به گزارش خبرنگار ایمنا، امروز _یکشنبه شانزدهم بهمنماه ۱۴۰۱_ دقیقاً دو سال میشود که ویروس از خدا بیخبر کرونا یکی از عزیزان ما را به آغوش خاک فرستاده است و اکنون باید دومین سالگرد وی را بههمدیگر تسلیت بگوئیم؛ زندگی مدتهاست که ناعادلانهتر و بیرحمتر از همیشه با ما برخورد و نشستن در سوگ اسطورههایمان، درصد تلخی را روز به روز بیشتر میکند.
«علی انصاریان» بازیکن اسبق سرخابیهای پایتخت و تیمملی و همچنین بازیگر تلویزیون و سینما که از دوم بهمنماه بر اثر ابتلا به ویروسکرونا در بیمارستان فرهیختگان بستری بود امروز _چهارشنبه پانزدهم بهمنماه ۱۳۹۹_ در سن ۴۳ سالگی و پس از روزها مبارزه با ویروس مهلک کرونا درگذشت.
دو سال قبل روز چهارشنبه پانزدهم بهمنماه بود که تمام رسانهها، مطلب بالا را حوالی عصر تنظیم و منتشر کردند؛ جملهای پنجخطی که غم از سر و کولَش بالا میرفت و کسی نبود که بخواهد آنرا باور کند. روزانه تمام خبرنگاران، یکسری اخبار مختلف را که مرگومیر نیز شاملشان میشود از گوشهوکنارهها دریافت میکنند و بهواسطه ارزشخبریاش آن را در رسانههای دیداری و نوشتاری خود به انتشار درمیآورند و تقریباً در تمام آنها بهخاطر فوت یکانسان احساسناراحتی میکنند.
اما اینیکی خیلیخاص بود؛ تنها بازیکن تاریخ فوتبال ایران که در دربی پایتخت از سوی هواداران هر دو تیم تشویق شد علی انصاریان بود و این را برای خود یکافتخار قلمداد میکرد؛ آن عصر کذایی و خبری که نمیدانستیم چطور باید راجعبه آن بنویسیم، اصلاً مگر میشد قبل از نوشتن نام علی انصاریان واژه مرحوم را آورد؟ چهره خوشخنده وی در ذهنمان تداعی میشد و باید قبول میکردیم که "مرگ" خیلیزود بهسراغ کاراکتر موردعلاقه زندگیمان آمده است. مدافع بلندقامت و تنومندی که علاوهبر بازی در تیمهای پرسپولیس و استقلال و پوشیدن پیراهن تیمملی، تجربه بازی را برای سایپای تهران، استیلآذین البرز، استقلال اهواز، گسترشفولاد تبریز، شهرداری تبریز و شاهین بوشهر دارد.
انصاریان در دوران حرفهای فوتبال خود تا توانست دعوا و درگیری ایجاد کرد و نقشاصلی آنها را برعهده داشت، کارتهای زرد و قرمز زیادی میگرفت و یکی از خشنترین بازیکنان تاریخ بود؛ اما هیچگاه به کسی بیاحترامی نکرد و با اقدامات انساندوستانه بهدنبال کمکردن مشکلات و سختیهای مردم بود.
فوتبالیست دوستداشتنی قصه ما فقط راضی به پیگیری یکحرفه نبود؛ وقتی کفشهایش را در ۳۴ سالگی آویزان کرد سایر تواناییهای خود را هم بهمعرض نمایش گذاشت و وارد دنیایبازیگری شد. در دهها فیلم سینمایی و سریالی بازی کرد، از نقشهای کمدی گرفته تا جدی را بازی کرد و اکثر کارگردانان به همکاری با او علاقهمند بودند. آرزو داشت فیلمی که بازی کرده در جشنواره فجر حضور پیدا کند و جایزه سیمرغبلورین را از دست داوران بگیرد. اتفاقاً آخرین فیلمی که بازی کرد به جشنواره رفت اما دیگر علی انصاریانی در این دنیا نبود که از روی فرشقرمز جشنواره عبور کند.
به اولیور کان دروازهبان افسانهای بایرنمونیخ پنالتی زد و بهراحتی آنرا به گل تبدیل کرد؛ پشت هر ضربهپنالتی که میرفت با خونسردی و خیالیآسوده توپ را به امنترین جای دروازه میفرستاد تا تور و توپ را بههم گره بزند؛ بهزبان خودمانی پنالتیزدن برای انصاریان از آبخوردن هم آسانتر بود. اما در بدترین زمان ممکن وقتی یکملت به گلزنیاش نیاز داشتند نتوانست آخرین پنالتی عمرش را گل کند و از شر ویروس لعنتی خلاص شود تا دنیا بر روی سر ننهعلی و مردم ایران خراب شود.
علی انصاریان همیشه میگفت تنها آرزویش این است که زودتر از مادر خود از دنیا برود تا غم جانسوز از دستدادن مادر را تجربه نکند؛ او در این مورد بخصوص خیلی خودخواه بود و در نهایت به خواستهاش رسید. با حضور در برنامه اختصاصی باشگاه پرسپولیس به ویروسکرونا مبتلا شد و در سردترین روزهای زمستان با حال وخیمش لرزه بر تن همه ما انداخت؛ ما را نصفجان کرد و دستآخر مرد یکدنده و لجباز اما خوشخنده به خوابیعمیق فرو رفت و دیگر به میان مردمش بازنگشت.
روحتشاد علی انصاریان عزیز...
نظر شما