به گزارش خبرنگار ایمنا، فرایندهای طبیعی بهویژه ژئومورفولوژی نقش مهمی در روند مکانیابی، برنامهریزی و توسعه شهرها بر عهده دارد، به نحوی که از گذشته تاکنون سعی شده است بهترین مکان به لحاظ محیطی و ژئومورفولوژیک برای استقرار و روند توسعه فیزیکی شهرها در نظر گرفته شود.
مطالعه فضای فیزیکی و روند گسترش شهرها از مهمترین مباحث مطرح در برنامهریزی شهری محسوب میشود، زیرا برنامهریزیهای بعدی و حتی روند توسعه شهری بر مبنای این مطالعات انجام میشود. بدین ترتیب در مطالعه شهرها از نظر ابعاد فیزیکی باید شرایط ژئومورفولوژیکی، آب و هوایی، هیدرولوژیکی و زمین شناسی مطالعه و ارتباط و تأثیر متقابل این پدیدههای محیطی بر یکدیگر بررسی شود، زیرا محل و استقرار سکونتگاهها و سایر تأسیساتی که انسان ایجاد میکند، کاملاً تحت تأثیر عوامل کنترل کننده محیطی به ویژه ساختارهای ژئومورفولوژی و زمین شناسی است.
در حال حاضر به دلیل رشد روزافزون جمعیت و مهاجرتهای شهری، توسعه ساختوسازهای درون شهری تبدیل به پدیدهای اجتنابناپذیر شده است و از سوی دیگر صنعتی شدن جوامع و افزایش حاکمیت شرایط سرمایهداری در اقتصاد شهرها مشکلات شهری را دو چندان کرده است. نکته مهمی که در این رابطه مطرح میشود، این است که در کشورهای جهان سوم، این مسئله به دلیل تنگناهای اقتصادی انعکاس بیشتری پیدا کرده و در نتیجه بلایای طبیعی خسارات دو چندانی را برای این دسته از جوامع به وجود آورده است.
در این راستا ژئومورفولوژی شهری به عنوان یکی از رشتههای کاربردی علوم زمین در بستر جغرافیا و انسان محسوب میشود که میتواند مدیران شهری، برنامهریزان و سایر سرمایهگذاران شهری را در ارتباط با کاربریهای فیزیکی شهرها و پایدار کردن ساختوسازها و شکل شهر یاری کند.
ژئومورفولوژی یا اصطلاح معادل آن در ادبیات فارسی «پیکر شناسی زمین» علم شناخت ناهمواریهای سطح زمین بهصورت تشریح و تبیین آنها است، در این راستا برنامهریزی به توسعه فیزیکی و استفاده از زمین مربوط میشود. بنابراین بدیهی است که اطلاعات مربوط به ژئومورفولوژی و سایر علوم زمین میتواند عنصر مهمی در تنظیم طرحها و سیاستهای برنامهریزی شهری و ارزیابی تقاضاهای خصوصی باشد.
پدیدههای ژئومورفولوژیک در روند توسعه شهری محدودیت ایجاد میکند
علی شکور، استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت میگوید: بهدلیل مخاطرهآمیز بودن پدیدههای ژئومورفولوژیکی و محدودیتهایی که در روند توسعه شهری ایجاد میکند و با توجه به اینکه در صورت فعال شدن فرایندها و عوامل ژئومورفولوژیک در مناطق مستعد، موجب خسارت شدید جانی و مالی میشود، برنامهریزان شهری باید به این عوامل و مخاطرات محیطی آنها توجه داشته باشند.
وی تصریح میکند: فعالیتهایی که روش استفاده از ژئومورفولوژی را در برنامهریزی مشخص میکند، جنبه کلی و عمومی دارند و در تعیین این مراحل موضوعات اجتماعی و سیاستهای برنامهریزی نیز دخالت داده میشود.
استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت با بیان اینکه تغییرپذیری اشکال سطح زمین به عنوان یکی از ارکان عمده محیط زیست انسانها نقش تعیین کننده در فعالیت آنها دارد، ادامه میدهد: هرگونه اقدام در راستای ایجاد، توسعه یا عمران شهرها به نحوی با پویایی و دینامیک محیط طبیعی تلاقی خواهد کرد، لذا باید رعایت اصول و نکاتی صورت گیرد تا از بر هم زدن تعادل دینامیک محیط جلوگیری کند، در غیر این صورت خطرات بزرگی قالب تجهیزات و امکانات شهری را مورد تهدید قرار میدهد.
وی با اشاره به اینکه ژئومورفولوژی شهری سه نقش ایفا میکند، میافزاید: شناخت زمینی که شهر بر روی آن بنا شده یا میشود، درک و تشخیص فرایندهای ژئومورفیک کنونی که بر اثر شهرنشینی و شهر گرایی تغییر میکند و پیش بینی تغییرات ژئومورفیک آینده که از گسترش شهر ناشی میشود، سه نقش مهم ژئومورفولوژی شهری است.
شکور تاکید میکند: مبنای حقوقی کاربرد ژئومورفولوژی در برنامهریزی را باید در تأثیرات خاص این دانش در برنامهریزی و تأثیر مستقیم بهکارگیری این دانش در آمایش فضایی سرزمین یافت، چراکه فرایند سیاستگذاری محیطی به معنی توجه به این پدیده در دو قلمرو ژئومورفولوژی و برنامهریزی است.
وی با بیان اینکه قدمت استفاده از زمین و تنوع فعالیتهای بهرهوری و زیانهای آگاهانه یا ناآگاهانه در جریان این فعالیتها که بر محیط وارد شده است، انسان را به تأمل و تفکر واداشته و به این نتیجه رسانده است که هر محیطی از توان محدودی برخوردار است و برای نوعی بهرهبرداری مناسب است، تصریح میکند: آگاهی بر این معضل جز از طریق شناسایی اولیه و مطالعات دقیق بعدی امکانپذیر نبوده است؛ در یک توسعه پایدار مطالعات ژئومورفولوژیکی اساسیترین نقش را به عهده دارد، زیرا تنها علمی است که تمام ریزهکاریها و تنوعات اشکال ناهمواریها را که مورد استفاده مستقیم برنامهریزان قرار دارد، در حد مقیاس نقشه نمایان میسازد.
استاد گروه جغرافیای انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت میافزاید: با توجه به اینکه شهرها زمینهای وسیع و گستردهای را به خود اختصاص میدهند، این زمینها از ترکیب واحدهای مختلف ژئومورفولوژی و توپوگرافی تشکیل مییابند.
واحدهای ژئومورفولوژیک مؤثر در مکانیابی شهرها
علی شمسالدینی، استادیار گروه معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز معتقد است: همچنان که مکانیابی اولیه شهرها تحت تأثیر واحدهای ژئومورفولوژیکی دشت، کوه، جلگه و فرایندهای آن است، گسترش و توسعه فیزیکی شهرها نیز باعث برخورد آنها با عناصر و واحدهای گوناگون ژئومورفولوژی خواهد شد.
وی میگوید: ویژگیهای ژئومورفولوژیک یک مکان جغرافیایی نهتنها در پراکندگی یا تجمع فعالیتهای انسانی مؤثر است، بلکه یک عامل مؤثر در شکل و سیمای فیزیکی ساختهای فضایی نیز به شمار میآید؛ به همین دلیل برنامه عمرانی که جهت توسعه مکانهای سکونتی روستایی و شهری صورت میگیرد؛ بدون توجه به عوامل مد نظر و شناخت قابلیتهای محیطی در عمل موفقیتآمیز نخواهد بود، زیرا این عناصر گاهی بهعنوان عوامل منفی و خطرساز مکان جغرافیایی را مخاطرهآمیز و پر هزینه برای توسعه میسازند و گاهی ظرفیتهای مثبتی جهت توسعه و گسترش شهرها ارائه میدهند.
استادیار گروه معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز تصریح میکند: به طور کلی واحدهای ژئومورفولوژی با تحول در حملونقل و سرعت مبادلات، پیدایش تخصص و تقسیم کار، ازدیاد جمعیت، توسعه مهاجرتها و تمرکز صنعت و تجارت بر یک شهر اثر میگذارد.
وی ادامه میدهد: در یک پژوهش محدوده شهر میمند که در استان فارس واقع شده است، به عنوان محدوده مورد مطالعه قرار گرفته است، بیشتر مساحت این شهر توسط ارتفاعات پوشش داده شده است؛ اکثر سکونتگاههای شهری میمند دارای تنگناهای طبیعی خاصی در توسعه فیزیکی است و از دیدگاه ژئومورفولوژی این مراکز در توسعه فیزیکی خود با مشکلاتی از قبیل زمین لرزه، وضعیت سطح آبهای زیر زمینی، پیشروی و پسروی سیلاب، حرکات دامنهای و غیره مواجه است.
شمسالدینی میافزاید: در بسیاری از کارهای مدیریت محیطی و آمایش سرزمینی، مهمترین و مفیدترین کمک ژئومورفولوژیست، نمایش اشکال و عوارض سطح زمین بر روی نقشههای ژئومورفولوژی است زیرا استقرار و پیدایش سکونتگاهها بیش از هر چیز تابع شرایط محیط طبیعی (زمینشناسی، توپوگرافی، خاک، هیدرولوژی، آبوهوا) و موقعیت جغرافیای است، بنابراین پدیدههای ژئومورفولوژی در پیدایش، شکلگیری، پراکندگی و توسعه فیزیکی سکونتگاههای شهری میمند تأثیر بسزایی دارد.
وی با بیان اینکه شهر میمند و محلات مختلف آن در معرض تهدید عوامل مختلف محیطی قرار دارد، تصریح میکند: بعضی از این عوامل نظیر شیب به صورت جدی محدودیت ایجاد کرده و شرایط نامناسبی را برای وقوع سایر مخاطرات محیطی نظیر حرکات دامنهای فراهم میکند.
استادیار گروه معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز خاطرنشان میکند: رشد و توسعه شهر میمند به دلیل کمبود فضای لازم برای ایجاد سکونتگاه و خاکبرداری از تپهها و شیبهای تند در نواحی بالقوه خطرناک صورت میگیرد؛ ایجاد مساکن و توسعه شهر تنها روی زمینهای نامقاوم و بسیار آسیبپذیر است که این امر با بررسی ظرفیت مخاطرات طبیعی سیل و زلزله در شهر میمند قابل مشاهده است.
وی اظهار میکند: تمام گستره شهر میمند بر روی محدودههای خطر قرار دارد که این وضعیت نشان دهنده موقعیت نامناسب شهر از نظر قرار گرفتن روی گسلها و شکستگیها و اراضی با شیب تند به همراه چشمههای متعدد بر روی دامنهها است.
وی میافزاید: وجود این شرایط بستر مناسبی برای فرایندهای ژئومورفولوژیکی متنوع به خصوص زمین لغزشها، ریزشها، خزشها و آببردگیها است، از اینرو توسعه شهر میمند نیز با توجه به فاکتور شیب فقط در سطح فعلی شهر و در فضاهای خالی موجود آن هم در مقیاس کوچک به صورت در جا سازی با رعایت اصولی فنی امکانپذیر است، همچنین رعایت اصول ژئومورفولوژیکی در طراحی شهری میمند میتواند نقش بسزایی در برنامه ریزی شهری میمند ایفا کند.
نظر شما