خبرگزاری ایمنا: یکی از راه هایی که می توان به عمق بینش و ابعاد شخصیتی افراد پی برد، موضع گیری ها و حساسیت های افراد در قبال اتفاقات مهم روز است.به اقرار دوست و دشمن، امام خمینی (ره) را بایست از رهبران موفق دینی چه در عرصه نظریو چه در عرصه مدیریت سیاسی جهان اسلام در قرن اخیر دانست؛ اکنون که در آستانه فرا رسیدن سال¬روزرحلت آن عزیزسفر کرده هستیم،بازخوانی پیام های ایشان ما را هر چه بیشتربا ابعاد شخصیت جامع الاطرافامام روح الله آشنا می¬کند. پیام هایی که هر یک تحلیل و تفسیری جداگانه می طلبد و ما قصد پرداختن به آن را نداریم. پیام هایی که از زمان صدور آنها تا کنون تاثیر و تازگی خود را از دست نداده اند و امروزه نیز می توان به عنوان شاخص مورد استناد قرار گیرند.
"هرچندممكن است حيطه تفكروتصميمات جديد شما تنها روشی براى حل معضلات حزبى و در كنار آن حل پارهاى ازمشكلات مردمتان باشد، ولى به همين اندازه هم شهامت تجديد نظر در مورد مكتبى كه ساليان سال فرزندان انقلابى جهان رادرحصارهاى آهنين زندانى نموده بودقابل ستايش است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مى كنيد ، اولين مسئله اى كه مطمئناً باعث موفقيت شماخواهدشد اين است كه درسياست اسلاف خود داير بر«خدازدايى» و «دينزدايى» ازجامعه،كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروى واردكرده است ، تجديد نظر نماييد."
و باز در ادامه ایشان با صراحت لهجه و تاکید بر اصل توحید، نقطه ضعف مکتب کمونیست ر ا بیان می کنند:
"جناب آقاى گورباچف، بايد به حقيقت رو آورد. مشكل اصلى كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشكلى كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد، مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبدا هستى و آفرينش است.."
پیش بینی حضرت امام از آینده مارکسیسم ، نقطه اوج این پیام محسوب می شود، آن جایی که ایشان می فرمایند:
"جناب آقاى گورباچف! براى همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاى تاريخ سياسى جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوى هيچ نيازى از نيازهاى واقعى انسان نيست، چرا كه مكتبى است مادى و با ماديت نمى توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسى ترين درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به درآورد. ولى از شما جداً مى خواهم كه در شكستن ديوارهاى خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غربو شيطان بزرگ (امریکا) نشويد. اميدوارم افتخار واقعى اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه هاى پوسيده هفتاد سال كژى جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزدائيد.امروز ديگر دولتهاى همسو با شما كه دلشان براى وطن و مردمشان مىطپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزمينى و روزمينى كشورشان را براى اثباتموفقيت كمونيسم - كه صداى شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است - مصرف كنند."
عظمت این پیام زمانی معلوم شد که امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی با تمام هیمنه خود به یک باره فروپاشی شد.
پس از صدور این پیام آیت الله جوادی آملی در غالب یک کتاب به شرح و تفسیر این پیام بلند تاریخی پرداختند.
اما در عرصه مسائل داخلی "پيام به روحانيون، مراجع، مدرسين، طلاب وائمه جمعه وجماعات یا همان منشور روحانیت" راباید جز یکی از مهم ترین پیام های حضرت امام (ره) دانست. این پیام سیاسی حضرت در اواخر زندگی ایشان بیانگر این مطلب بود که حضرت بر سر اصول و ارزش های انقلاب با احدی عقد اخوت نبسته است و حاضر نیست در این خصوص با احدی مدارا و سازش کند. حضرت امام در این پیام جانب عدالت را رعایت می کنند و در ابتدا از تلاش های روحانیت در طول تاریخ تقدیر می کنند ولی تحجر و قشری نگری روحانیت چیزی نیست که امام از کنار آن به راحتی عبور کنند. خواندن فراز هایی از این پیام تاریخی ما را به این مهم واقف می کند:
" يقيناً اگر جهانخواران مىتوانستند، ريشه و نام روحانيت را مىسوختند ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و ان شاء اللَّه از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آنكه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم. البته بدان معنا نيست كه ما از همه روحانيون دفاع كنيم، چرا كه روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزههاى علميه هستند افرادى كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعاليت دارند. امروز عدهاى با ژست مآبى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مىزنند كه گويى وظيفهاى غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزههاى علميه كم نيست. طلاب عزيز لحظهاى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند، اينها مروّج اسلام امريكايىاند و دشمن رسول اللَّه. آيا در مقابل اين افعيها نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟
استكبار وقتى كه از نابودى مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه براى ضربه زدن انتخاب نمود؛ يكى راه ارعاب و زور و ديگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاى نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت، القاى شعار جدايى دين از سياست است كه متأسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاى كارگر شده است تا جايى كه دخالت در سياست دون شأن فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مىآورد؛ يقيناً روحانيون مجاهد از نفوذ بيشتر زخم برداشتهاند. "
حضرت امام انحرافات موجود در روحانیت در طول تاریخ را اینگونه بیان می کنند:
" آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت امير المؤمنين- عليه السلام- كه در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بيش از اين تلخ نكنم. ولى طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مآبى و دين فروشى عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياست بازان امروز شدهاند.. ..."
حضرت امام درباره نحوه برخورد حکومت با روحانیت می فرمایند:
" با اينكه در كشور ما در اجراى عدالت بين روحانى و غير آن امتيازى نيست، ولى وقتى با متخلفى از روحانيت خوش سابقه يا بدسابقه برخورد شرعى و قانونى و جدى مىشود، فوراً باندها فرياد مىزنند كه چه نشستهايد، جمهورى اسلامى مىخواهد آبروى روحانيت را ببرد. اگر احياناً كسى مستحق عفو بوده و بخشيده شود، تبليغ مىكنند كه نظام به روحانيت امتياز بيجا مىدهد.
مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفرينى و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيون متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازى براى هيچ كس قائل نيست و خدا مىداند كه شخصاً براى خود ذرهاى مصونيت و حق و امتياز قائل نيستم. اگر تخلفى از من هم سر زند مهياى مؤاخذه ام.."
بدون شک باید این نامه را منشور جامع رفتار و سلوک روحانیون در حال و آینده دانست. نامه ای که متاسفانه امروزه مغفول مانده است وباید بیشتر مورد توجه علما و روحانیون قرار گیرد.
حسین اسدی
نظر شما