به گزارش ایمنا، «سیمرغ بلورین» جشنواره فیلم فجر مشهورترین جایزه هنری کشور است که عموم مردم هم با اسم آن آشنا هستند و حتی گاهی به فراخور موقعیت وقتی بخواهند کسی را تحسین کنند، به کنایه یک سیمرغ بلورین یا زرین به او اعطا میکنند.
این «سیمرغ» در طول ۴۰ سال برگزاری جشنواره فیلم فجر بالا و پایین زیادی داشته و از وقتی که در سال ۱۳۶۴ ابراهیم حقیقی نشان سیمرغ را بر پوستر این رویداد حک کرد و از دوره هفتم هم نام رسمی جایزه جشنواره شد، به شکلها و ابعاد مختلفی درآمده است. البته در بیشتر دورهها با شمایلی اهدا شده که به طراحی ابراهیم حقیقی نزدیکتر بوده است اما در برخی دورهها نیز حسابی شکل آن باعث گله و حتی شوخی شده است. در ادامه فقط به چند مورد از سیمرغهای حاشیه دار فجر اشاره میکنیم:
سال ۱۳۹۰ بهمن فرمانآرا سه سیمرغ بلورین را که برای فیلمهای «بوی کافور عطر یاس» و «خانهای روی آب» از جشنواره فجر گرفته بود، در اعتراض به بستن خانه سینما توسط مدیریت وقت سازمان سینمایی به دفتر جشنواره پس داد. وی در این مورد گفته بود: سیمرغهایی که گرفته بودم مربوط به شمقدری (رئیس وقت سازمان سینمایی) نمیشد، چون آن دوره مدیر نبود اما این کار را انجام دادم تا از نظر مدنی اعتراضم را نشان دهم.
در سال ۱۳۹۷ سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی «نگاه نو» (کارگردان اول) به همایون غنیزاده برای ساخت فیلم «مسخره باز» اهدا شد اما او از پذیرفتن این جایزه امتناع کرد و یک مهاجر افغانستانی را به جای خود روی سن فرستاد تا متنی را هم از طرف او بخواند.
در این متن آمده بود: «من «خیال محمد» نزد آقای غنیزاده کار میکنم و از ایشان خواسته بودم اگر امروز توانست از مشکلات ما بگوید و او هم گفت که خودم بیایم اما دیدم شما هم خودتان مشکلاتی دارید و امروز برای امید باید حرفهای خوب بزنیم و میخواهم از این فرصت استفاده کنم و از مردم ایران قدردانی کنم و برایتان آرزوی عبور از مشکلات کنم تا دوباره رنگ آرامش ببینید.
کارگردان موفق برگزیده باید موفق شده باشد که نگاه نو و جدیدی را در جشنواره تزریق کرده باشد. حال آنکه آنچه میبینیم حکایت از عدم موفقیت اینجانب، کارگردان «مسخرهباز» در تزریق نگاه نو به جشنواره است. لذا ضمن خرسندی و قدردانی از ایجاد فرصت حضورم در جشنواره امسال، اینجانب همایون غنیزاده از پذیرفتن این جایزه، یعنی نگاه نو معذورم. امید که در دورههای دیگر، کارگردان مقبولتری برای این جشنواره باشم.»
البته غنیزاده در همان مراسم سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه را هم گرفت که برای این یکی خود شخصاً روی سن رفت. با این حال بابت سیمرغی که برندهاش آن را تحویل نگرفت، داوران جشنواره از جمله علی نصیریان که اتفاقاً در فیلم «مسخره باز» هم بازی کرده بود، واکنشهایی داشتند.
در سال ۱۳۹۸ و در سیوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر نیز سعید ملکان که نخستین فیلم سینمایی خود را با نام «روز صفر» در مقام کارگردان راهی جشنواره کرده بود، در واکنشی اعتراضی به همراه دیگر عوامل فیلمش از حضور در اختتامیه خودداری کرد تا سیمرغ بهترین کارگردان اول که نصیب او شده بود، برای دومین سال پیاپی بیصاحب نزد داورها بماند.
آنطور که ابراهیم داروغهزاده (دبیر جشنواره) گفت، «این گروه معترض بود که چرا برخی افراد معترض یا قهرکننده با جشنواره مورد داوری قرار گرفتهاند و یا اینکه چرا فیلم «خورشید» علیرغم دیر رسیدن پذیرفته شد.»
رفتار ملکان با گله و انتقاد زندهیاد فرشته طائرپور همراه بود. او گفته بود: «این تنها سیمرغ فیلمهای جشنواره ۳۸ است که برنده آن با ناسپاسی برای دریافت آن روی صحنه نیامد به موزه سینما میفرستیم یا آن را به یکی از فیلمهای دیگری که یک رأی از این فیلم کمتر داشتند میدهیم.» هرچند بعدها داروغهزاده بیان کرد دلیل اعتراض ملکان به شخص او برمیگشت و در کلیت آنچه داوری و انتخاب شده نمیتوان تغییری ایجاد کرد.
این اتفاقها هر کدام به تنهایی بخاطر آنچه بیاحترامی به جایزه جشنواره (سیمرغ بلورین) و نظر داورها نسبت داده شد، با انتقاد روبرو بود اما بجز اینها یکی از حاشیهدارترین برخوردها با تندیس سیمرغ به بیستوپنجمین دوره جشنواره برمیگشت که البته برندهاش تاکید داشت قصد بیاحترامی به نظر داورها یا خود جایزه را نداشته است.
سال ۱۳۸۵ دورهای بود که فیلم «سنتوری» داریوش مهرجویی در جشنواره رونمایی شد اما با ماجراهای زیادی همراه بود به طوری که خیلی محدود به نمایش درآمد و محدود هم داوری شد.
بهرام رادان برای ایفای نقش «علی سنتوری» سیمرغ بلورین بهترین نقش اول مرد را گرفت و وقتی جایزهاش را از داوران گرفت و پشت میکروفن ایستاد، تندیسش را روی زمین گذاشت و گفت: «فیلمی ساختیم به اسم «سنتوری» که خیلی فوقالعاده بود و از هیئت داوران تقاضا دارم بعد از جشنواره یک بار دیگر در خلوت خودشان فیلم را نگاه کنند. این جایزه متعلق به همه عوامل فیلم «سنتوری» است و آرزو میکنم روزی در سینمای ایران سانسور نداشته باشیم.»
این حرکت او و گفتههایش آنقدر با تعبیر و کنایه برداشت شد که رادان را به نوشتن متنی برای ارائه توضیح واداشت. وی در این متن نوشته بود: «چشمها را باید شست… جور دیگر باید دید...
پیشا پیش از محضر استاد عزیزم جناب نصیریان و همچنین دوست گرامی آقای هنرمند و سایر اعضای هیئت محترم داوری و تمام جامعه سینمایی کشور پوزش میطلبم (چنانچه از رفتار من برداشتی اهانتآمیز داشتهاند، شاید بهقول برخی این نکات در جای دیگری باید گفته میشد.) گرچه به دلایل ذیل یقین دارم که رفتار من نه تنها اهانتآمیز نبوده، بلکه درجهت حمایت از سینمای ملی بوده است.
در پایان قضاوت را به خود این عزیزان واگذار میکنیم: هر کس که اثری خلق میکند، دوست دارد که اثرش مورد قضاوت عادلانه قرار گیرد. در اکثر مواقع پس از داوریها عدهای که جایزه نگرفتهاند، سر به عصیان برمیدارند و داوریها را نقد میکنند و از اینکه جایزه نگرفتهاند، شکایت دارند. اما دوستان، حکایت من حکایت دیگری بود.
زمانی که برای فیلم سنتوری کاندیدا شدم، تعجب نکردم! اما زمانی که دیدم این فیلم فقط در دو رشته نامزد دریافت جایزه شده، شگفت زده شدم. چرا که بنا به گفتهی بسیاری از کارشناسان این فیلم سنتوری بهترین فیلم آقای مهرجویی است. حالا چرا هیئت محترم داوران امسال نظر دیگری داشت، بحث سلیقه است و این مقال، مجال آن نیست.
درخواست این جانب از هیئت محترم داوران برای بازبینی فیلم در خلوتشان نه طعنه بود و نه کنایه. تنها درخواستی بود و طرح این مساله که اگر یکبار دیگر در خلوت خود و به دور از هیاهو و با آرامش بیشتر سنتوری را ببینید، آیا همچنان بر رأی خود هستید و این فیلم را شایسته کاندیداهای بیشتر میدانید یا خیر؟ آیا این توهین است؟ اگر تشکیک در رأی صادره وجود داشته باشد، توهین به حساب میآید…!
آنچه از وانهادن سیمرغ روی زمین بیان شد، سخنی مبهم بود در باب بیاحترامی به سیمرغ!
در وهله اول که من اصولاً با مقدس کردن هر چیزی و شیء و اسمی مخالفم و آن را توهین آشکار به مقدسات واقعی میدانم. در ثانی نمیخواستم موقع صحبت کردن سیمرغ را در آغوش بگیرم، چون آن را متعلق به همهی عوامل فیلم میدانستم. از طرفی دیگر چون در کنار میکروفون میزی تعبیه نشده بود، در این فکر بودم که جایی برای جایزهام پیدا کنم.
بعد از آنکه خسروی (شکیبایی) نازنینم هنگام رفتن روی سن، آن را بوسید، به این فکر کردم که سن برای اهل هنر مکان با ارزشی است و بسیاری از بزرگان و پیشکسوتان زیباترین تواضعشان بوسیدن خاک صحنه بوده، پس قراردادن جایزه روی سن و فرش قرمز پهن شده روی آن نه تنها توهین نیست، بلکه کاری در باب احترام و ارزش گذاشتن به سیمرغ است.
گفتم مهرجویی بزرگ بینیاز از جایزه است و برخی ناراحت شدند! هنوز هم این باورم که جایزه نیازمند مهرجویی ست.
دوستان عزیز و منتقدان محترم، خوب میدانند که در این هفت سالی که در خانوادهی سینما هستم، هیچ وقت عضو فرقهای و گروهی و باندی نبوده و نیستم و همیشه مستقل فکر کردم و مستقل حرف زدم و مستقل کار کردم. از این به بعد هم این چنین خواهد بود.
در انتها با ایمان و یقین به آنچه گفتهام، از خداوند متعال تقاضا دارم، کمالات و ادراک و انسانیت را آن چنان در نهاد ما پرورش دهد تا همیشه از سو تفاهمها به دور باشیم و خوشبینانه به وقایع اطراف نگاه کنیم و به یاری هم در راه تعالی فرهنگمان بکوشیم.
آمین.
بهرام رادان. بیستوششم بهمن ۸۵»
منبع: همشهری آنلاین
نظر شما