه از میان انبوه درخت‌ها از ته باغ به جاده نگاه می‌کرد، هنوز شب خاکستری رنگ اطراف را فرا گرفته بود. ناگهان نژادنف لرزید و گوش تیز کرد. در آن نزدیکی چیزی ناله کرد، صدای باز شدن دروازه شنیده شد. هیکل زنانه کوچکی که خود را در شالی پیچیده بود و بسته‌ای به بازویش آویزان بود از سایه سنگین درخت‌ها بیرون آمد و وارد جاده خاک آلود شد. بعد از غیبت زیاد به میهنم باز می‌گردم هیچ تغییر جالبی درآنجا نمی‌بینم همان رکود بی حس و مرده وار، با خانه‌های خراب، دیوارهای فرو ریخته وهمان کثافت، فقر و بیچارگی. نگاه تغییر نیافته ی برده وار، گاه درمانده و گاه افسرده. ملت ما آزاد گشته است و دست‌های آزاد مانند شلاق‌های بی‌مصرف مانند سابق آویزان ست، همه و همه چیز مثل سابق است تنها در یک چیز ما می‌توانیم هم سنگ اروپا، آسیا و دنیا باشیم هرگز بیش از این چنین خواب ترسناکی سرزمین ما را در برنگرفته است همه هرکجا که هستند در خوابند، در شهرها روستاها، گاری‌ها و سورتمه‌ها، روز یا شب نشسته یا ایستاده بازرگان و کارمند و نگهبان در پستش در برف گزنده و سرمای سوزان همه در خوابند متهم چرت میزند قاضی خرناس می‌کشد و دهقانان شخم و درو می‌کنند همچو مرده‌ها، پدرها و مادرها بچه‌ها همه در خوابند تنها میخانه تزار که هرگز چشم بی‌رحمش را نمی‌بندد بنابراین بطری را محکم در دست می‌گیرد، ابرویش در قطب ست و پاشنه‌اش در قفقاز روسیه مقدس سرزمین مادر ما در خواب ابدی غنوده است.»

چاپ هشتم این کتاب در ۴۶۶ صفحه، شمارگان ۳۵۰ نسخه و قیمت ۲۳۰ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 642763

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.